• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4787 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۱ آبان

نكاتي در مورد كتاب آيشمن در اورشليم

چرخه كور خشونت

مهدي آزموده

كتاب بحث‌برانگيز و پرسر و صداي آرنت حاوي نكاتي است كه مي‌تواند درس‌هاي فراواني براي وضعيت ما و حتي عالم روزنامه‌نگاري و گزارش‌نويسي داشته باشد. فرصت غنيمت مطالعه كتاب آرنت به زبان فارسي نسبتا استوار و روان، بعد از سال‌ها فراهم شد و اينك اين تجربه براي به درون آوردن و از آن خود كردن آن در اختيار ما قرار گرفته است. كتاب در بعضي از قطعات زياد هم آسان‌خوان نيست و طنز مستتر آرنت كه خواهان نماياندن همان ابتذالي است كه تمام اين وضعيت را دربرگرفته، از ابتذال حرف‌هاي آيشمن تا دادگاه تا سياستمداراني كه زمينه‌ها و مذاكرات مربوط به دادگاه و ربوده ‌شدن آيشمن را فراهم كردند تا هر‌ آنچه آرنت را در مقابل مهابت آن جنايتي قرار مي‌دهد كه اينك براي شستن دست‌ها از عفن آن چنين دادگاهي را براي متهم كردن يك آدم پوست و خون‌دار به راه انداخته‌اند، بر دشواري‌هاي خواندن كتاب مي‌افزايد.
عنوان كتاب اشاره‌اي به پونتئوس پيلاطس حاكم يهودي اورشليم دارد كه دستور بر صليب كردن مسيح را داد در حالي كه خود هيچ تمايلي به اين كار نداشت و فقط خواست عمومي حاكمان يهودي را اجرا مي‌كرد. اسطوره‌اي كه هنوز زنده است و آيشمن خود را در بخشي از كتاب در آن جايگاه مي‌بيند. «كشتار يهوديان به عنوان كفاره مصلوب‌ ساختن مسيح» و در عين‌ حال اهميت انجام وظيفه دولتي. حتي در جايي كه هيملر با شنيدن آواهاي پايان جنگ خواهان قطع ادامه كشتار مي‌شود، آيشمن به جهت عدول از دستور و ناتمام ماندن «كار» او را هرگز نمي‌بخشد!
 يكي از مشاجرات جدي‌اي كه كتاب آرنت برانگيخت، نشانه ‌گرفتن انگشت اتهام به سمت شوراهاي يهودي و يهودياني بود كه فرآيند اخراج و غارت يهوديان را فراهم مي‌كردند تا به اصطلاح خود از درد و رنج آن شرايط تا حدودي بكاهند. در حالي كه نه تنها هرگز چنين نشد، بلكه اين كمك‌ها منجر به نظام‌مندتر شدن فرآيندها و در نتيجه تعداد كشته‌هاي بيشتر شد. در عين‌ حال آرنت با طعنه‌هايي آشكار اين شوراها را متهم مي‌كند كه با كمك به اين فرآيند كشتار، زمينه را براي تشكيل كشوري يهودي و ايجاد اين فكر در اذهان يهوديان كه تنها در كشوري يهودي يك يهودي مي‌تواند زندگي خوبي داشته باشد، فراهم مي‌كردند. آرنت به نكاتي اشاره مي‌كند كه اگر رعايت مي‌شدند از اتفاق مي‌توانستند به نجات جان‌هاي بيشتري بينجامند؛ از جمله زنده ماندن يهودياني كه خلافكار بودند و در قسمت ديگري از اردوگاه‌هاي مرگ نگهداري مي‌شدند يا تعداد كم ماموران آلماني در يك سفر طولاني كه در صورت شورش مي‌شد يهوديان را نجات داد و سر آخر عاقبتي كه بر سر برخي يهودياني آمد كه شورش كرده ‌بودند و نتيجه فرق چنداني با شورش نكردند، نمي‌كرد. در اين زمينه اما ‌بايد به آزادانديشي آرنت اشاره‌كرد كه در آن فضاي دوقطبي طرف انسانيت را مي‌گيرد به جاي يكي از دو طرف و تفاوت چندان زيادي بين حاكمان ديروز و امروز قائل نمي‌شود و به هر حال آنها در ورِ حاكمان هستند كه همواره ‌بايد مورد نقد بي‌رحمانه «ما» مظلومان واقع شوند. 
از ديگر نكات مهم فرمي اين شكل گزارش‌نويسي فراهم كردن اطلاعاتي دقيق و مراجعه به منابع مختلف و اظهارنظر افراد در آنها در مورد اتفاقات مهيبي است كه رخ‌ داده است. چيزي كه از يك آلماني انتظار داريم و دقت آرنت در نقل مطالب و آمارها و اشارات وقايع‌نگاران و تاريخ‌نويسان جنگ و آشنايان به مسائل حقوقي و حقوق بين‌الملل و احكام و رويه‌هاي خاص اين‌گونه از دادگاه‌هاي جنايت‌ جنگي انتظارمان را به خوبي برآورده مي‌كند. تلاش آرنت در مستدل كردن عنوان جرم آيشمن يعني جنايت نه تنها عليه يك قوم بلكه عليه بشريت بخشي از مسووليت‌پذيري او را به نمايش مي‌گذارد كه او مي‌خواهد كارش چيزي بيش از يك گزارش‌نويسي صرف از يك دادگاه باشد. 
در نهايت تلاش آرنت به عنوان فيلسوفي شناخته‌ شده در آن زمان كه در ذيل بزرگ‌ترين سنت‌هاي فلسفي قرن بيستم درس‌خوانده بود و در عين حال خود را فيلسوف نمي‌دانست، بلكه كارش را به عنوان فيلسوفي سياسي پيگيري مي‌كرد، چنانكه در كتاب اشاره مي‌كند اين است كه كاري كند كه اين سياره به‌رغم همه مخاطراتي كه آن را فرا گرفته است مكان بهتري براي زندگي كردن انسان‌ها شود. براي اهل فلسفه دشوار مي‌آيد كه آيشمن به عنوان يك جنايتكار (يا حداقل كسي كه در موضع جنايت قرار دارد و عمل او ناآگاهانه و تحت يك بروكراسي در هم‌پيچيده احمقانه منجر به جنايت شده است) و كسي كه تنها يك كتاب مهم خوانده و او را تبديل به يك متخصص مساله يهود كرده كتاب يك صهيونيست است كه يكي از مهم‌ترين كتاب‌هاي فيلسوفي اخلاق‌گرا مثل كانت را خوانده باشد. اين توهيني نابخشودني به كانت است و سوء‌استفاده آيشمن از امر مطلق كانتي چيزي جز از همان جنس سوء‌استفاده‌هاي سياستمداران از والاترين ارزش‌هاي انساني است براي توجيه اعمال پليدشان. در قطعه آخر كتاب آرنت در ادعانامه‌اي خيالي از زبان دادگاه آيشمن را به جهت آنچه خود او اطاعت از دستور مي‌داند و آرنت اما فرقي بين اطاعت و حمايت از كشتار نمي‌بيند، چون سياست «مهدكودك» نيست (اشاره‌اي به همان بلوغ كانتي در مقاله «روشنگري چيست؟») آيشمن را لايق اين نمي‌داند كه در سرنوشت و حيات اين سياره سهيم باشد و ما انسان‌ها را محق مي‌داند كه او را بكشيم و اعدام كنيم، اما اين كلام (و هر توجيه ديگري در اعدام يك آدم به هر نحوي و به هر شكلي) خود بيم سوء‌استفاده از آن را در پيش مي‌نهد و به نظر مي‌رسد براي جلوگيري از اين چرخه كور خشونت حداقل ايده‌آل‌گرايانه بايد راه‌حل ديگري جست.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون