• 1404 سه‌شنبه 13 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3245 -
  • 1394 يکشنبه 27 ارديبهشت

گفتاري از تقي آزاد ارمكي در نشست نقد و بررسي كتاب «توسعه و تضاد»:

رفيع‌پور يك جامعه‌شناس تجربي است

 

سياست‌نامه| انجمن جامعه‌شناسي ايران در راستاي بازخواني و نقد و بررسي آثار نسل اول جامعه‌شناسان ايران اين‌بار به كتاب «توسعه و تضاد» فرامرز رفيع‌پور پرداخت. فرامرز رفيع‌پور، استاد جامعه‌شناسي دانشگاه شهيدبهشتي و عضو پيوسته فرهنگستان علوم ايران است كه كتاب «توسعه و تضاد» وي در نشستي با حضور عباس عبدي و تقي آزادارمكي در سالن انجمن جامعه‌شناسي ايران مورد  نقد و بررسي قرار گرفت. بخش نخست دوم اين نشست ومتن سخنراني تقي آزادارمكي را در زير مي‌توانيد بخوانيد.

در اين كتاب نگاه دوگانه‌اي درباره توسعه در قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. من همچنان مدافع رفيع‌پور هستم. او اصرار دارد بر اينكه جامعه‌شناسي را به جاي ضد قدرت بودن با نظام آشتي دهد.  تقي آزاد ارمكي در ادامه اين نشست گفت: دو نوع نگاه مي‌توان به رفيع‌پور داشت؛ اول اينكه رفيع‌پور را در كليت فضاي جامعه‌شناسي ببينيم كه بخشي از جامعه‌شناسي ايران را تحت عنوان جامعه‌شناسي تجربي با ضعف‌ها و قوت‌هاي خودش تحت تاثير قرار داده و يكي هم اينكه او را با تك‌تك آثارش ارزيابي كنيم. تعبير من درباره رفيع‌پور اين است كه وي در يك اوضاع نابسامان جامعه‌شناسي ايران آمد كه دانش جامعه‌شناسي در حد كتاب مباني و اصول جامعه‌شناسي مرحوم دكتر طبيبي بود و كتاب نظريه‌ها هم در حد كتاب نظريه دكتر انصاري و يكي دو تا كتاب نيمه‌كار ديگر هم بود ولي كار جدي در جامعه‌شناسي وجود نداشت.
وي گفت: فكر مي‌كنم كتاب كندوكاوهاي رفيع‌پور كار بسيار خوبي در روش بود كه منشا يك سري بحث‌هاي جدي در روش‌هاي جامعه‌شناسي شد و يك جمعيتي را در شهيد بهشتي علاقه‌مند به ايشان كرد و ايشان هم در دانشگاه شهيد بهشتي با سازماندهي جمع دوستاني كه داشت، مي‌شود گفت كه به نوعي در رقابت با دانشگاه تهران كار مي‌كرد. بنابراين از اين باب يعني بازي جامعه‌شناسي، او در ارتقاي بخشي فضاي جامعه‌شناسي تاثيرگذار بوده است و به هر حال در هر سرنوشتي كه جامعه‌شناسي در ايران دارد، او در مساله‌دار كردن جامعه‌شناسي سهمي دارد.
آزاد افزود: نكته ديگر حالات و خلقيات رفيع‌پور است. مي‌دانيد كه حالات و خلقيات ايشان ويژه است و شايد كسي ديگر در اين زمينه نداشته باشيم. هم به لحاظ سختگيري برخود و هم با رقيبش. در آن دوران يك تعبيري بود و معمولا به ايشان مي‌گفتند پروفسور رفيع‌پور و خود ايشان هم ميل داشت كه از او تعبير به پروفسور رفيع‌پور بشود. كه خود همين هم بيشتر جار و جنجال بيشتري در جامعه‌شناسان ايجاد كرده بود. به نظرم خلقيات ايشان هم در يك جاهايي مفيد بود چراكه دوستان ما در جامعه‌شناسي ايران هميشه موضع‌شان عوض مي‌شده و اصرار و پافشاري رفيع‌پور در موضعش كمك بسيار شاياني به جامعه‌شناسي ايران كرده است.
وي تاكيد كرد: تعبير من از ايشان يك جامعه‌شناس تجربي است البته نه جامعه‌شناسي تجربي با همه ضعف‌هايي كه جامعه‌شناسي تجربي دارد. جامعه‌شناسي تجربي نه از نوع جامعه‌شناسي تجربي بورديويي آن بلكه جامعه‌شناسي امريكايي و نه باز هم سنت امريكايي كه بيشتر به مساله مي‌پردازد و سعي مي‌كند بر اساس اطلاعات و آمار تحليل‌هايي ارايه بدهد و بيشتر هم مربوط به نظام ادراي و نظام قدرت است. ايشان در اين گونه فضايي زندگي مي‌كند و به همين دليل خيلي دغدغه تئوريك ندارد و جامعه‌شناسي‌اش جامعه‌شناسي ضدتئوري است.
آزادارمكي يادآور شد: من وقتي از لحاظ نظري به كتاب توسعه و تضاد نگاه مي‌كنم متوجه مي‌شوم كه كتاب ايراد دارد و با مجموعه فضاهاي نظري كار ندارد. همه جامعه‌شناسان با يك نظريه و سنت فكري و دغدغه‌هاي نظري يا تاملات نظري كار مي‌كنند. فكر مي‌كنم اين نگاه داير\‌المعارفي به نظريه‌هاي جامعه‌شناسي فقط در جامعه‌شناسي ايران ساري و جاري است و همچنان هم هست و فكر مي‌كنم كه حالا حالا‌ها هم رخت برنخواهد بست الا اينكه ما يك حمله بنيادي از نوع مهندس عبدي به اين حوزه داشته باشيم و اين همه بار مفهومي كه در جامعه‌شناسي وجود دارد را تخليه كنيم. اين كتاب اين گونه مشكلي از لحاظ نظري دارد.
وي در ادامه گفت: با وجود اينكه رفيع‌پور به بحث‌هاي نظري اعتقاد ندارد اما در اين كتاب گرفتار كار نظري به معناي داير\‌المعارفي آن شده است و در نهايت به يك مدل تحليلي مي‌رسد. مدل تحليلي آن مي‌شود مجموعه همه‌چيزهايي كه در چارچوب‌هاي نظري جاري و ساري هست كه البته اينها اتفاقا در كار پژوهش به او كمكي نمي‌كند اما در كتاب هست و او را گرفتار كرده است. يعني ساختن يك مدل بزرگ كه تمام متغيرها را دارد و حال مي‌خواهد كار تجربي كند.
اين استاد دانشگاه به بحث‌هاي كتاب درباره انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: انقلاب اسلامي به آن اندازه پديده پيچيده‌اي نيست و اصلا هيچ پديده اجتماعي در ساحت تحليلش پيچيده نيست. چراكه وقتي مي‌گوييم پيچيده است يعني غيرقابل شناخت است. تقريبا يك چنين نگاهي در پشت نگاه به انقلاب اسلامي وجود دارد. وقتي كه شما مي‌خواهيد پديده را پيچيده كنيد مدل بزرگ و پيچيده نياز داريد. اما اگر دست‌ برداريم و كاري كه جامعه‌شناسان به معناي درست كلمه كرده‌اند، اين است كه يك پديده اجتماعي را با يك ساحت از پديده اجتماعي ديگري توضيح بدهند تا اينكه آن را تبيين كنند. ما با چنين چيزي در انقلاب اسلامي مواجه نيستيم.
وي با اشاره به نظريات موجود درباره انقلاب و همچنين نگاه‌هاي تجربي درباره انقلاب اسلامي گفت: كاتوزيان هم وقتي درباره انقلاب اسلامي سخن مي‌گويد دچار يك فهم ايدئولوژيك و تقليل‌گرايانه مي‌شود. اين مشكل در اينجا وجود دارد. بعد در قسمت اول كتاب كه عنوان آن توسعه و تضاد است كه خود اين عنوان كتاب به لحاظ مفهومي قابل تامل و بحث است. كوششي در جهت تحليل انقلاب اسلامي و مسائل اجتماعي آن. كتاب داراي چهار بخش است كه ابتدا انقلاب اسلامي تحليل مي‌شود و بعد مي‌رود يك دوره تاريخي تا سال ۶۷ و بعد ۷۵ و بعد از آن بحث جمع‌بندي است.
وي با اشاره به اهميت تمايز و تفاوت قايل شدن بين انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي گفت: با وجود مدل كلان دركتاب، يك ساده‌سازي در كتاب وجود دارد كه به عنوان فرضيه اصلي در كتاب مطرح مي‌شود و با اين فرض كتاب خوبي درمي‌آمد. فرضيه اين است كه اقداماتي كه در جهت توسعه در ايران اتفاق افتاد موجب مجموعه تعارضاتي شد كه نتيجه‌اش به انقلاب منجر شد. قرار است كه تحليلي از نوع تحليل نوسازي صورت بگيرد. اين كتاب به‌شدت بوي نوسازي مي‌دهد اما اساسا ضدتوسعه است. تفكرش ضدنوسازي و توسعه است. چراكه تحليل‌ها به گونه‌اي به پيش مي‌رود كه نحوه عمل مدرنيزاسيون را مستقيم يا غيرمستقيم توضيح نمي‌دهد كه از درون آن نهايتا حادثه‌اي به نام انقلاب اسلامي دربيايد.
وي در ادامه گفت: از طرفي وقتي به مسائل اجتماعي ايران مي‌رسد آنجا نگاه ضدتوسعه دارد. آنجا انقلاب اسلامي محصول توسعه مي‌شود و بعد خود توسعه يك عاملي براي از هم پاشاندن و مشكلات ديگري است كه دست آخر از آن انقلاب بيرون نمي‌آيد و اگر اين فرآيند بخواهد ادامه پيدا كند ما بايد دچار يك انقلاب ديگري بشويم در صورتي كه دچار يك كجروي‌هاي جديدي مي‌شويم و يك نابساماني جديد توليد مي‌شود. اما چه چيزي انقلاب اسلامي را دچار انقلاب نمي‌كند؟ به خاطر روحانيت، دين و مشاركت مردم و امثال آن است در صورتي كه همه اين متغير‌ها را ما در ساحت قبل از انقلاب اسلامي نيز پيدا مي‌كنيم.
وي افزود: در اين كتاب نگاه دو گانه‌اي بين توسعه و بحران قبل و بعد از انقلاب وجود دارد كه مجموعه بحث‌ها را تعارض‌آميز كرده است. يك چيز‌هايي مي‌توانست كتاب را بهتر كند ابتدا اينكه آمار را غيرگزينشي انتخاب كرده‌اند. در ابتدا مساله فهم تاريخي در پديده‌اي مانند انقلاب اسلامي در ايران در كتاب است و در واقع كتاب ضد تاريخي است و به تعبيري فهم تاريخي در كتاب جاري و ساري نيست. همچنين فهم اقتصادي و تحليل اقتصادي قدرتمندي هم در آن وجود ندارد در صورتي كه هردوي اينها بايد انجام شود.
وي ادامه داد: ساده‌ترين و قابل دسترس‌ترين آدم در اين زمينه اينگلهارت است كه اتفاقا در اين كتاب هم خيلي در باب تغيير ارزش‌ها از او استفاده شده است. انديشه اينگلهارت دقيق يك چنين معنايي را مي‌گويد. بر پايه يك نظام مدرن كه به لحاظ اقتصادي در درون آن اتفاقاتي رخ مي‌دهد. آنجاست كه ماجراي ارزش‌ها اتفاق مي‌افتد. اين كتاب مي‌خواهد اين جور چيزي بگويد. اما كمتر به ماجراي اقتصادي به معناي تحليل اقتصادي آن اهميت داده مي‌شود. اگر دو اتفاق مي‌افتاد اين كتاب مي‌توانست بهتر از اين باشد و ارتقا يابد. يكي ورود نگاه تاريخي و ديگري نگاه اقتصادي.
وي در ادامه با اشاره به منابع و ماخذ كتاب گفت: درباره منابع، ايشان مختار بوده كه منابعش را انتخاب كند اما در كار تاريخي در ابتدا بايد تكليف منابع روشن شود كه در اين كتاب تكليف‌شان به لحاظ روشي معلوم نيست. مساله ديگر اين است كه رفيع‌پور تجربه‌هاي شخصي‌اش را در كتاب زياد استفاده كرده است كه در بين جامعه‌شناسان ما كمتر ديده مي‌شود و دانشجويانش را جمع مي‌كرد و به بازار و شهر مي‌رفت. در بين جامعه‌شناسان ايران يكي دكتر صديق بود كه دانشجويان ما را به حوزه آسيب‌شناسي مي‌برد و ديگري دكتر رفيع‌پور است كه بچه‌ها را به بازار مي‌برد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون