• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4840 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۳ دي

روايت ويليام برنز از مذاكرات محرمانه تهران- واشنگتن:

ايراني‏هايي كه به عمان آمده بودند از تغيير استقبال مي‏كردند

كتاب «گفت‌وگوهاي پشت پرده» نوشته ويليام جوزف برنز و ترجمه آرمين منتظري آبان ‌ماه سال 1398 از سوي انتشارات كتاب‌سرا چاپ و منتشر شد. «ايران» بخش قابل‌توجهي از اين كتاب را به خود اختصاص داده است. 33 سال حضور فعال ويليام برنز در عرصه سياست خارجي ايالات متحده امريكا او را به صندوقچه‌اي از خاطرات سياسي معاصر تبديل كرده است. ويليام برنز نخستين رويارويي با هيات مذاكره‌كننده ايران در مذاكرات محرمانه عمان در سال 1391 را اين‌گونه روايت مي‌كند: 
صبح روز دوم، هوا گرم و مرطوب بود. براي قدم زدن صبحگاهي از اقامتگاه خارج شدم. هواي به ‌شدت گرم بيرون هيچ كمكي به برطرف كردن ناخوشي ناشي از پرواز طولاني نكرد. سالم به همراه رييس دربار سلطنتي و رييس سازمان اطلاعات عمان به اعضاي هر دو هيات خوشامد گفتند و ما وارد اتاق گفت‌وگوها شديم. از اين اتاق منظره كامل دريا قابل رويت بود. با خاجي و ديگر همكارانش دست دادم كه عبارت بودند از رضا زبيب، مديركل امريكاي شمالي در وزارت خارجه، داوود محمدنيا از وزارت اطلاعات، نمايندگان سازمان انرژي اتمي ايران، مترجم متبحر هيات ايراني و افرادي كه هميشه فكر كرده‏ام شنوندگاني بودند كه گفت‌وگوهاي ما را ضبط مي‏كردند. ما پشت ميز در مقابل هم نشستيم. آن‌قدر وزن تاريخ روابط دو كشور بر سرمان سنگيني مي‏كرد كه فرصتي براي لذت بردن از منطقه دريا نداشتيم. مقامات عماني كه در سوي ديگر ميز نشسته بودند چند جمله مبني بر خوشامدگويي بر زبان آورده و اتاق را ترك كردند. در اين هنگام سكوتي سخت بر جلسه حكمفرما شد.
سكوت را شكستم و از خاجي خواستم چنانچه تمايل دارد سخنش را آغاز كند. او اما توپ را به من پاس داد. اين رفتار خاجي نشان داد ايراني‏ها بيشتر به ماموريت شناسايي آمده‏اند. سخنان اوليه كوتاهي مطابق با آنچه رييس‌جمهوري در آخرين جلسه اتاق عمليات كاخ سفيد مطرح كرده بود بر زبان آوردم. سعي كردم محترمانه و در عين حال صريح سخن بگويم. آن نشست براي هر دوي ما اهميت داشت؛ فرصتي نادر دست داده بود تا بتوانيم به‌طور خصوصي مستقيما با هم حرف بزنيم. شك نداشتيم كه اين گفت‌وگو دشوار خواهد بود. اگرچه هيچ كدام از ما قصد نداشتيم انگشت اتهام به سمت ديگري گرفته و او را نصيحت كنيم اما شكي نبود كه نسبت به هم سوءظن داشتيم. ارتباط ناپيوسته و غير قابل‌توجيهي ميان نياز ايران براي برخورداري از انرژي صلح‏آميز هسته‏اي و عدم شفافيت اين برنامه وجود داشت. ايران بيش از اندازه به قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد بي‏اعتنايي مي‏كرد. در اينجا بار ديگر پيام اوباما به آيت‌الله‏ خامنه‏اي را تكرار كردم؛ ايالات متحده امريكا قصدي براي پيگيري سياست تغيير رژيم ايران را ندارد اما مصمم است از دستيابي ايران به سلاح هسته‏اي جلوگيري كند. اگر قرار باشد اميدي براي رسيدن به راه‏حلي ديپلماتيك بر سر موضوع هسته‏اي وجود داشته باشد، ابتدا ايران بايد نگراني‏هاي جامعه جهاني را درك كرده و آنها را رفع كند. 
عنصر كليدي براي پيشرفت ديپلماتيك در موضوع هسته‏اي ايران اين است كه تهران گام‏هايي اساسي در مسير اعتمادسازي بردارد و به جامعه جهاني ثابت كند برنامه هسته‏اي صلح‏آميزش در مسير تلاش مخفيانه براي توليد سلاح هسته‏اي قرار نخواهد گرفت. در ادامه گفتم اگر ايران آماده انجام اين كار باشد، ما هم آماده بررسي اين موضوع خواهيم بود كه ايران چطور مي‏تواند برنامه غني‏سازي‏اش را در چارچوب يك توافق جامع هسته‏اي، ادامه دهد. در پايان سخنانم نيز به شك و ترديدهايي كه در پايتخت‏هاي دو طرف وجود دارد اشاره كرده و گفتم خودم هم با بخشي از ترديدها موافقم اما اگر فتواي رهبر عالي ايران درخصوص سلاح هسته‏اي حقيقتا جدي است بنابراين يافتن راهي ديپلماتيك و اثبات نادرست بودن ترديدها نبايد كار سختي باشد. ما كاملا آماده هستيم اين مسير را بيازماييم.
همان‌طور كه من سخن مي‏گفتم، خاجي و همكارانش گوش كرده و يادداشت بر مي‏داشتند. در برخي مواقع نگاه‌هاي سردي به من كردند و گاهي هم سر تكان مي‏دادند اما حرف‏هايم را قطع نكردند. ايراني‏هايي كه به عمان آمده بودند از تغيير استقبال مي‏كردند و رويه‏شان كاملا با رويه هيات ايده‏آليست و انسدادگراي جليلي در مذاكرات با گروه 1+5 متفاوت بود. خاجي و همراهانش ديپلمات‏هاي باتجربه و حرفه‏اي بودند. تغيير در شيوه مذاكره ايراني‏ها و جديت‏شان كاملا آشكار بود.
وقتي حرف‏هايم تمام شد خاجي عنان سخن را به دست گرفت. لحن سخنانش بسيار حساب شده بود. حتي وقتي كه فهرست طولاني و قابل پيش‏بيني شكايات ايران از امريكا را قرائت مي‏كرد هم بسيار محتاطانه و حساب شده سخن مي‏گفت. به‌ شدت از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل، ترور دانشمندان هسته‏اي ايراني و تاكيد علني امريكا بر عبارت «همه گزينه‌ها روي ميز است» انتقاد كرد. او به بازگشت امريكا به سياست قديمي «هويج و چماق» در مقابله با ايران، اعتراض كرده و صدايش را بالا برده و گفت: «ايراني‏ها خر نيستند!»
كاملا مشخص بود هيات ايراني سخنان هشدارآميز مرا درباره غني‏سازي يادداشت كرده‏اند اما آنها انتظار داشتند سخنان ديگري نيز بشنوند. خاجي تاكيد كرد ايران «به هر قيمتي» از «حق» خود براي برخورداري از چرخه كامل سوخت هسته‏اي از جمله غني‏سازي، دفاع خواهد كرد. ما درباره اين مساله با هم بحث كرديم و من تصريح كردم در معاهده ان.‌پي.‌تي «حق» غني‏سازي اورانيوم به صراحت نيامده است. مشكلي كه ايراني‏ها با سرسختي‏شان براي خود ايجاد كرده بودند اين بود كه جامعه جهاني نسبت به قصد و نيت آنها به شك افتاده بود. جامعه جهاني مطمئن نبود ايران خواهان برنامه صلح‏آميز هسته‏اي است يا مي‏خواهد يك برنامه هسته‏اي نظامي را دنبال كند و وظيفه ايران بود كه اين شك و ترديد را برطرف كند. تاكيد مداوم بر حق و حقوق خيالي، كمكي به ايران نمي‏كرد.
بعد از جلسه اوليه، نخستين گفت‌وگو از سري گفت‌وگوهاي خصوصي و دو به دو را با خاجي برگزار كردم. خاجي رفتاري دوستانه داشت و در عين حال محافظه‏كار بود. او به خوبي به اين مساله واقف بود كه در نهايت دو به دو با هم سخن خواهيم گفت. خاجي تقريبا با حالتي محزون درخواست كرد امريكا حق ايران براي غني‏سازي را بپذيرد و تاكيد كرد بدون پذيرش اين حق كار دشوار خواهد شد. 
دو روز آينده نيز تقريبا با بحث مداوم بر سر همين موضوع گذشت. عصرها به همراه خاجي در محدوده باشگاه افسران قدم مي‏زدم و جيك و ديگر همكارانم گفت‌وگوهاي مشابه با هيات ايراني را ادامه مي‏دادند. در اين مرحله نوعي ناسازگاري شناختي قدرتمند ميان هيات‏هاي دو طرف وجود داشت كه تا پايان گفت‌وگوها بر جاي خود باقي ‏ماند. ايراني‏ها با لحني كه نشان از غرور شكسته‏شان داشت اصرار داشتند مساله هسته‏اي يك سوءتفاهم بزرگ بوده و آنها هيچ خلافي مرتكب نشده‏اند و هرگز به سوي ساخت بمب قدم برنداشته‏اند. آنها معتقد بودند كاملا براساس قوانين بين‌المللي رفتار كرده‏اند. آنها معتقد بودند تحريم‌ها غيرعادلانه است و بايد برداشته شوند. ما هم با قاطعيت پاسخ مي‏داديم كه ايراني‏ها در مذاكرات هسته‏اي به موفقيتي دست نمي‏يابند مگر اينكه بپذيرند اعتبار ادعاهاي‌شان از دست رفته و بايد براي جلب اعتماد اقداماتي صورت دهند؛ نه تنها امريكا، بلكه جامعه جهاني به سخنان شفاهي ايراني‏ها اعتماد ندارند. در سوم ماه مارس، در آستانه پايان يافتن آخرين نشست، من و جيك به صراحت به ايراني‏ها گفتيم ادامه گفت‌وگوهاي مخفي، بيش از اين، ديگر معنا ندارد مگر اينكه آنها قدم‏هاي محسوس‏تري در مسير اعتمادسازي بردارند. انتظارات ايراني‏ها حقيقتا غيرواقع‏گرايانه بود؛ گويي آنها اساسا در باغ نبودند و عزم جزم جامعه جهاني درباره برنامه هسته‏اي ايران را نمي‏ديدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون