• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4817 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۶ آذر

گاز روسيه و فناوري چين، دو تهديد مشترك عليه اروپا و امريكا

زمان به نفع بايدن و مركل نيست

مترجم: هديه عابدي

 

 

پس از ورود جو بايدن، رييس‌جمهور منتخب مردم امريكا به كاخ سفيد در ماه ژانويه 2021 ايالات متحده و آلمان بايد خيلي زود براي حل اختلافاتشان به ويژه در مورد چين و روسيه با يكديگر گفت‌وگو كنند چراكه قدرت روابط ميان امريكا و اروپا منوط به حل اين اختلافات است. آنگلا مركل صدراعظم آلمان از سال 2005 كه به قدرت رسيد تاكنون شاهد وداع 3 رييس‌جمهور امريكا با قدرت بوده است. اما اين مساله در مورد جو بايدن كه ماه آينده ميلادي وارد كاخ سفيد مي‌شود، صدق نخواهد نكرد. از آنجا كه آلمان قوي‌ترين كشور اروپا و مركل مهم‌ترين رهبر اين قاره است، تيم بايدن بايد تا وقتي مركل قدرت را در دست دارد، برخي مشكلات پيچيده را با او حل كند اما براي اين كار وقت زيادي ندارد چراكه صدراعظم آلمان احتمالا حدود 9 ماه پس از ورود بايدن به كاخ سفيد از قدرت كنار مي‌رود. پيش از آن در تاريخ 31 دسامبر 2020 مركل آخرين دوره 6 ماهه از رياست دوره‌اي‌اش بر اتحاديه اروپا را به پايان مي‌رساند.
از جمله اتفاقات مهمي كه در 6 ‌ماهه گذشته رخ داده است، مي‌توان به بحران كرونا، باج‌گيري مجارستان و لهستان براي جلوگيري از تصويب سازوكاري براي حاكميت قانون(از طريق مخالفت با تخصيص بودجه به كشورهاي كرونازده اتحاديه اروپا) و اختلافات داخلي دولت بوريس جانسون، نخست‌وزير انگليس در مورد مذاكرات برگزيت اشاره كرد. 6 ماه بعدي مي‌تواند براي مركل حتي از اين هم عذاب‌آورتر باشد. همه ‌چيز به رويكرد بايدن در قبال اروپا به ‌طور كل و در قبال آلمان به ‌طور خاص بستگي دارد. 
دونالد ترامپ، رييس‌جمهور فعلي امريكا نه تنها براي اتحاديه اروپا احترامي قائل نبود بلكه از مركل بدش مي‌آمد و به خاطر خروج انگليس از اتحاديه بسيار خوشحال بود. با اين حال بايدن درست نقطه مقابل ترامپ است. او از يك اروپاي قدرتمند حمايت مي‌كند. مركل را به خاطر نقش موثرش در اوكراين و تلاش‌هايش براي دستيابي به توافقي(هر چند ناقص) به منظور پايان دادن به جنگ در شرق اين كشور(كه هنوز در دست نيروهاي طرفدار روسيه است) ستايش مي‌كند.
برخلاف ترامپ، بايدن صراحتا اعلام كرده توافق برگزيت نبايد «توافق جمعه خوب 1999» را كه به سال‌ها خشونت در ايرلند شمالي پايان داد به خطر بيندازد. آن توافق با تلاش‌هاي ديپلماتيك گسترده دولت وقت امريكا به رياست‌جمهوري بيل كلينتون و دولت‌هاي انگليس و ايرلند به دست آمد. همچنين بر خلاف ترامپ، بايدن به لندن هشدار داده كه اگر برگزيت باعث تضعيف توافق جمعه خوب شود هر گونه توافق تجاري ميان امريكا و انگليس از بين گزينه‌هاي روي ميز خارج مي‌شود. اين مساله براي مركل اهميت زيادي دارد. او هيچ‌وقت دوست نداشت انگليس از اتحاديه اروپا خارج شود. بخشي از اين مساله به دليل نقش اقتصادي، سياسي و ديپلماتيك ويژه لندن در اتحاديه بود اما بخشي از آن نيز به خاطر پيامدهاي برگزيت براي توازن قدرت در اتحاديه است. او همچنين يكي از طرفداران سفت و سخت توافق جمعه خوب محسوب مي‌شود. اما بايدن در ازاي حمايت از اروپا و آلمان انتظاراتي هم دارد و بايد هم اين طور باشد. اگر مركل در پيام تبريك خود به بايدن مي‌گويد «دوستي ميان امريكا و اروپا براي مقابله با بزرگ‌ترين چالش‌هاي عصر حاضر اهميت حياتي دارد» پس بايد خود نيز در چند جبهه به وعده‌هايش عمل كند. جبهه اول چين است. پكن با سياست «تفرقه بينداز و حكومت كن» نفوذ گسترده‌اي در اروپا پيدا كرده است. تا همين اواخر هيچ يك از كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، به ويژه آلمان، شكي نداشتند كه چين براي‌شان يك بازار بسيار بزرگ و جذاب محسوب مي‌شود. در واقع مي‌توان گفت پاسخ اتحاديه اروپا به سركوب هنگ‌كنگ از سوي دولت چين شرم‌آور بوده است. آنها طوري رفتار كرده‌اند كه انگار روابط تجاري براي‌شان مهم‌تر از دفاع از طرفداران دموكراسي است كه براي آزادي‌شان مي‌جنگند و اعتراض مي‌كنند.
جنگ تجاري ترامپ با چين و اصرار او مبني بر همراهي اروپايي‌ها با امريكا در كنار گذاشتن فناوري نسل پنجم ساخت چين باعث شد كه اختلافات گسترده‌اي در ميان اعضاي اتحاديه اروپا به وجود بيايد. مركل تا مدت‌ها از واكنش به اين مساله طفره رفت. بله، او از فرآيند ويژه اتحاديه اروپا براي غربالگري و نظارت بر سرمايه‌گذاري با هدف جلوگيري از دستيابي چين به دارايي‌هاي راهبردي و حساس در اروپا حمايت كرد. اما شركت‌هاي چيني تا همين الان توانسته‌اند سهامدار عمده برخي پروژه‌هاي زيرساختي بزرگ در اروپا شوند و اين مساله به ‌طور بالقوه مخاطرات امنيتي به همراه خود دارد. به همين دليل است كه نمي‌توان درك كرد چرا مركل رويكرد قاطعي در برابر فناوري 5G ساخت چين اتخاذ نمي‌كند. اگر مركل به رابطه ميان امريكا و اروپا و امنيت آن پايبند است بايد به اتحاديه اروپا فشار بيشتري وارد كند تا در قبال چين سياست منسجمي را اتخاذ كنند، سياستي كه با سياست دولت بايدن نيز هماهنگ باشد. در واقع اتخاذ يك رويكرد هماهنگ در خصوص چين مي‌تواند يكي از عناصر اصلي مدرن‌سازي روابط ميان امريكا و اروپا باشد كه مدت‌هاست بر ناتو متمركز شده است. به علاوه رويكرد واحد باعث مي‌شود چين نتواند مثل گذشته ميان اروپايي‌ها تفرقه بيندازد و روابط اين قاره را با امريكا بر هم بزند.
جبهه دوم براي مركل، روسيه است. حمايت قاطعانه مركل از پروژه نورد استريم 2 يكي ديگر از مواردي است كه روابط ميان امريكا و اروپا را تحت‌الشعاع قرار داده و همچنان يكي از مسائل بحث‌برانگيز ميان واشنگتن و برلين محسوب مي‌شود. اين پروژه كه اجراي آن تقريبا به پايان رسيده و گاز روسيه را از طريق خط لوله جديدي در درياي بالتيك به غرب اروپا منتقل مي‌كند، باعث مي‌شود مسكو بتواند گاز خود را با دور زدن اوكراين مستقيما به آلماني‌ها برساند. ترامپ تهديد كرده شركت‌هاي دخيل در ساخت اين پروژه را تحريم مي‌كند. مهم‌تر از همه اينكه او در اتفاقي نادر در طول دوران رياست‌جمهوري خود شاهد حمايت هر دو حزب از تصميمش بود.
براي افزايش فشار بر آلمان، آخرين پيش‌نويس لايحه سياست دفاعي امريكا براي سال 2021 گستره تحريم‌ها را به همه شركت‌ها و كشتي‌هايي مي‌رساند كه به تكميل پروژه خط لوله كمك كنند و در عين حال شركت‌هايي كه خدمات بيمه اوليه و ثانويه، آزمايش، بازرسي و صدور گواهي را بر عهده داشته باشند نيز تحت تحريم قرار مي‌دهد.  دولت آلمان و لابي‌هاي تجاري از اين تحريم‌ها انتقاد كرده‌ و ادعا مي‌كنند اين مساله دخالت در قوانين اروپا و حاكميت ملي آلمان است. در مقابل، مواضع امريكا و نفرت از ترامپ باعث شده احساسات ضد امريكايي در آلمان افزايش يابد. بعيد است دولت بايدن موضع امريكا را در خصوص پروژه نورد استريم 2 يا فناوري 5G چين تغيير دهد. اما آلمان و امريكا بايد به اين نتيجه برسند كه با برخي تهديدهاي مشترك مواجه‌اند. استفاده روسيه از انرژي و بهره‌گيري چين از فناوري براي اهداف ژئوپليتيكي دو مورد از اين تهديدهاست. با نزديك شدن به پايان دوران صدراعظمي مركل در آلمان، او و بايدن فرصت دارند اختلافات برلين(و اروپا) با امريكا را كاهش دهند. اين امر مي‌تواند اعتماد را به رابطه ميان امريكا و اروپا بازگرداند و منجر به بهبود روابط شود.
منبع: شاخه اروپايي بنياد كارنگي 
براي صلح بين‌الملل


  از جمله اتفاقات مهمي كه در 6 ‌ماهه گذشته رخ داده است، مي‌توان به بحران كرونا، باج‌گيري مجارستان و لهستان براي جلوگيري از تصويب سازوكاري براي حاكميت قانون(از طريق مخالفت با تخصيص بودجه به كشورهاي كرونازده اتحاديه اروپا) و اختلافات داخلي دولت بوريس جانسون، نخست‌وزير انگليس در مورد مذاكرات برگزيت اشاره كرد. 6 ماه بعدي مي‌تواند براي مركل حتي از اين هم عذاب‌آورتر باشد. همه ‌چيز به رويكرد بايدن در قبال اروپا به‌ طور كل و در قبال آلمان به ‌طور خاص بستگي دارد. 
  دونالد ترامپ، رييس‌جمهور فعلي امريكا نه تنها براي اتحاديه اروپا احترامي قائل نبود بلكه از مركل بدش مي‌آمد و به خاطر خروج انگليس از اتحاديه بسيار خوشحال بود. با اين حال بايدن درست نقطه مقابل ترامپ است. او از يك اروپاي قدرتمند حمايت مي‌كند. مركل را به خاطر نقش موثرش در اوكراين و تلاش‌هايش براي دستيابي به توافقي(هر چند ناقص) به منظور پايان دادن به جنگ در شرق اين كشور(كه هنوز در دست نيروهاي طرفدار روسيه است) ستايش مي‌كند.
  جبهه دوم براي مركل، روسيه است. حمايت قاطعانه مركل از پروژه نورد استريم 2 يكي ديگر از مواردي است كه روابط ميان امريكا و اروپا را تحت‌الشعاع قرار داده و همچنان يكي از مسائل بحث‌برانگيز ميان واشنگتن و برلين محسوب مي‌شود. اين پروژه كه اجراي آن تقريبا به پايان رسيده و گاز روسيه را از طريق خط لوله جديدي در درياي بالتيك به غرب اروپا منتقل مي‌كند، باعث مي‌شود مسكو بتواند گاز خود را با دور زدن اوكراين مستقيما به آلماني‌ها برساند.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون