• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4694 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۶ تير

كوچ، فرهنگي كه گردشگران را به ايران مي‌كشاند

محمد ملك‌شاهي

در يكي از اولين سفرهاي مرتبط با كوچ، با ظرفيت‌هاي جذاب زندگي عشايري آشنا شدم و به اين فكر كردم كه اين زندگي براي گردشگران خارجي هم بسيار جالب است تا با فرهنگ چندين و چند هزار ساله ايران آشنا شوند. در آن سفر با جواني آشنا شدم كه مشتاق زندگي در شهر بود و مي‌گفت كه مي‌خواهد به شهر بيايد و حتي در پژوهشكده ما در دانشگاه شريف آبدارچي شود. پس از اين سفر مدام به اين موضوع كه پياده‌سازي اين صحبت‌ها كار ساده‌اي نيست و فقط مي‌توان به ‌راحتي درباره آن حرف زد، فكر مي‌كردم. سرانجام به اين نتيجه رسيدم كه بايد وارد اين كار شده و با اجرا و پياده‌سازي ايده‌هايم، باعث رفاه در زندگي عشايري شوم، تحقيق درباره تور عشاير را در اين زمان شروع كردم و با انسان‌شناس‌هايي مانند پروفسور ژان پير ديگارد اهل كشور فرانسه كه زمان طولاني را ميان عشاير بختياري زندگي و كتاب‌هايي را هم در اين باره منتشر كرده بود، با پروفسور برايان اسپونر امريكايي كه چند سالي درباره عشاير بلوچ ايران پژوهش و مطالعه كرده و با پروفسور محمدتقي فرور صحبت كردم. 
اين پژوهش‌ها و صحبت‌ها پيرامون موضوعاتي چون، چرا زندگي عشايري در حال از بين رفتن است؟ چرا يك جوان عشاير عِرقي براي حفظ اين زندگي ندارد؟ و... بود. در نگاه اول، مشكلات اقتصادي پاسخي به اين پرسش‌هاست. اينكه چون درآمدي ندارند، مجبور به ترك اين نوع زندگي هستند. اما پس از بررسي بيشتر متوجه شدم زماني كه آنها به زندگي شهري روي مي‌آورند، درآمدشان نسبت به گذشته كمتر هم خواهد شد.
پاسخ و ريشه مهمي كه ما به آن رسيديم، آن بود كه هيچ اعتمادبه‌نفسي نسبت به اين سبك زندگي وجود ندارد. به اين معنا كه اين سبك زندگي در قرن 21 افتخارآميز باشد و يك فرد به خود افتخار كند و بگويد كه من در اين قرن با پيشرفت تكنولوژي و... اين سبك زندگي را دارم و اين‌گونه زندگي مي‌كنم. در واقع از بين رفتن حس غرور و افتخار يكي از مهم‌ترين دلايلي است كه باعث از بين رفتن زندگي عشايري شده است. در كنار اين موضوع دليل اقتصادي نيز وجود دارد. 
راه‌حلي كه از همان ابتدا به ذهن‌مان رسيد، كمك‌ گرفتن از ابزار گردشگري براي اين پروژه (توسعه روستايي) بود. در صحبت‌هايي كه با انسان‌‌شناس‌ها داشتيم به اتفاق به نكته بسيار مهمي تاكيد داشتند و آن اين بود كه اگر از گردشگري براي حفظ يك فرهنگ يا خرده‌فرهنگ استفاده مي‌شود، نبايد گردشگري معيشت جايگزين آن سبك زندگي شود، بلكه بايد معيشت اصلي عشاير مبتني بر دام بماند و گردشگري به عنوان «معيشت مكمل» باشد، چراكه اگر گردشگري جايگزين زندگي عشايري شود در واقع يعني فرهنگ عشايري تغيير پيدا كرده و تبديل به چيز ديگري شده است و مانند اين است كه هتلي را با دكوراسيون زندگي عشايري راه‌اندازي كنيم.  ما به توصيه انسان‌شناس‌ها توجه كرديم و در نهايت به ايده برگزاري تور كوچ همراه با عشاير رسيديم. اين‌گونه كه ما عشايري كه هنوز پياده كوچ مي‌كنند را پيدا و به آنها گفتيم كه توريست‌ها و گردشگراني علاقه‌مند هستند كه با شما همراه شوند تا اين سبك از زندگي را درك كنند. چند نكته در اين موضوع وجود دارد؛ نكته اول اينكه عشايري كه همچنان پياده كوچ مي‌كنند، كساني هستند كه اين سبك زندگي را به غايت آن حفظ كرده‌اند. اگر آنها به اين خودباوري برسند كه اين سبك زندگي آنقدر ارزشمند است كه افرادي از سراسر دنيا براي درك آن به ايران سفر مي‌كنند، آن‌ زمان است كه اين راه را ادامه خواهند داد. 
نكته دوم اينكه مهم‌ترين شاخصه زندگي عشايري كوچ به ‌خصوص كوچ پياده است كه باعث مي‌شود يك زندگي ساده و مينيماليستي داشته باشند. 
نكته سوم، اهميت محيط‌زيستي كوچ است. در گذشته عشاير هميشه مي‌دانستند كه چگونه از محيط‌‌زيست به ‌صورت پايدار استفاده كنند. آنها رسم‌هايي مانند رسم آيش داشتند. در اين رسم هر چند سال يك‌بار يك منطقه يا بخشي از زمين‌هاي‌شان نمي‌بردند تا گياهان به سرحد دانه‌دهي برسد. زماني ‌كه نگاه به زندگي عشايري بلندمدت نباشد و عشاير به اين فكر كنند كه سال آينده در شهر ديگري در يك شركت كاري پيدا‌ خواهند كرد، رسم آيش را كنار مي‌گذارند، بنابراين ما سعي كرديم كاري كنيم كه عشاير به اين فكر كنند كه مي‌توانند سبك زندگي‌شان را ادامه دهند و از سوي ديگر رفاه‌شان هم افزايش پيدا خواهد كرد. در واقع ما به ‌دنبال سبكي از گردشگري بوديم كه به حفظ فرهنگ عشايري نيز كمك مي‌كند. هدف نومدتورز اين بود كه تور كوچ را به عنوان يك مقصد گردشگري معرفي كند. به اين معنا كه كوچ خود به‌تنهايي دليلي براي به ‌ايران آمدن توريست‌ها و گردشگران بسياري به ايران شود نه گزينه‌اي در كنار ساير گزينه‌هاي گردشگري. سال اول تور كوچ را با قيمت 200 يورو به مدت يك هفته برگزار كرديم. اين قيمت‌گذاري براي اين بود كه تعدادي توريست به اين سفر بيايند و پس از آشنايي با اين فضا و اين سفر، آن را به ديگران هم معرفي كنند. سال دوم اين تور را با 500 يورو و در سال سوم مشغول به بازاريابي آن با 1000 يورو هستيم. در سال اول 20 مشتري و سال دوم حدود ۴۰ مشتري داشتيم. تخمين ما براي سال سوم چيزي حدود 60 مشتري است. اين ارقام در مورد تور كوچ پياده همراه عشاير بود. در كنار آن، تورهاي ديگر عشايري هم كه توريست‌ها در آن با سبك زندگي عشايري آشنا شوند نيز داشتيم. در مجموع حدود 300 نفر را به تورهاي مختلف عشايري برده‌ايم. همه اين توريست‌ها، خارجي و بيشتر از كشورهاي اروپايي به ‌ترتيب فرانسه، هلند، اسپانيا، انگليس، سوييس و تعدادي هم از كشورهاي استراليا و آسياي شرقي مانند كره جنوبي، امريكا، كانادا و... بودند. 
اگر در گوگل گردشگري عشاير را به زبان انگليسي جست‌وجو كنيم، به سمت مغولستان، مراكش و به‌طور كلي كشورهايي كه در اين حوزه كار كرده‌اند، هدايت مي‌شويم. اين كشورها در اين حوزه فعاليت بسياري كرده‌ اما ظرفيت عشاير آنها به ‌اندازه ايران نيست. ايران يكي از بيشترين جمعيت‌هاي عشاير را در دنيا دارد، اما روي گردشگري عشاير ايران چندان كار نشده است. اگر مغولستان در هر سال 250 هزار گردشگر را در اين بخش جذب مي‌كند، فعاليت بسياري در اين بخش انجام داده است. براي نمونه، هر ساله جشنواره‌اي در اين كشور برگزار مي‌شود كه سبك زندگي عشاير و مسابقاتي بين آنها مانند بزكشي و... را به نمايش مي‌گذارد. اين موضوع به برندسازي بازمي‌گردد. ما هم بايد يك برند گردشگري عشايري در ايران بسازيم. اين در حالي است كه چنين برندي وجود ندارد. هميشه به عشاير و زندگي عشايري اعتماد به‌ نفس پاييني را تزريق و براي مردم از زندگي عشايري يك شكلي از زندگي بدوي تعريف كرده‌ايم كه قرار است به زودي تغيير كند. اما به نظر مي‌رسد گردشگري عشايري مي‌تواند اين نگاه مخرب را تغيير دهد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون