• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4831 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ دي

سينا عضدي در گفت ‌و گو با «اعتماد»:

پس از ترور سردار سليماني خاورميانه براي امريكا ناامن‌تر شد

محمدحسين لطف‌الهي

در شرايطي كه ايران و ايالات متحده روزهاي پرتنشي را سپري مي‌كنند نگاهي به سياست‌ها و وقايعي كه به ترور سردار سليماني و قرار گرفتن دو كشور در آستانه جنگ شد، مي‌تواند مفيد واقع شود. «اعتماد» در گفت‌وگو با سينا عضدي، پژوهشگر روابط بين‌الملل در شوراي آتلانتيك به بررسي اين موضوع پرداخته است. عضدي معتقد است نگاه ايدئولوژيك اطرافيان رييس‌جمهور امريكا به سياست خارجي و راهبرد فشار حداكثري دو عامل اصلي افزايش تنش دو كشور بوده است.

 

يك سال و نيم پس از آغاز سياست فشار حداكثري، چه عاملي سبب شد كه دونالد ترامپ دستور ترور فرمانده سپاه قدس ايران را صادر كند؟

عوامل زيادي در رسيدن امريكا به اين تصميم نقش داشتند اما اگر بخواهيم به بررسي عوامل اصلي و تاثيرگذارتر بپردازيم بايد گفت يكي از مهم‌ترين موارد اطرافيان رييس‌جمهور امريكا هستند؛ چراكه فكر مي‌كنم آقاي ترامپ نسبت به اهميت موضوع و تاثيري كه اين اقدام مي‌توانست روي رابطه ايران و ايالات متحده بگذارد آگاهي نداشت و اطرافيان و عوامل جانبي سبب شدند كه رييس‌جمهور امريكا تصميم بگيرد فرمان ترور فرمانده سپاه قدس ايران را امضا كند. مايك پمپئو يكي از كساني بود كه در اين مساله نقش داشت و فشار آورد تا آقاي ترامپ را قانع كند. وزير خارجه امريكا كه پيش‌تر نامه‌اي براي سردار سليماني ارسال كرده و پاسخي دريافت نكرده بود با دخيل كردن نگاه ايدئولوژيك و كينه‌هاي شخصي‌اش در اين ماجرا كوشيد تا بقبولاند با ترور اين فرمانده نظامي ايراني، امريكا مي‌تواند به اهدافش در خاورميانه دست پيدا كند.

عامل دوم سياستي به نام «فشار حداكثري» بود كه از زمان خروج امريكا از توافق هسته‌اي با ايران در پيش گرفته شد تا تهران را وادار به پذيرش برخي موارد كند. دولت دونالد ترامپ با اجراي اين سياست كه خود نيز برآمده از نگاه ايدئولوژيك گروه‌هاي تندرو در امريكا بود، قصد داشت فروش نفت ايران را به صفر برساند، درآمدهاي ارزي تهران را تا حد بي‌سابقه‌اي كاهش دهد و فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران را محدود كند. همين موضوع باعث شد تا روابط ايران و امريكا كه با امضاي توافق هسته‌اي در سال 2015 در مسير تنش‌زدايي قرار گرفته بود بسيار متشنج شود و در شرايطي كه تنش‌ها به صورت فزاينده بيشتر مي‌شود يا به اصطلاح دو كشور وارد «نردبان تنش» مي‌شوند هر اتفاقي ممكن است به وقوع درگيري يا اقدامات اينچنيني نظير ترور ختم شود. در آن زمان يك شهروند امريكايي در حمله‌اي راكتي كشته شد، امريكا حمله را به گروه‌هاي نزديك به ايران منسوب كرد و ضرباتي به اين گروه‌ها وارد آورد، بعد ماجراي حمله به سفارت و محاصره سفارت امريكا در بغداد اتفاق افتاد و در نهايت امريكا به اين بهانه اقدام به ترور سردار سليماني كرد.من معتقدم اشتباه دولت ترامپ در اتخاذ راهبرد «فشار حداكثري» باعث شد بدون اينكه ايران و امريكا تمايل داشته باشند، دو كشور در آستانه تقابل نظامي قرار بگيرند و مسير ديپلماسي به بن‌بست برسد. يعني اگر امريكا به جاي اعمال زور و بستن راه گفت‌وگو با ايران تصميم مي‌گرفت مسير ديگري را در پيش گيرد چنين اتفاقاتي رقم نمي‌خورد. در آن هفته پس از پاسخ موشكي ايران در عين‌الاسد و بعد سقوط هواپيماي اوكرايني در پي اشتباه پدافند ايران باعث شد كه دو طرف دريابند بايد مانع از گسترش سطح تنش به فاز نظامي شوند. در سوم ژانويه 2020 امريكا تصميم گرفت هدف بسيار سطح بالايي را پي بگيرد و اين اقدام سطح تنش را به صورت بي‌سابقه‌اي بالا برد.

آيا با ترور سردار سليماني، منطقه خاورميانه براي امريكايي‌ها امن‌تر شد؟

دولت امريكا پس از ترور سردار سليماني مدعي شد كه توانسته قدرت بازدارندگي خود را در منطقه افزايش داده و خاورميانه را براي نظاميان امريكايي بسيار ايمن‌تر از قبل كند. چنين ادعايي از سوي وزير امور خارجه امريكا چندين بار تكرار شد اما زماني كه به واقعيت منطقه نگاه مي‌كنيم، درمي‌يابيم وضعيت منطقه دقيقا برعكس توصيفي است كه امريكايي‌ها پس از ترور سردار سليماني ارايه مي‌دهند. تنش‌ها افزايش يافته، هر اتفاقي مي‌تواند به بروز تقابل ميان ايران و امريكا بينجامد و حتي شاهد بوديم كه در همين هفته ژنرال مك كنزي، فرمانده نيروهاي مركزي امريكا در خاورميانه (سنتكام) گفت كه هر چند ايراني‌ها علاقه‌اي به جنگ ندارند اما هر آن ممكن است اقدامي در راستاي انتقام‌گيري صورت بگيرد. اين توصيف نشان مي‌دهد تنش‌ها نه تنها از زمان پيش از ترور سردار سليماني كمتر نشده بلكه افزايش نيز يافته است. وقتي كه به اتفاقات چند ماه اخير در منطقه نگاه مي‌كنيم، منطقه‌اي ناامن‌تر مي‌بينيم. از سوي ديگر با اينكه براي نمونه عربستان در ظاهر استقبالي از اين ترور نكرد اما از نگاه ايران تمامي كشورهاي منطقه كه در جبهه امريكا قرار دارند از عربستان سعودي گرفته تا امارات و اسراييل در اين زمينه مقصر هستند. وقتي يك اتفاق روابط ميان ايران و كشورهاي ديگر منطقه را سردتر مي‌كند و مانع از آغاز روند كاهش تنش در منطقه مي‌شود، نمي‌توان گفت كه منطقه را امن‌تر كرده است.

پس از اين ترور، جهان واكنش منفعلانه‌اي نشان داد و بعد‌تر زمان ثابت كرد كه اين واكنش منفعلانه كافي نبوده است. اين انفعال از كجا ناشي مي‌شود؟

متاسفانه واقعيت اين است كه ايالات متحده ابرقدرت است و تاريخ نشان داده معمولا كشورهاي قدرتمند پيرامون اقداماتي كه انجام مي‌دهند، پاسخگو نيستند. در آن زمان امريكا براي ساكت كردن افكار عمومي مدعي شد كه اين اقدام به ترور اقدامي پيشگيرانه بوده و سردار سليماني تصميم داشته عملياتي عليه نيروهاي امريكايي در منطقه ترتيب دهد. بعدتر كه كنگره امريكا درخواست ارايه شواهدي پيرامون اين موضوع كرد، مشخص شد دولت ترامپ در اين زمينه صادق نبوده و نمايندگان كنگره اعلام كردند كه گزارشي مبني بر احتمال حمله نظامي به نيروهاي امريكا در خاورميانه وجود ندارد. از سوي ديگر گزارش سازمان ملل نيز نشان داد كه ادعاي امريكا مبني بر ترور براي «دفاع از خود» صحت ندارد. خانم اگنس كالامارد گزارشگر ويژه سازمان ملل در ژوييه 2020 تاكيد كرد كه رفتار دولت امريكا «غيرقانوني» و «برخلاف منشور ملل متحد» بوده است. به رغم اين موضع‌گيري‌ها امريكا با استفاده از زور كار خود را پيش برد و هر چند كه تلاشش براي مشروع نشان دادن ترور سردار سليماني به در بسته خورد اما دنيا نتوانست امريكا را پاسخگو كند.

در مقابل اين حمله، ايران شايد براي اولين‌ بار پس از جنگ جهاني دوم به يك پايگاه امريكايي حمله كرد. ارزيابي شما از واكنش ايران چيست؟

ايران توانست با استناد به اقدام امريكا و با طرح مساله دفاع از خود كه اتفاقا آقاي ظريف دكتراي تخصصي‌شان را در اين زمينه اخذ كرده‌اند، پايگاه امريكايي عين‌الاسد را هدف قرار دهد. در آن زمان اين بيم وجود داشت كه اين اتفاق به بروز جنگ ختم شود اما يك اقدام هوشمندانه از سوي ايران و اعلام اينكه انتقام ايران همين بود و تمام شد، باعث شد شرايط تغيير كند. در آن زمان ترامپ هم به دليل مصالح سياسي خود تصميم گرفت كه وارد جنگ نشود. با اين حال پس از ترور فضا به اندازه‌اي پر تنش بود و حتي هنوز هم هست كه هر اتفاقي در منطقه مي‌تواند به بروز درگيري ميان ايران و امريكا منجر شود.

هر چند ترامپ و تيم تندرو سياست خارجي دولت او به زودي در پي شكست در انتخابات رياست‌جمهوري سوم نوامبر، كاخ سفيد را ترك خواهند كرد اما كاملا محتمل است كه در آينده گروه‌هايي شبيه به آنها بر سر كار بيايند. آيا انفعالي كه بالاتر هم به‌ آن اشاره شد، نمي‌تواند زمينه‌ساز جري‌تر شدن آنها و عادي‌سازي ترور در جهان شود؟

اين سوال خوبي است اما به نظر من تا وقتي دنيا تك‌قطبي باشد و دوره گذار به سوي چند قطبي بودن را طي مي‌كند، كاري از كسي برنمي‌آيد. امروز مي‌گويند چين تا 2028 به قدرت اول اقتصادي منطقه تبديل مي‌شود و احتمالا پس از آن مي‌كوشد تا اين قدرت اقتصادي را در عرصه نظامي به كار گيرد، سال‌ها طول مي‌كشد كه اين تغيير وضعيت در نظم جهاني شكل بگيرد. تا آن زمان هر بار كه قدرت در اختيار گروه‌هاي سياسي تندرو در امريكا نظير همين نزديكان ترامپ قرار گيرد، آنها از قدرت‌شان عليه ديگر كشورها استفاده خواهند كرد و پاسخگو هم نخواهند بود. تندروها شخصيت‌هاي خطرناكي هستند؛ آنها به ليبرال هژموني باور دارند، معتقدند امريكا «نيروي خوبي» است و بايد با جنگ يا هر ابزار ديگري «نيروهاي شر» را تغيير شكل داده يا حذف كند. آنها فكر مي‌كنند اين وظيفه امريكاست كه هر كشوري كه شبيه امريكا فكر نمي‌كند را مجبور به تغيير كند. اين خاصيت جهان تك‌قطبي است كه به چنين افرادي اجازه مي‌دهد اميال خود را در عرصه عمل امتحان كنند. اما اين گروه‌هاي تندرو غافلند كه هيچگاه يكجانبه‌گرايي نمي‌تواند تامين‌كننده منافع امريكا باشد. تاريخ نشان داده كه ايالات متحده همواره در مواردي پيروز شده و منافع خويش را تامين كرده كه متحدانش همراهش بوده‌اند. امريكا در جنگ جهاني اول، جنگ جهاني دوم و حتي در جنگ سرد با كمك‌ متحدانش توانست به پيروزي دست يابد و مي‌داند بدون كمك متحدانش نمي‌تواند در جنگ‌هاي نظامي و اقتصادي آينده پيروز باشد. يكجانبه‌گرايي ممكن است در كوتاه‌مدت جواب بدهد اما در ميان‌مدت و بلندمدت به منافع امريكا يا هر كشور ديگري كه اين شيوه را اتخاذ كند، آسيب خواهد رساند. تيم آقاي بايدن خوشبختانه چنين تفكري ندارد.

كمتر از يك سال بعد اسراييل يك دانشمند هسته‌اي ايران را ترور كرد و رييس‌جمهور امريكا هم اين ترور را در توييتر تاييد كرد. اين نتيجه سكوت جهان نيست؟

بله، اين حرف درست است. اين نتيجه حاكميت تندروهاست. در دولت اوباما كه دانشمندان هسته‌اي ايران ترور شدند و به اسراييل منتسب شد، دولت اوباما سريعا اقدام به محكوم كردن اين حمله كرد و خود را كنار كشيد. اسراييل اصلي‌ترين متهم ترور اخير نيز هست اما اين ‌بار دولت امريكا نه تنها محكوم نكرد كه از شواهد برمي‌آيد، چراغ سبز ترامپ همراه اسراييلي‌ها بوده است. امريكا با ريختن قبح ترور موضع خود را تضعيف مي‌كند. بار ديگر كه روسيه بخواهد اين كار را بكند يا كشوري ديگر دست به چنين اقداماتي بزند، امريكايي‌ها ديگر وجهه‌اي براي محكوم كردن آن ندارند. زماني كه قانون جنگل حاكم شود همه آسيب مي‌بينند. ترور يك تابو بوده و تبديل اين تابو به عرف، فاجعه مي‌آفريند.


    امريكا براي ساكت كردن افكار عمومي مدعي شد كه اين اقدام به ترور اقدامي پيشگيرانه بوده و سردار سليماني تصميم داشته عملياتي عليه نيروهاي امريكايي در منطقه ترتيب دهد. بعدتر كه كنگره امريكا درخواست ارايه شواهدي پيرامون اين موضوع كرد، مشخص شد دولت ترامپ در اين زمينه صادق نبوده  و نمايندگان كنگره اعلام كردند كه گزارشي مبني بر احتمال حمله  نظامي به  نيروهاي  امريكا  در خاورميانه وجود  ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون