• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4836 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۸ دي

موسيقي و غافل‌ترين مديران فرهنگي سده اخير ايران

دو اپيزود از يك شبه‌فاجعه

پيمان طالبي

اپيزود اول

دي ماه ۱۳۹۷ بود كه مهدي يراحي، خواننده پاپ قطعه‌اي تحت عنوان پاره‌سنگ با ترانه‌اي از روزبه بماني منتشر كرد. فضاي كلي اين قطعه، ترانه آن، نماهنگي كه فريد ناصري براي آن ساخته بود، نشان مي‌داد كه مخاطب با اثري ضدجنگ مواجه است. انتشار اين قطعه تبعات گسترده‌اي براي خواننده داشت كه مهم‌ترين آن ممنوع‌الفعاليت شدن مهدي يراحي تا مدت نامعلومي بود. ماجرا چنين بود: از آنجايي كه مفهوم جنگ در كشور ما، صرفا جنگ هشت ساله ايران و عراق (دفاع مقدس) معنا مي‌شود، تك‌تك المان‌هاي حاضر در ترانه، موسيقي و نماهنگ، عليه دفاع مقدس - و نه عليه جنگ به معناي عام آن- تلقي شد. يراحي كه در آن ايام به تازگي فعاليت خود در حيطه موسيقي با مضامين اجتماعي را آغاز كرده بود و قطعه پاره‌سنگ در واقع بخشي از پروژه سه‌گانه اجتماعي او به حساب مي‌آمد، با اين خبر حق فعاليت چه در حيطه اجتماعي و چه در هر حوزه‌هاي ديگر در موسيقي را تا وقت نامعلومي از دست داد. در روزهاي گذشته خبري منتشر شد مبني بر اينكه شبكه راديو ملي امريكا موسوم به npr با بيش از ۱۶۰ ميليون مخاطب در پلتفرم‌هاي مختلف، فهرستي از 10 آهنگ برتر الهام‌بخش مقاومت و ايستادگي در سراسر جهان منتشر كرده كه قطعه پاره‌سنگ يراحي نيز در اين ليست به چشم مي‌خورد.

اپيزود دوم

همايون شجريان فرزند زنده‌ياد استاد محمدرضا شجريان به تازگي قطعه‌اي با نام سووشون منتشر كرده است. ترانه اين قطعه سروده پوريا سوري است و كليدواژه اساسي شعري كه او سروده عبارتي به زبان فارسي دري است: جان پدر كجاستي؟

اين عبارت سه كلمه‌اي يادآور حادثه تروريستي دانشگاه كابل در آبان ۱۳۹۹ است كه طي آن پدري پس از ۱۴۲ بار تماس با تلفن همراه فرزندش، اين عبارت را براي او پيامك كرده بود.

شجريان در قطعه مذكور، از اين عبارت استفاده كرده و (سووشون) را به دل‌هاي سوگواري كه عزيز خود را از دست داده‌اند، تقديم كرده است. مضمون كلي اين قطعه را با توجه به تقديم‌نامه يك خطي آن مي‌توان به سه موضوع مربوط دانست:

اول: ماجراي حادثه تروريستي دانشگاه كابل.

دوم: ماجراي كشته شدن ۱۷۶ نفر در هواپيماي اوكرايني (با توجه به همزماني انتشار اين قطعه و سالگرد درگذشتگان اين حادثه).

و سوم: درگذشت استاد محمدرضا شجريان (با نگاه به ايهامي كه در عبارت «جان پدر...» مي‌تواند وجود داشته باشد). كاربران در فضاي مجازي پس از انتشار اين قطعه اين سه موضوع را رويكرد كلي تك‌آهنگ جديد همايون شجريان دانستند كه به نوعي مي‌توان گفت احتمالا خواننده و عوامل توليد خواسته‌اند با يك تير، سه‌ نشان بزنند و به هر كدام از اين موضوعات گوشه‌چشمي داشته‌اند.

سكانس پاياني

بدون تعارف موسيقي امروز كشور ما - چه پاپ، چه سنتي، چه سبك ديگر و حتي موسيقي زيرزميني- موسيقي منفعلي است. براي اثبات اين مدعا ابتدا نگاهي به حجم تك‌آهنگ‌هاي منتشر شده در يك روز بيندازيد و بعد درصد قطعات غيرعاشقانه در ميان اين تك‌آهنگ‌ها را بررسي كنيد و ببينيد كه اين بررسي در تمام ژانرهاي موسيقايي به زحمت به نيم درصد مي‌رسد. يعني اينكه تنها دغدغه هنرمند امروز موسيقي، عشق به جنس مخالف است. در حالي كه در جامعه‌اي كه گراني بيداد مي‌كند، نرخ تورم به‌طور روزانه در حال افزايش است، كرونا هر روز طعمه‌هاي جديدي دارد، دانشمند هسته‌اي ترور مي‌شود و... نمي‌توان تمام دغدغه‌هاي فكري يك هنرمند را معطوف به عشق دانست. پس اينجا معلوم مي‌شود عامل يا عوامل ديگري سبب شده كه فعاليت هنرمند در حوزه موسيقي به مفهوم عشق ختم شود. در اينجا نمي‌خواهم پيرامون اين عوامل صحبت كنم، چراكه سخن چيز ديگري است. حال با اين اوصاف اگر هنرمندي بخواهد بنا به دغدغه‌هاي شخصي و بدون پشتيباني ارگان يا سازماني، به فعاليت در زمينه موسيقي اجتماعي و حتي سياسي بپردازد، بايد با او چه كرد؟ مديران فرهنگي اين كشور در روزهاي پس از حادثه آبان ۹۹ با صرف هزينه‌هاي گزاف، به راه انداختن پويش‌هاي متعدد و هزينه‌بر، چاپ هزاران متر بنر و پلاكارد و ... تلاش كردند عبارت (جان پدر كجاستي؟) را در ميان مردم همه‌گير كنند تا حركت انسان‌دوستانه همدردي ملتي با ملت ديگر به يك خيزش بزرگ بين‌مرزي بدل شود. در اين ميان خواننده‌اي كه پدرش تا سال‌ها در همين كشور ممنوع‌الفعاليت بوده و خودش نيز در صداوسيماي كشورش جايي ندارد، بدون هيچ سفارشي از نهادي، قطعه‌اي را با همين اسم توليد و منتشر مي‌كند. از آن سو هنرمند دغدغه‌مندي كه در فضاي مبتذل موسيقي پاپ امروز، به پايان يافتن جنگ در تمام جهان مي‌انديشد و براي بيان جهان‌شموليت تفكر خود از هر عنصري در شعر، آهنگ و تصوير بهره مي‌برد (بازوبند حزب نازي، كلاه روسي، پوتين انگليسي، اوركت امريكايي) و در آن سوي مرزها نيز از او تقدير به عمل مي‌آيد، در كشور خود ممنوع‌الفعاليت مي‌شود. اين يعني ترجيح مديران فرهنگي امروز بر اين است كه كسي «وقتشه ديوونه بشم به سيم آخر بزنم / وقتشه كه شماره‌تو بگيرم و زنگ بزنم» بخواند تا اينكه دغدغه اجتماع و مردم را داشته باشد.

به قول بزرگي، ماجراي ما بيشتر به ليرشاه مي‌ماند كه دو دخترش؛ گونريل و ريگان را عزيز داشت و به دختر سوم؛ كوردليا بي‌توجهي كرد، اما در روز واقعه همين دختر سوم بود كه در واقع حامي پدر شد و آن دو ديگر پدر را تنها وانهادند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون