• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4720 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۷ مرداد

اسطوره با ما و در ما زندگي مي‌كند

علي نيكوئي

چرا ما بايد اسطوره‌ها را بشناسيم؟ يك‌بار خبرنگاري از «ژوزف كمبل» اسطوره‌شناس شهير امريكايي پرسيد: همه اساطير يونان و «مباحثي» از اين قبيل با شرايط انسان متمدن امروز چه ارتباطي مي‌تواند داشته باشد؟ كمبل در پاسخ گفت: آنچه شما نمي‌دانيد و اغلب مردم نمي‌دانند اين است كه بقاياي همه آن «چرنديات» مانند تكه‌هاي سفال شكسته در يك محوطه باستان‌شناسي، حدود و ديوارهاي نظام باورهاي دروني ما را مشخص مي‌كنند؛ اما از آنجا كه ما موجودات زنده‌ايم در همه اين به اصطلاح «چرنديات» نوعي انرژي وجود دارد، آيين‌ها اين انرژي را احضار مي‌كنند! حتما شما به حضور قاضي در دادگاه رسيده‌ايد! اگر سمت قاضي تنها يك نقش اداري و قانوني برآمده از قوانين انساني بود، او مي‌توانست به ‌جاي آن رداي سياه سلطنتي، مانند هر كارمند ديگري با كت و شلوار خاكستري وارد دادگاه شود! براي آنكه قانون، اقتداري فراتر از اجبار صرف داشته باشد، قدرت قاضي نيز بايد جنبه آييني پيدا كند و اسطوره‌اي شود. 
اين نقش ‌بازي كردن اساطير در تمام اركان زندگي ما وجود دارد؛ از باورهاي سنتي تا جنگ، عشق و مرگ، اما وقتي اساطير را نمي‌شناسيم لاجرم آنها و اثرگذاري‌هاي‌شان را نمي‌بينيم و ره به غلط مي‌رويم و احساس مي‌كنيم اساطير در زندگي انسان درگير تكنولوژي قرن بيست‌ويكمي هيچ‌ جايگاهي ندارد! 
اكنون «شايد» ضرورت خواندن مابقي نوشته آشكار شده باشد. اسطوره‌شناسي بخشي از «مردم‌شناسي فرهنگي» است كه به بررسي و فرا يافتن قوانين عمومي قالب‌هاي رفتاري انسان در همه ابعاد آن پرداخته و مي‌كوشد توجيهي عمومي از اين پديده اجتماعي-فرهنگي به دست دهد. اسطوره‌شناسي با بررسي مجموعه‌هاي اساطيري زنده يا مرده و بازيافتن كيفيات عمومي و كلي آنها، در خدمت مردم‌شناسي فرهنگي قرار گرفته و مي‌تواند به علوم سياسي (در امر بررسي تاريخي شكل ‌گرفتن دولت و عناصر تشكيل‌دهنده آن)، علوم‌ اجتماعي و علوم ‌اقتصادي، تاريخ، جغرافياي ‌تاريخي، باستان‌شناسي، روانشناسي و مطالعات مربوط به دين‌شناسي و تاريخ ‌فلسفه ياري رساند؛ همچنين خود متقابلا نه تنها بر مدارك اساطيري متكي است، بلكه از پژوهش‌ها و آگاهي‌هاي مكتسب ما از رشته تاريخ، باستان‌شناسي، جامعه‌شناسي، روانشناسي (به‌ويژه روانكاوي)، زبان‌شناسي، علوم طبيعي، الهيات و فلسفه عميقا بهره مي‌جويد. پس از انحرافاتي كه در شناخت تحليل اساطير در قرن نوزدهم پديد آمد‌، مطالعات مردم‌شناسي از نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد و منظر جديدي در مقابل تحليلگران اساطير قرار داد كه قبلا سخت ناشناخته بود. مردم‌شناسي اين راز را برگشود كه اساطير، آيين‌ها و آداب جوامع به اصطلاح ابتدايي عصر ما با اساطير، آيين‌ها و آداب جوامع اعصار كهنِ بين‌النهريني، مصري، هندي، ايراني، يوناني و داراي انگيزه‌ها و اهدافي معمولا مشترك و عمومي است. در واقع مردم‌شناسي حيات جديدي به مطالعات اديان باستاني و اساطير بخشيد و پژوهندگان اين رشته‌ها را قادر ساخت تا بر‌اساس بررسي تطبيقي مردم‌شناسان، معماي حل ناشده خاستگاه كيش‌هاي باستاني و رابطه آن با ساخت‌هاي اجتماعي كهن را بازشناسند. علاوه بر آن، مطالعات مردم‌شناسي سبب روشن‌ شدن اين امر نيز شد كه سرچشمه تفكرات شبه اسطوره‌اي انسان و نحوه رفتار‌هاي سنتي او در جوامع متمدن چيست.
فرهنگ‌نويسان عرب در دوران اسلامي آن‌گونه كه شيوه متداول ايشان بود، «اسطوره» را واژه‌اي «عربي» دانسته‌اند و آن را در ريخت «افعوله» برآمده از ريشه سطر شمرده‌اند. اين واژه در زبان عربي در ريخت «اُسطيره» نيز به كار برده شده است. جمع هر دو واژه اساطير است. معني اين واژه در عربي افسانه‌ها و سخنان بي‌بنياد و شگفت‌آور است كه به نگارش درآمده باشد.
همان‌گونه كه گفته شد در زبان عربي «اسطوره» از واژه‌اي برآمده از «سطر» به معني «نوشته» است و «تسطير» در آن زبان كه «تفعيل» است از «سطر» به معني گرد آوردن افسانه‌ها به كار برده شده است؛ از همين ريشه‌يابي مي‌توان پي‌برد اسطوره را با نوشتن چنان پيوند درخوري نيست و احتمالا اسطوره از ريشه ديگري برآمده است، زيرا يكي از ويژگي‌هاي مهم در افسانه‌ها آن است كه در پيوند با ادبيات «گفتاري» است! افسانه‌ها از ديرزمان سينه به سينه از گذشتگان به آيندگان رسيده‌اند تا آن ‌زمان كه نويسندگان آنها را نوشته‌اند و سرودند و اين‌گونه افسانه‌ها از ادبيات گفتاري به ادبيات نوشتاري راه بردند. با اين فرض مي‌توان احتمال داد «اسطوره» واژه‌اي عربي نيست و مانند بسياري از واژه‌هاي ديگر در اين زبان، از ديگر زبان‌ها گرفته شده و شكل عربي يافته است، اسطوره مي‌تواند وام‌واژه‌اي باشد از «يوناني» historia به معناي «اطلاع، شرح و تاريخ» و از دو جزو تركيب يافته است شده يكي واژه histor به معناي «داور» و ديگري پسوند ia. 
واژه history با مصدر يوناني idein، به معني «ديدن»، هم‌خانواده است. واژه لاتيني videre، به معني ديدن، يوناني eidenai به معني دانستن، سنسكريت vidya و اوستا vaedya، به معني دانش و در فارسي نوين، به معناي خبر خوش، مژده با اين واژه هم‌ريشه‌اند؛ ريشه هند و اروپايي نخستين اين واژه‌هاي خويشاوند vid است. در زبان‌هاي اروپايي اسطوره Mythe خوانده مي‌شود كه واژه‌اي است برگرفته از Muthos يوناني به معني حكايت و قصه، از اين واژه، واژگاني مانند Mythologie به معني اسطوره‌شناسي و Mythographi به معني اسطوره‌نگاري در زبان ايشان به كار برده مي‌شود... 
(ادامه دارد) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون