• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4756 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۹ مهر

راهكارهايي براي مديريت زباله

منصور فلاح‌ راد

 

پسماندهاي قابل بازيافت شهري و روستايي، به كليه دورريزهايي گفته مي‌شود كه توسط خانوارها، واحدهاي تجاري و كارگاهي (صنعتي) مستقر در محدوده شهرها و روستاها و نيز توسط مراكز بهداشتي و درماني به جز پسماندهاي خطرناك و عفوني، توليد مي‌شوند. در حال حاضر در جهان با اين‌گونه پسماندها، به هفت روش رفتار مي‌شود: دفن كردن در آخالگاه‌ها، سوزاندن در فضاي باز و بدون كنترل يا سوزاندن در فضاي بسته و تحت كنترل (در زباله‌سوزها)، توليد پيخاله از بخش ‌تر آنها، توليد كمپوست از بخش‌ تر پسماندها به دو روش هوازي و بي‌هوازي. تفكافت، ‌گازي‌سازي و روش پلاسما.
از آنجايي كه عمق متوسط خاك‌هاي تحول يافته در كشور، 15 سانتي‌متر است، براي اصلاح ضخامت بيشتري از خاك، ملزم به استفاده از كمپوست‌هاي فرآوري شده دامي و گياهي هستيم. از سوي ديگر، پسمانده‌هاي ‌تر، بسته به ماهيت‌شان، 70 تا 93درصد رطوبت دارند كه باتوجه به خشك بودن شرايط آب و هوايي بخش اعظم كشور ايران، مي‌توان بخشي از نياز به آب را از طريق بازگرداندن بازمانده‌هاي گياهي و جانوري (آلي) به خاك، تامين كرد، چراكه بازمانده‌هاي آلي يادشده، سرشار از آب هستند. به اين دو دليل آشكار، معقول‌ترين شيوه از ميان شيوه‌هاي شش‌گانه ياد شده براي رفتار با پسماندهاي شهري و روستايي در ايران، با توجه به شرايط و نيازهاي خاكي كشور، نخست تفكيك بخش خشك از بخش ‌تر زباله‌ها و سپس گوارش بي‌هوازي به شيوه ‌تر ‌است كه كمپوست يكدست‌تري را نسبت به شيوه گوارش خشك به دست مي‌دهد، به ويژه آنكه تنوع محصولات به دست آمده در اين شيوه، اشتغال فراوان‌تري را نيز موجب مي‌شود (دست‌كم ده برابر شيوه سوزاندن زباله‌ها در فضاي بسته). اما قسمتي از بخش خشك پسماندهاي شهري كه به پسماندهاي غيرقابل بازيافت انرژي‌زا موسوم است مانند نايلون و نايلكس‌هاي آغشته به آلودگي‌ها و نيز مواد پلي‌اتيلني غيرقابل بازيافت يا بايد سوزانده شوند يا اينكه با روش پيروليز، به سوخت‌هاي با ارزشي تبديل شوند تا حجم آنها به‌شدت كاهش يافته، پتانسيل آلوده‌كنندگي خود را از دست بدهند و از آنها انرژي به دست آيد. اين بخش را اصطلاحا برگشتي يا ريجكتي مي‌گويند. البته امكان تبديل اين بخش به RDF كه نوعي سوخت براي مصرف در صنايع سيمان به جاي مازوت يا گاز طبيعي است نيز وجود دارد. از همين روست كه زباله‌سوزها يا دستگاه‌هاي پيروليزكننده، مكمل شيوه گوارش بي‌هوازي به شمار مي‌آيند، آن هم هنگامي كه با انجام پردازش يا جدا‌سازي، حجم پسماندهاي قابل سوختن، به‌ شدت كاهش پيدا كرده است كه اين به معناي نياز به سرمايه‌گذاري به مراتب كمتر براي احداث واحدهاي زباله‌سوز نسبت به هنگامي كه زباله‌ها به صورت اوليه خود و بدون جداسازي بخش ‌تر از بخش خشك آن، سوزانده مي‌شوند، خواهد بود. از سويي، اگر زباله‌ها بدون هيچ گونه تفكيكي از بخش ترشان سوزانده شوند، به دليل رطوبت بالاي بخش ‌تر، بايد بخشي از انرژي به دست آمده، صرف خشك شدن اين بخش شده تا اين مواد (بخش‌ تر) به درجه‌اي برسند كه بتوانند سوخته شوند. از اين رو، سوزاندن پسماندها به صورت مخلوط و بدون جداسازي بخش ‌تر از بخش خشك، از سر جمع انرژي آزاد شده، خواهد كاست.  سودمندي روش گوارش بي‌هوازي، به ‌شدت بالاتر از روش سوزاندن تنها است، ضمن اينكه به جاي دو محصول برق و خاكستر قابل افزودن به آسفالت در شيوه سوزاندن، روش گوارش بي‌هوازي، شش محصول (برق، گرما به صورت آبگرم، سرما از هدررفت حرارتي بدنه و اگزوز ژنراتورهاي CCHP، گازكربنيك، كمپوست و كود مايع به دست خواهد داد كه در عين اينكه كمپوست و مواد غذايي مورد نياز گياهان را به خاك باز مي‌گرداند، هر يك از اين فرآورده‌ها، خود، اشتغالات جانبي زنجيره‌اي را به دنبال خواهد داشت. براي مثال، چون گاز متان تنها گازي از گازهاي سوختي است كه هنگام سوخته شدن، گاز خطرناك مونو اسيد كربن را توليد نمي‌كند، مي‌توان گازهاي بر جاي مانده پس از سوختن بيوگاز را براي افزايش فوتوسنتز و نيز كاهش نياز به آب آبياري، به درون گلخانه‌هاي كناري پروژه، دميد. همچنين مي‌توان از گرماي هدررفت ژنراتورهاي برق، محيط گلخانه‌هاي ياد شده را گرم كرد، چيزي كه در شيوه سوزاندن زباله‌ها، به هيچ روي، رخ نخواهد داد. همين امر، هم سودمندي اين شيوه را بيشتر كرده و هم اشتغال‌زايي را.

توليد سوخت از برگشتي‌ها
چون در روند تفكيك پسماندهاي شهري، برخي مواد مانند نايلون و نايلكس، آغشتگي به مواد آلوده كننده پيدا خواهند كرد كه تميز كردن آنها براي بازگرداندن‌شان به چرخه بازيافت را توجيه‌ناپذير خواهد كرد، شايسته است تا اين‌گونه مواد، به همراه مواد ديگر غيرقابل بازيافت انرژي‌زا، به روش پيروليز به روغن پيروليز و سپس به سوخت‌هاي سبك‌تري مانند گازوييل و بنزين تبديل شوند تا هم حجم‌شان به ‌شدت كاهش يابد و هم سوخت‌هاي باارزشي از آنها به دست آيند. 

زباله‌هاي بيمارستاني
آنچه گفته شد، چگونگي رفتار با زباله‌هاي شهري و روستايي در جهان و بهترين و معقول‌ترين شيوه براي كشورمان بود، اما زباله‌هاي خطرناك بيمارستاني نيز جزيي جدايي‌ناپذير از زندگي كنوني جوامع بشري است كه دفع آنها، روش‌هاي خاص خود را مي‌طلبد. بي‌خطرسازي ابتدايي در محل‌هاي توليد (بيمارستان‌ها) توسط اتوكلاو و سپس دفن آنها در آخالگاه‌ها (Landfills)، شيوه‌اي است مرسوم كه چندان نيز مطلوب نمي‌باشد. از آن سو، سوزاندن پسماندهاي بيمارستاني در شرايط حاضر، بهترين راه بي‌خطر كردن آنهاست. براي جلوگيري از دفن غيربهداشتي آنها، اين كار مي‌تواند با رعايت همه جوانب ايمني و استانداردها، در زباله‌سوزها انجام پذيرد. بنابراين، ملاحظه مي‌شود كه واحدهاي زباله‌سوز، نه تنها قابل چشم‌پوشي و كنار گذاشتن نيستند كه به عنوان پروژه‌هاي مكمل، وجودشان براي تكميل كار رفتار با پسماندهاي شهري، بسيار نيز ضروري است، چراكه شايد بتوان برگشتي‌هاي غيرقابل بازيافت انرژي‌زا را به گازوييل، بنزين يا RDF تبديل كرد ولي پسماندهاي بيمارستاني را بايد حتما سوزاند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون