• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4718 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۵ مرداد

سيري در كتاب «رسيدن به دور» اثر قباد حيدر به بهانه چاپ دوم

به سوي هرگز نرسيدن

قباد آذرآيين

 «انسان براي پاسخ دادن آفريده نشده، خود سرشار از پرسش است». 
اين عبارت، در پيشاني‌نوشته، سنگ‌هايش را با خواننده وامي‌كند؛ تو در اين رمان كوتاه به هزار پرسش مي‌رسي اما نبايد انتظار پاسخي داشته باشي و چه خوب كه نويسنده كه خود مي‌دانسته خواننده‌اش با ذهني سرشار از پرسش كتاب را مي‌بندد، با خواننده‌اش اين‌گونه با دست رو بازي صادقانه‌اي را شروع مي‌كند: محور و جانمايه «رسيدن به دور» و دغدغه خاطر نويسنده، انسان است و جهان نامتناهي ناشناخته‌اش... در «رسيدن به دور» هيچ رسيدني اتفاق نمي‌افتد. مگر انسان- كه گفتم موضوع و جانمايه رمان است- شناختني و دست‌يافتني است؟ مگر انسانيت مرز جغرافيايي دارد كه كاروان به راه افتاده فرامكاني و فرازماني درون رمان بخواهد و بتواند به آن مرزها نزديك شود؟... پس چه بهتر بود» رسيدن به دور «هرگز نرسيدن به دور» نامگذاري مي‌شد كه نامي با مسماتر است... .
مگر مي‌شود از انسان نوشت، هرچند انساني در رويا و از آنچه خاطر انسان را مي‌پريشد، ننوشت؟
«...پدر مي‌گفت: اگر جام و نان به دهان بري، بنگر كسي جام تهي و ناخورده پيرامون تو محزون و نااميد نباشد. دگرآوران جهان را بهر همگان ساخته‌اند» (صص158-157) 
اگر بخواهيم چكيده‌اي از رمان را در جمله‌اي خلاصه كنيم به اين تعريف مي‌رسيم: «رماني با زبان و سياقي شاعرانه، براي قلمي كردن داستاني فراواقعي» به همين دليل مي‌توان گفت «رمان» رسيدن به دور «بر دوش زباني قرص و محكم نشسته است؛ زباني شاعرانه و گاه آركاييك كه قرار است بار كاروان رمان را به مقصد؟ برساند... اما اين زبان كاركردي دوگانه در رمان دارد؛ گاه پيش‌برنده و عصاي دست رمان است و گاه بازدارنده و كند‌كننده سير كاروان رمان... آنجا كه فضاسازي مي‌كند، پيش‌برنده رمان است و آنجا كه بايد آرام‌تر و پا به پاي داستان پيش برود، مي‌خواهد با همان صلابت شعرگونه داستان‌گويي كند و اين دوگانگي زبان به ساختار رمان ضربه مي‌زند. 
الف: نمونه فضاسازي بجا و مناسب روايت 
«كاروان از هياهوي بادي ويرانگر پيچيده در خود راه مي‌سپرد. چهارپايان، رنجور باد و بار، تازيانه مي‌خوردند. افق سرشار از خاك سراسيمه بيابان در دستان باد بود. راه به سختي پيموده مي‌شد» (ص43). 
ب: نمونه فضاسازي نامتناسب با موضوع روايت 
«در منظر دو چشم بي‌خواب و مورّب، موجودي رها از زمين و زمينيان غوطه‌ور در زلالي بركه تن مي‌شست و حركات او چون رقص پرنده‌اي سبكبال بر پهن‌دشت آسمان بود» (ص 92). 
اين فضاسازي اگرچه هنرمندانه است اما براي مطلبي كه نويسنده در نظر دارد توصيف كند مناسب نيست. زيبايي واژه‌ها و تركيب‌هاي به كار رفته در اين فضاسازي، غالب برمحتوا مي‌شود و آن را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد.»
يا در اين نمونه «شب‌هنگام در نهان كاروان ترديدي در آمدوشد بود و در پي مرگ تيخوس شوق رقص بي‌قراري‌ها در آن جمع فرو نشسته...» (ص 148). 
رمان 28 فصل دارد و هر فصل يك عنوان. عناوين فصل‌ها، گاه واژه يا تركيبي است كه دربردارنده درونمايه آن فصل است: زمين، رسيدن به دور، دگرآوران.... و گاه نام‌هاي برساخته نويسنده: آخوش، يانوش، شارن، كندمند و....
دليل انتخاب نام‌هاي برساخته نويسنده بر خواننده معلوم نيست. آيا اين نام‌ها مصداق‌هايي در ذهن نويسنده دارند؟ اما در فصل‌هايي كه با عناوين تركيبي يا كلمه‌هاي آشنا مشخص شده‌اند، مي‌توان تناسب عنوان‌ها را با موضوع فصل‌ها دريافت. عنوان‌هايي چون: دره اژدها، عبور، مرگ حسد، راه، رهايي...
سيلان واژه‌ها، ترنم تركيب‌ها، وسواس در گزينش و چينش واژه‌ها و دركنارهم نهادن‌شان براي ساخت يك تركيب تازه، آغاز غافلگيرانه و كنجكاوي‌برانگيز فصل‌ها... از ويژگي‌هاي رمان كوتاه «رسيدن به دور» است.
«رسيدن به دور» ديوان شعري است كه داستاني شده است و داستان بلندي است كه به شعر پهلو مي‌زند...
هركتاب، خوانش خاص خودش را دارد؛ بعضي كتاب‌ها را مي‌توان در يك نشست خواند و كنارشان گذاشت، با بعضي از كتاب‌ها بايد همراه و همگام شد و بعضي كتاب‌ها را بايد نشست و به نم دل خواند و طعم شيرين واژه‌هايش را تك تك چشيد. از نگاه اين قلم «رسيدن به دور» چنين كتابي است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون