براي محمد ابراهيم شريفزاده
آقاي آوانگارد موسيقي نواحي
حسينعلي مردانشاهي
در اين نوشتار ميخواهم بگويم كه چه موضوعاتي باعث شد ما آقاي خاصي در موسيقي محلي كشور داشته باشيم و آن استاد شريفزاده عزيز است، زندگي يك شخصيت متفاوت در شرايطي بسيار غريب باعث شد شنونده يك فرد موسيقايي را ببيند كه حال و هوايش، اجرايش و آوازش كاملا با هم نسلانش كه در آن زندگي ميكرده، متفاوت است؛ ويژگيهاي خاص موسيقايي استاد شريفزاده و اتفاقاتي كه برايش در طول زندگي افتاد و باعث شد كه ايشان منحصر به فرد شوند، اجداد استاد از بجنورد بودند و به همين دليل درونمايه شمال خراساني در بطن ايشان نهاده شده. استاد به دليل شغل پدرش به باخرز مهاجرت كرد؛ باخرز با توجه به موقعيت خاص جغرافيايي وتاريخي خاستگاه آوازهاي شيرين و پرتحرير منطقه موسيقيايي جام است، چنين شخصيتي با چنان ويژگيهايي وارد اين منطقه ميشود و همه آوازها را به زيبايي ميآموزد و كار ميكند و درادامه زندگي خود به عنوان منبع ومرجع موسيقي اين منطقه تبديل ميگردد.
بخشي از زندگي استاد در شمال كشور و تهران بوده است و او با آواز بخشي ديگر از ساير مناطق موسيقي كشور آشنا ميشود و همچنين با موسيقي دستگاهي و جمع شدن آن باعث ميشود كه شاهد فرم آوازي بيبديل از ايشان باشيم كه از آن ميتوان به آواز شريفزاده، يادنمود آوازي برگرفته از موسيقي پرعظمت منطقه به شيوه اجرايي منحصر به فرد كاملا اصيل اما خلاقانه.
در كنار موارد ذكرشده استاد شريفزاده با توجه به جايگاه جغرافيايي منطقه با بعضي از اساتيد موسيقي منطقه هرات هم در ارتباط بوده كه تلفيق اين موارد به اضافه شخصيت خاص موسيقي و آوانگارد ايشان باعث شده كه شنونده، آوازهاي اين منطقه را با شكلي جديد و به صورت كاملا متفاوت اما اصيل بشنود و همچنين ترانههايي كه تا قبل از آن كمتر به مرحله توليد و معروفيت رسيده ترانههايي مثل بهاره دختر عمو و دلبر رعنا و...كه حاصل ارتباط ايشان با خوانندگان مكتب هرات است. شريفزاده شخصي بود كه زمان اجرا مخاطب را با خود همراه و پس از اجرا درگير خود ميكرد اين مساله خلاقيت و اصالت او را در ارايه آواز ملموستر مينمود در عين حال همانند دو كفه ترازو به اندازهاي در يك سو بود كه درك شنونده را نيز قدري دشوار مينمود. تيپ شخصيتي استاد هم به اين شكل بود كه مسائلي را كه در ناخودآگاهش بود به روش خاص خود اجرا ميكرد.
استاد شريفزاده زماني كه يك سرحدي ميخواند رگههاي زيادي از هزارگي در آن موج ميزد يا هزارگي را به نحوي ميخواند كه گمان ميرفت سرحدي است. بايد به همه اين موارد به صداي خاص استاد توجه داشت كه داراي ويژگيهاي منحصر به فردي بود و زماني كه شنونده صداي استاد را ميشنيد، به راحتي ميتوانست آن را تشخيص دهد (صدايي با رنگ و جنس خاص) . اين يك ويژگي ذاتي و خدادادي بودكه استاد شريفزاده داشت و براي همين درآن حوزه بحث آوازي دنياي ديگري را استاد شريفزاده به روي مخاطبانش گشود؛ استاد شريفزاده اهل سانسور و ملاحظه كاري و اينها نبود، آواز را براي دل خودش ميخواند براي همان قطعاتي مثل بهاره دختر عمو در زماني گل ميكندكه جاي جاي موسيقي منطقه پر از قطعات با فرم عرفاني هست. استاد شريفزاده در عين پشتكار و جسارت تمام حتي براي خودش هم قطعات اجرايي را بررسي نميكرد كه مثلا من اين آواز را بخوانم يا نخوانم، چون ديد خوبي داشت و چون اينها را بلد بود و از خواندن آنها نيز لذت ميبرد اجرا مينمود. آلبوم خونپاش و نغمهريز يك اتفاق ويژه در موسيقي مناطق بود و اين شاهكار شخصيتي استاد شريفزاده با همراهي زنده نام استاد حسين سمندري بود كه باعث اين اتفاق شد. قطعه معروف سرو خرامان برگرفته ازاللهمدد هست؛ شما ميبينيد كه اين قطعه به عنوان يك قطعه جديد موسيقي مناطق به قدري گل كرد و جا افتادكه خيليها شايد ندانندكه ته مايه آن اللهمدد هست.
استاد شريفزاده كه در جواني بهترين شرايط زندگي را داشته بنا به دلايل و اتفاقات عجيبي در زندگي دهههاي پاياني زندگيشان فوقالعاده سخت و طاقت فرسا ميشود يك تنهايي شديد به سراغشان ميآيد؛ تنهايي كه نه فقط اينكه كسي را نداشته باشند، ايشان در جامعهاي كه بودند، تنها بودند يعني آن درك لازمي را كه از ايشان بايد ميداشتند، نداشتند و براي همين اين اتفاقات در اين دوره از زندگيشان باعث ميشود كه تراوشات جديد آوازي را ما در او شاهد باشيم، محتوايي كه پر از درد، پر از فرياد و پر از گله از روزگار است؛ من بارها گفتهام كه شريفزاده با آوازش با مردم صحبت ميكرد به جاي اينكه با مردم حرف بزند.
محمدابراهيم شريفزاده يا به قول اخوان ثالث (آقا شريفزاده) كه ديگر چنين فردي را مثل خيلي از اساتيد ديگر نخواهيم داشت، آوازش از تامل و تفكر بود؛ آوازي بود كه تا مدتها انسان را درگير ميكند. آواز شريفزاده گمگشته اكنون جامعه است و علاقه به اين فرم آوازي ناب روز به روز در حال اوجگيري است اما افسوس در زماني كه استادشريفزاده در بين ما نيست اكنون ما هستيم و افسوسهايمان كه اين نابغه را نتوانستيم خوب درك كنيم.
شريفزادهاي كه مظلوم زيست و مظلوم از بين ما رفت و اميدواريم كه بتوانيم براي آيندگان شخصيت خاص استاد شريفزاده را در موسيقي محلي در سطح كشور و دنيا معرفي كنيم.