سيزدهمين حراج تهران را چگونه ميتوان ديد؟
آن چكش و نسل پس از دو هزار
پرويز براتي
حراجها همواره عرصه جدال نيروها و ارادههاي ناهمراستا هستند. اتفاقي كه شامگاه 26 دي در هتل پارسيان آزادي تهران افتاد، از اين زاويه قابل بررسي است. «خاطرات اميد» اثري از آيدين آغداشلو كه با قيمت كمينه و بيشينه يك ميليارد و ۲۰۰ تا يك ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان عرضه شده بود، با قيمت ۱۲ ميليارد تومان به فروش رسيد و نه تنها ركورد گرانترين اثر به فروش رسيده در حراج كه عنوان گرانترين اثر فروختهشده در ادوار حراج تهران را هم كسب كرد. پيشبينيناپذير بودن البته عنصر ذاتي هر حراج است. اما حراج تهران را چگونه ميتوان باز ديد؟
1- قدر مسلم در حراج سيزدهم نميتوان از سقاخانهايها غافل بود كه هميشه در ماركت، جايگاهي خوب دارند؛ از كساني كه قيمت آثارشان محدوده قيمتي متوسط دارد؛ مثل ژازه تباتبايي و ناصر اويسي تا حسين زندهرودي و پرويز تناولي (كه اثرش با كمينه و بيشينه ۴ تا ۵ ميليارد تومان به قيمت ۶ ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان به فروش رسيد) و البته صادق تبريزي كه چهارسوارش يك ميليارد و سيصد ميليون تومان فروش رفت. تابلوي ۱۴۰×۱۴۴ سانتيمتري بدون عنوان تبريزي، بزرگترين اثري از اين هنرمند درگذشته بود كه تا به حال در حراجها ارايه شده است. بعد از سقاخانهايها، هنرمندان مكتب نقاشيخط نيز هميشه جزو سكانداران ماركت هنر بودهاند.
اما فراتر از همه اينها، حراج سيزدهم فرصت پيشتازي جوانها بود؛ روندي كه از يكسال پيش آغاز شد. تا پيش از اين، قيمت آثار نسل پس از 2000 (Post Two Thousand) جز فرهاد مشيري به رقمهاي ميلياردي يا نزديك به آن نميرسيد ولي در حال حاضر يك، دو جين هنرمند جوان هستند كه يا نزديكند به ميلياردي شدن يا ميلياردي شدهاند و حتي قيمت آثارشان از ميليارد هم گذشته است؛ در حالي كه پيشترها نهايتا به رقمهاي دويست، سيصد ميليون تومان ميرسيدند. اين خبر خوبي براي ماركت هنر ايران است. در حراج سيزدهم، اثري بدون عنوان از رضا درخشاني با كمينه و بيشينه يك ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان تا ۲ ميليارد با قيمت يك ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان، چكش خورد. اثر دولتهاي شهريار احمدي (متولد ۱۳۵۸) با عنوان «كرمان تا خراسان» (از مجموعه خاطرات قرن اول هجري) نيز كه با تكنيك آكريليك روي بوم اجرا شده و هر لت آن ۲۷۰×۱۷۰ (در مجموع ۵۴۰×۱۷۰ سانتيمتر) بود، با كمينه و بيشينه يك ميليارد تا يك ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان به قيمت يك ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان به فروش رسيد. مايلم بر اثر شهريار احمدي مكث بيشتري كنم؛ از آنرو كه او اولين هنرمند جوان ايراني است كه در اين حراج، ميلياردي شد. اثرش، به نوعي جغرافياي فرهنگي اشاره ميكند كه سرشار از تناقضهاي فرهنگي و چالشهاي اجتماعي است. سير از كرمان تا خراسان بر گستره اثر نقش ميبندد. رنگ آبي زمينه در عين حال كه به سنگ فيروزه كرمان و نيشابور اشاره دارد، بستري براي تاخت و تاز فرم و رنگ بر سطح بوم پديد آورده كه با توجه به ابعاد بزرگ اثر، مخاطب در مواجهه با آن خود را در آسماني خيالي ميبيند كه با لكهرنگها احاطه شده و با آنها در چرخش و گردش است. برخورد فوتوريستي هنرمند با فرمها و نقاشي كنشي، چنان شور و هيجاني در گستره بوم برپا كرده كه چشم لحظهاي از حركت باز نميايستد (از كاتالوگ) .
اگر بخواهيم ماركت هنرمندان معاصر ايراني را با ماركت هنرمندان معاصر جهان مقايسه كنيم، ميبينيم كه در جهان ركورد هنرمندان معاصر بالا آمده است. در حال حاضر ركورد هنر معاصر غرب كه متعلق به جف كونز است، 91 ميليون دلار است. البته به رقم استادان مدرنيست نظير ويلم دكونينگ يا امپرسيونيستها كه حدود سيصد ميليون دلار است، نميرسد ولي دستكم يكسوم آن ركوردهاست ولي در داخل ايران وضعيت چنين نيست. در ايران هيچيك از هنرمندان معاصر به استثناي فرهاد مشيري به رقم بيست درصد استادان، مثلا يك اثر خوب از تناولي يا منير فرمانفرماييان يا سهراب سپهري نرسيدهاند؛ در حالي كه در غرب ركورد هنرمندان معاصر به چيزي حدود يكسوم ركورد استادان مدرنيست يا امپرسيونيست رسيده است. البته اين نكته مهم را بايد توجه داشته باشيم كه حجم ماركت هنر معاصر در دنيا خيلي بيشتر از ماركت هنر مدرن است. در هر حراج خارجي به ازاي هر 10 اثر استادان مدرن، 50 اثر از هنرمندان معاصر هست؛ در نتيجه، حجم ماركت هنر معاصر خيلي بيشتر از مدرن است ولي از حيث ركورد به يكسوم رسيده است. هر چند در ايران اغلب خريداران حاضرند مسترها را بيشتر بخرند ولو گرانتر و كارهاي جوانتر را سختتر ميخرند، چون فكر ميكنند براي سرمايهگذاري مناسب نيست ولي به نظر ميرسد در حراج اخير تهران شاهد بوديم هنرمندان معاصري چون شهريار احمدي و رضا درخشاني اين پيشفرض را باطل كردند و اين به معناي روزهاي بهتري براي ماركت هنر معاصر ايران است.
2- گران و بالا بودن برآوردها يكي از انتقادها به حراج سيزدهم بود. اين در حالي است كه با نگاهي واقعبينانه درمييابيم قيمت همه محصولات توليدي طي يكسال و نيم گذشته بالا رفته است؛ حتي محصولاتي كه منشا دلاري ندارند و با متريال ايراني ساخته ميشوند، از جمله لبنيات! قيمت بسياري از كالاها بالا رفته است مگر هنر؛ در حالي كه هنر منشا دلاري دارد. طبيعي است كه وقتي قيمت دلار از 4 هزار تومان به 24 هزار تومان برسد - افزايش 600 درصدي- قيمت آثار هنري در داخل نه 600 درصد كه دستكم 200 درصد افزايش داشته باشد!
هر چند در يكسال گذشته قيمت آثار هنري در داخل بين بيست تا صد درصد افزايش داشته ولي عدهاي معتقدند هنوز قيمت هنر بالا نرفته و پايين است. دليل اينكه بعضي از مجموعهدارها كارهاي خوبشان را به حراج نميدهند، اين است كه ميدانند قيمت آثار هنري بالاتر ميرود و خودش را با قيمت بينالمللي تراز ميكند. براي مثال، اگر يك اثر در حراج كريستيز 250 تا 300 هزار دلار فروش ميرود الان هم بايد در ايران همان اثر شش، هفت ميليارد تومان فروخته شود اين اتفاقي بود كه در حراج سيزدهم تهران به وقوع پيوست.
پيشبيني ميشود بعد از اين حراج، قيمتها در داخل بالا رود و به اين سمت حركت كند كه قيمتهاي داخل خود را با قيمتهاي خارج از كشور تراز كنند. در سالهاي گذشته دوبار ديگر اين اتفاق افتاد؛ به اين معنا كه ماركت بينالمللي آثار ايراني بالا رفت و قيمتها در داخل ارزان به نظر ميرسيد و عدهاي آمدند و از داخل خريدند و بعد ماركت داخل هم بالا رفت و خود را به قيمتهاي بينالمللي رساند: يكبار سالهاي 2007 و 2008 كه قيمتها بالا رفت، سالي كه اوج رونق اقتصادي جهان بود. آن زمان احساس ميشد هر اثري كه در خارج به فروش ميرود قيمت ارزانش در داخل ايران موجود است ولي بعدش قيمتها در داخل بالا رفت. يكبار ديگر هم زمان رياستجمهوري محمود احمدينژاد بود كه قيمت دلار از هزار تومان به سه هزار و هفتصد تومان رسيد. دوباره به نظر ميرسيد قيمت دلاري آثار گران است و قيمت داخل ارزان ولي به تدريج قيمتهاي داخل هم افزايش پيدا كرد و حالت دبل استاندارد از بين رفت. اين روزها براي بار سوم قيمت خارج بالا رفته و به نظر ميرسد قيمتهاي ارزان داخل در حال گران شدن است.
3- حال جاي اين پرسش است كه شرايط سياسي بينالملل و رفتن ترامپ و آمدن بايدن چه تاثيري بر ماركت هنر ايران خواهد گذاشت؟ اگر قيمت دلار پايين بيايد، قيمت آثار در ماركت داخل مقداري گران ميشود ولي مهمتر از آن شرايط مثبت رواني است، چون پايين آمدن دلار به معناي آن است كه تا حدي تورم مهار و شرايط امنتر شده است. خطر جنگ بهطور كامل از بين رفته و به نظر ميرسد ارتباط ايران با دنيا بهتر شده. طبيعتا هر حوزهاي احساس ميكند شرايط اقتصادي اميدبخشتر است. اين اميدبخشي شامل حال هنر هم ميشود. سرمايهگذارها احساس ميكنند فضاي رواني اميدبخشتر شده و طبعا اين شرايط رواني مثبت، باعث بالا رفتن قيمت آثار هنري ميشود.
توجه داشته باشيم كه قيمت هنر در داخل در دو وضعيت متفاوت رشد ميكند؛ يا در وضعيت بسيارخوب و مثبت و رونق اقتصادي يا در شرايط بسيار بد! در شرايط بسيار بد هم هستند سرمايهگذارهايي كه مقداري سرمايه در دست دارند ولي امكان هر گونه سرمايهگذاري از بين ميرود و نه در صنعت و نه در بورس نميتوانند فعاليتي بكنند، لذا تصميم به خريد اثر هنري ميگيرند! هميشه ركوردها در اين دو زمان طلايي شكسته ميشود.
4- مجموع فروش حراج سيزدهم تهران، ۸۷ ميليارد و ۹۴۲ ميليون تومان اعلام شد. از منظر اقتصاد هنر، با توجه به وضعيت همهگيري كرونا كه همه حوزههاي هنر از سينما و موسيقي تا تئاتر و تجسمي آسيب ديدند، با برگزاري حراج تهران رونقي به اقتصاد از نفس افتاده هنر بخشيده شد. ترديدي نيست كه نقش حراج تهران برقراري موازنه بين ماركت داخل و خارج است و انتظار ميرود بعد از اين حراج، استاندارد دوگانه قبل كه آثار ايراني در بيرون گران بود و در داخل ارزان، از بين برود.