• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4778 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۰ آبان

نگاه اعظم طالقاني به مباحث سياسي و اجتماعي در نخستين سالگرد درگذشت باحضور سعيد مدني و صديقه وسمقي بررسي شد

«اعظم» دختري چون «پدر طالقاني»

گروه سياسي

يك سال پيش در همين روزها بود كه خبر درگذشت زني، كام اهالي سياست را تلخ كرد كه همواره خواستش ادامه دادن راه پدر بود. اعظم طالقاني از آن جنس زناني است كه به باور بسياري از زير سايه بزرگ نام پدر خارج شد و با گفتار و كردار و رفتارش، براي خود آبرويي ميان مردم ايران خريد. او كه رفت، خيال برخي آسوده شد كه ديگر خبر حضورش در ستاد انتخابات براي نام‌نويسي در انتخابات رياست‌جمهوري اعلام نخواهد شد؛ اقدامي نمادين كه در بسياري از موارد خبر نام‌نويسي بسياري از ديگر «رجال سياسي» در انتخابات رياست‌جمهوري را به حاشيه مي‌راند.

با آنكه هم اعظم طالقاني و هم بسياري ديگر از فعالان سياسي ايران مي‌دانستند و مي‌دانند كه با تفسير فعلي شوراي نگهبان از كليدواژه «رجل سياسي» ذكر شده در قانون اساسي، امكان حضور زنان در ميدان رقابت وجود ندارد و كرسي رياست قوه مجريه، عملا مقام و منصبي مردانه محسوب مي‌شود و اگرچه سخنگوي شوراي نگهبان از امكان نام‌نويسي زنان در انتخابات رياست‌جمهوري مي‌گويد اما در عين حال از عدم تغيير نظر فقهاي اين شورا نيز خبر مي‌دهد. حالا يك سال است كه اعظم طالقاني به ديدار «پدر طالقاني» شتافته ولي هنوز فعالان سياسي به‌ويژه كنشگران زن تلاش مي‌كنند از خط مشي او بگويند و راه او را دنبال كنند؛ راهي كه گاه و بي‌گاه با سدهايي مردانه همراه مي‌شود.

اعظم طالقاني؛ كنشگر سياسي يا اجتماعي؟
آنچه در اين ميان و با نگاهي به سوابق اعظم طالقاني و اقداماتش چه پيش و چه پس از پيروي انقلاب محل ابهام است، نوع نگاه به دختر آيت‌الله طالقاني است. او هم كنشگر سياسي بود و هم اجتماعي اما پرسش آن است كه كدام‌يك از اين فعاليت‌ها در زندگي اعظم طالقاني پررنگ‌تر بود. پرسشي كه صديقه وسمقي، كنشگر سياسي و اجتماعي در مراسمي كه به مناسبت نخستين سالگرد در گذشت اعظم طالقاني با عنوان «اقتضاي زمان در عملكرد اعظم طالقاني» توسط «مجتمع فرهنگي آيت‌الله طالقاني» برگزار شد، به آن اينگونه پاسخ داد: «ايشان در دوران پختگي در دهه‌هاي آخر عمر يك فعال اجتماعي و سياسي بود و به نظرم ايشان براي هر دو، وزنه يكساني قايل بود. ممكن است در مقاطع مختلف زندگي ايشان مثلا قبل از انقلاب فعاليت سياسي پررنگ‌تري داشته و يا در اوايل انقلاب 57 زماني كه وارد مجلس شد به عنوان چهره سياسي شناخته شود.
به عقيده من اما اينطور نيست كه ايشان براي فعاليت سياسي ارزش بيشتري از فعاليت اجتماعي قائل باشد. ايشان به درستي معتقد بود كه تا توسعه اجتماعي و فرهنگي نداشته باشيم نمي‌توانيم توسعه سياسي داشته باشيم و بالعكس. از طرفي هم توسعه سياسي اگر نباشد نمي‌توانيم فعاليت درست اجتماعي و فرهنگي داشته باشيم، كشور ما هم با توجه به ضرورت‌هاي روز نيازمند فعاليت‌هاي اجتماعي و فرهنگي است. به عنوان مثال اگر خانم طالقاني براي توانمندسازي زنان و اشتغال آنان كار مي‌كرد به اين دليل بود كه نهادهاي ذي‌ربط مانند دولت و غيره در اين زمينه كم‌كار بودند و اگر دولت و حاكميت وظيفه خودش را انجام مي‌داد و زنان حمايت مي‌شدند و اشتغال در آنجايي كه بايد تامين مي‌شد، انجام مي‌گرفت چه نيازي بود كه خانم طالقاني وقت خود را براي اين كار بگذارد؟ اما چون او احساس نياز و ضرورت مي‌كرد، وارد اين كار هم مي‌شد.»
سوي ديگر ميدان اما سعيد مدني، جامعه‌شناس و تحليلگر سياسي و اجتماعي، به ويژگي فعاليت‌هاي سياسي در جمهوري اسلامي اشاره كرد و كنشگري سياسي و اجتماعي را در عصر كنوني غيرقابل تفكيك از يكديگر عنوان كرد. مدني تاكيد كرد كه «در نظام‌هاي اقتدارگرا و نيمه اقتدارگرا مثل وضعيتي كه در آن هستيم، در واقع حوزه سياسي و اجتماعي تفكيك‌ناپذيرند. 
به همين دليل هم هست كه شما مي‌بينيد كه عده‌اي فعاليت محيط‌زيستي مي‌كنند كه به‌طور معمول و آكادميك امري كاملا غير‌سياسي است، اما با آنها برخورد سياسي مي‌شود و يا جمعيتي كه در حوزه حاشيه‌نشين‌ها و افراد بي‌بضاعت فعاليت مي‌كنند در واقعيت امروز به عنوان فعاليت سياسي محسوب مي‌شوند. در جوامع توسعه‌يافته اين دو از هم تفكيك شده است و علت آن هم دايره حضور نظام سياسي و نظام مستقر است كه محدوديت‌هاي مشخصي ايجاد كرده است.» وسمقي با تاييد اين ديدگاه در ادامه بحث گفت كه «هر چيزي كه قدرت سياسي حاكم روي آن دست بگذارد و در آن حوزه وارد شود و دخالت كند، مي‌تواند آن را تبديل به موضوع سياسي كند. مثل حقوق زنان؛ كه اين مساله سياسي نيست و يك امر حقوقي است. اينكه زنان مي‌خواهند حقوق‌شان ارتقا پيدا كند، مي‌خواهند در حقوق برابري داشته باشند، اين مسائل كاملا حقوقي است كه حاكميت سياسي و قدرت مركزي نبايد وارد اين حوزه شود اما در ايران چون حاكميت سياسي، حكومت ديني است و روي اين مساله، موضع فقهي و ديني دارد و نسبت به آن حساسيت نشان مي‌دهد و ورود پيدا مي‌كند، مخالفت مي‌كند و اين مساله تبديل به يك موضوع سياسي مي‌شود.»

دغدغه تغيير
آنچه صديقه وسمقي در ادامه بحث درباره اعظم طالقاني به آن اشاره كرد، هماني بود كه آيت‌الله طالقاني سال‌ها دنبال كرد و در اين راه تهمت‌هايي را نيز متحمل شد؛ «تغيير»! دغدغه اعظم طالقاني چون پدرش ايجاد تغيير بود و وسمقي در همين رابطه گفت كه «خانم طالقاني تحت آموزه‌هاي مرحوم پدرشان، دغدغه تغيير داشت و در اين تغيير به دنبال عمل صالح بود، چون اساسا آدمي بود كه رفتارهايش را با قرآن تنظيم مي‌كرد و خودش هم قرآن‌پژوه برجسته‌اي بود.
بنابراين به نظر من رويكرد اصلي ايشان پيگيري عمل صالح بود. عمل صالح هم مصداقي است، يعني شما سال 58 يا 59 عمل صالح را چيزي مي‌دانيد و در سال 90 يا 95 ممكن است چيز ديگري بدانيد. خانم اعظم طالقاني هم طبيعتا تحت تاثير اين تغييرات و تحولات، تعريف متفاوت و مصداق‌هاي متفاوتي براي عمل صالح مي‌شناخت. چون حيف است از يادگار آقاي طالقاني اينجا ياد نكنيم. ايشان در تفسير پرتوي از قرآن ذيل تفسير آيه «من عمل صالحا من ذكر انسا و هو مومن» در واقع دقيقا اشاره مي‌كند به اينكه عمل صالح، عملي است كه تغييري ايجاد كند.» او يادآور شد: «اعظم طالقاني ضمن اينكه از هرگونه تغيير دفاع مي‌كرد، اما تاكيد مشخصش روي اين بود كه كجا مي‌توان تغيير بهتري ايجاد كرد و به تعبير ديگري كه مي‌خواهم از دكتر شريعتي عاريت بگيرم، اين روايت را نقل كرده است كه «حسنات الابرار سيئات المقربين»، خانم طالقاني جزو مقربين بود و از آدم‌هاي صالح زمانش بود و براي همين خيلي نمي‌خواست با برخي عمل‌هاي حسنه، عمل صالحش را فراموش كند به اين اعتبار از ديد وي براي حل مساله ايران، چون نياز به فعل سياسي و كنش سياسي بود، اين را حفظ كرد.»

كنش سياسي با كسب قدرت؟
سابقه حضور اعظم طالقاني در نهادهاي گوناگون نظام جمهوري اسلامي از يك‌سو و حضور چندين باره‌اش در انتخابات به‌رغم علم به ردصلاحيت، برخي را با اين پرسش مواجه كرده كه اعظم طالقاني به راستي دغدغه كنش سياسي داشت يا خواستار كسب قدرت بود؟ پرسشي كه سعيد مدني در پاسخ به آن گفت كه «كنش سياسي به مفهوم تغيير در ساخت قدرت، تغييرات در حكمراني به‌طور مشخص‌تر. اساسا كنش سياسي معنايش كسب كرسي قدرت نيست. به اين دليل همان طور كه گفتم قدرت در يك جا وجود ندارد، قدرت فقط در نظام سياسي وجود ندارد، قدرت در حوزه عمومي هم وجود دارد.
ايشان در واقع با تقويت قدرت در نظام عمومي مي‌خواست تغييراتي را پيش ببرد كه به اصلاح وضعيت و اصلاح مسير انحرافي بعد از انقلاب كمك كند. به اين اعتبار مي‌خواهم بگويم خانم طالقاني به عنوان آدمي كه 50 سال و بيشتر عمرش را درگير فعاليت سياسي شده بود، براي بهبود زندگي مردم، دغدغه به قدرت رسيدن نداشت. دغدغه بهبود زندگي مردم، توسعه و آباداني ايران، نفي استبداد، آزادي و عدالت را داشت. او از طريق عمل صالح خودش را فعال سياسي مي‌دانست، اما اين موضوع مانع نمي‌شد كه ذيل آن، حسنات و كارهاي خوبي را انجام ندهد كه بخشي از درد گسترده‌اي كه جامعه ايران به آن دچار بود را مرهم بگذارد و به برخي افراد كمك كند.
طبيعتا استنباط من از فعاليت ايشان اين است كه ايشان اجازه نمي‌داد كه عمل صالحش كه برجستگي خاصي داشت و خانواده‌اش، پدرش هميشه توصيه‌شان و مسيرشان بود، ذيل عمل حسنه كه فعاليت اجتماعي بود، انجام شود.»
مدني در بخش ديگري از گفته‌هايش بار ديگر به تفكيك‌ناپذيري فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي اشاره كرد و به عنوان نمونه به زندگي و زمانه «هدي صابر» اشاره كرد و گفت كه «مرحوم هدي صابر فعال سياسي بود بي‌ترديد، و به همين دليل مرتبا زندان رفته بود. درعين‌حال هدي صابر در زاهدان هم فعاليت اجتماعي مي‌كرد و روي توانمندسازي شغلي ساكنين 8نقطه حاشيه‌نشين زاهدان. شما نوع رفتار مرحوم هدي صابر را در زاهدان و در تهران به‌طور مشخص كاملا متفاوت مي‌بينيد، حتي در تك تك فعاليت‌ها.
مثلا ممكن بود براي فعاليت سياسي كمك مالي جمع‌آوري كند و براي فعاليت اجتماعي هم كمك مالي جمع‌آوري‌كند، اما دو تا منطق كاملا متفاوت داشت. اينكه يكي يا يك نيروي اجتماعي بتواند در هر دوي اين‌ دو حوزه كار كند، كار به‌شدت سختي است، چرا كه متمايز كردن اينها به‌شدت سخت است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون