• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4866 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۷ بهمن

درباره علي دهباشي و كارهايش

نمي توان ‌ او را صيد كرد خودش صيادي ماهر است

عظيم طهماسبي

گاهي تصور ما از آدم‌ها بسيار دور از واقعيت آنهاست. مثلا از روي عكس افراد يا تصوير ذهني و روايت ديگران درباره يك‌ شخص يا روايت غلط و نادرست خودمان از ديگران، افراد را مطابق ميل خودمان در ذهن‌مان مي‌سازيم و گاهي هم اجازه مي‌دهيم ديگران با روايت‌هاي شخصي خود - چه بسا نادرست و مبالغه‌آميز (در دو وجه مثبت و منفي) - سيماي خاصي از آدم‌ها در ذهن‌مان خلق كنند.

علي دهباشي از آدم‌هايي است كه فارغ از تجربه طولاني و آوازه بسيارش در عرصه مطبوعات و فعاليت‌هاي ارزشمندش در زمينه فرهنگ ايران و جهان، شخصيتي بسيار خاص و سينمايي دارد. به جاي سينمايي شايد بهتر است بگويم داستاني... انگار از دل يك‌ رمان برخاسته و سپس در كالبد شخصيتي واقعي در بيرون تمثّل يافته است. اگر دهباشي به غير از فعاليت در مجله و چاپ و نشر، مثلا در زمينه اقتصادي، تهيه‌كنندگي فيلم و نظاير آن وارد مي‌شد باز فردي موفق و خلاق بود. 
دهباشي بسيار تيزبين و زرنگ است؛ نمي‌توان‌ او را صيد كرد، او خودش صيادي ماهر است. احساسم اين است كه روانشناس تجربي - كارداني است. در چند جلسه معاشرت با افراد مي‌تواند شخصيت آنها و جزييات رفتارشان را ارزيابي كند و حتي عيار آنها را بشناسد و دريابد كه چه مي‌خواهند. معمولا با افرادي كه بخواهند او را پله ترقي خود كنند، ارتباطش دوام نمي‌آورد. 
او با آنها كه اصول دوستي و همكاري صادقانه را پاس نمي‌دارند و هنوز از راه نرسيده قصد تكيه زدن بر جاي بزرگان دارند ميانه خوبي ندارد.‌ گويي به تجربه زيسته دريافته است كه موفقيت بدون طي كردن مراحل خاص و مقدمات ضروري امري دشوار و گاه آسيب‌زاست. البته نمي‌توانم منكر شوم كه عده‌اي هم از اين صافي جناب دهباشي گذشته‌اند و آوازه‌اي بلند چون طبل ميان تهي به هم زده‌اند... شايد خود دهباشي هم از اين موضوع بي‌خبر نباشد. در مجموع او افراد زرنگ را خوب مي‌شناسد و خيلي به آنها ميدان نمي‌دهد؛ هرچند در اين قاعده نيز مي‌توان چندين استثنا يافت. 
بخارا فرزند دلبند معنوي اوست و مجالس شب‌هاي بخارا هم يك ضيافت است به پاس اين فرزند... هرگاه احساس كند (حتي اگر اين احساس چندان دقيق نباشد و در نتيجه يك سوءتفاهم به وجود بيايد) كه در ضيافت بخارا، مديريت و نظارتش با چالش مواجه شده است ديگر چونان فردي كه به خانه‌اش حمله كرده‌اند از خود بي‌خود مي‌شود و هيچ نشاني از دهباشي مهربان و بذله‌گو در او نمي‌بينيم (مي‌دانم كه اين رفتار كمتر از او سر مي‌زند.) مصاحبت با دهباشي در دفترش واقعا شيرين و به‌يادماندني است. اگر كسي يك ساعت در دفتر او حاضر شود، مي‌بيند كه ده‌ها بار گوشي موبايلش زنگ مي‌خورد، او صدا را روي بلندگو مي‌گذارد: كساني از تهران و شهرستان‌ها، ناشران و اصحاب مطبوعات، خبرگزاري‌ها، پژوهشگران جوان و پير و ميانسال و افراد نامدار و گمنام در همان يك ساعت با او تماس تلفني مي‌گيرند. سلام و احوالپرسي‌اش با اين جماعت معمولا با بي‌حوصلگي و صدايي مبهم شروع مي‌شود. گاهي با جملات كوتاه و بريده سريع طرف را وادار به پايان گفت‌وگو مي‌كند و گاهي ديگر با صبر و طمأنينه گوش فرا مي‌دهد و در وسط گفت‌وگو هم مزه مي‌پراند. در مواردي هم صدايش بالا مي‌رود و با لحني تند و عتاب‌آميز سخن مي‌گويد. در اين بين چند بسته كتاب و مجله هم توسط پيك به دست او مي‌رسد.
 در اين روزهاي جولان كرونا دهباشي مثل سابق زياد مهمان نمي‌پذيرد و معمولا دور و برش به نسبت قبل خلوت‌تر است. خيلي وقت‌ها در آغاز ديدارم با او نگران سلامتش مي‌شوم و با خودم مي‌گويم خيلي دمغ و بي‌حال شده است، اما افرادي كه با او معاشرت دارند نيك مي‌دانند دهباشي ساليان درازي است كه در عين كسالت و بي‌‌حالي كارهايش را پيش مي‌برد و در اوج بحران كمبود كاغذ و انواع مشكلات ديگر از پا نمي‌نشيند و همچنان به پيش مي‌رود. اندكي بعد از هر ديدار چندي نمي‌گذرد كه دهباشي سرشوق مي‌آيد. خوب به حرف‌هايت گوش مي‌دهد و تعليق‌هاي مناسب و دقيقي مي‌زند و گاهي هم باغ خاطراتِ پرشمارش را به رويت مي‌گشايد. مكان در خاطرات او ايران است و ايرانيان فرهيخته در گوشه گوشه جهان. خوب بلد است چگونه تو را با سفرهاي ديروزش در امريكا، فرانسه يا نقاط ديگر جهان همراه كند و پستوي شب‌هايش را نشانت بدهد. در احوال و اطوار سخنرانان شب‌هاي بخارا نقبي بزند و نكته‌هايي نغز از اينجا و آنجا به زبان آورد. زماني مي‌بردت به دفترِ كار روانشاد احسان يارشاطر و جاي همكاران او در مركز ايرانيكا را هنرمندانه نشانت مي‌دهد و از سختگيري و نظم آهنين اين استاد نام‌آور حكايت‌ها مي‌گويد و زماني ديگر مرحوم داريوش شايگان را از نماي نزديك و صميمي برايت به تصوير مي‌كشد؛ شايگاني كه جدا از فلسفه و انديشه‌ورزي‌اش در بيان وي آدمي بامحبت و وفادار و به قول امروزي‌ها بسيار لارج مي‌نمايد.
خاطرات او از ايرج افشار، عبدالحسين زرين‌كوب، شاهرخ مسكوب، محمود دولت‌آبادي، شفيعي كدكني، باستاني پاريزي، بهرام بيضايي، انجوي شيرازي، سيمين دانشور و ده‌ها استاد، نويسنده و هنرمند نامدار ايران زمين پربار است و شايسته ثبت و ضبط. 
دهباشي، جداي از كارها و خدمات ارزنده فرهنگي‌اش فردي است درخور احترام و آدمي صميمي و جالب. اولين بار به گمانم‌ درسال ۸۴ در شب محمود درويش، در آمفي‌تئاتر خانه هنرمندان او را ديدم. هيچ ‌وقت برنامه‌اي براي آشنايي با او نداشتم و در آن دوره انگيزه و دليلي براي اين كار در خود نمي‌ديدم. حدود ۱۵ سال بعد وقتي كتاب «آخرين مصاحبه ادوارد سعيد» به قلم اين جانب ترجمه و از سوي نشر جهان كتاب منتشر شد، سروكله جناب دهباشي پيدا شد. او از طريق دوستي در كتابفروشي مرجع بنياد دايره‌المعارف پيگير و جويايم شده بود. تمايلي نداشتم تا زود پيگير ماجرا شوم (شايد به خاطر همان تصوير مبهم يا نادرستي كه از او در ذهنم پديد آمده بود.) گويا چندبار پيگير شدند و شماره موبايل خودش را به همكارانم در كتابخانه بنياد دايره‌المعارف داده بودند تا با او تماس بگيرم. 
پس از اولين ديدارم با ايشان، خيلي زود طرح برگزاري شب ادوارد سعيد به بهانه انتشار كتاب «آخرين مصاحبه ادوارد سعيد» ريخته شد. حالا ديگر دهباشي آن آدمي نبود كه از روايت ديگران مي‌شناختم؛ دهباشي خودش بود آن طور كه مي‌ديدمش. دهباشي با نسل‌هاي گوناگون دوستي دارد و پيوسته با آنها در ارتباط است. به احترام متقابل و دوستي بي‌شائبه هم بسيار حساس است. اگر به هر دليلي سراغش را نگيري، سراغت را مي‌گيرد نه لزوما براي اينكه در كاري جديد با او همكاري كني، براي اينكه قدر دوستي را مي‌شناسد و از تاثير سازنده و مفيد ديدارهاي دوستانه آگاه است. در هر ديدار با گشاده‌دستي، جديدترين شماره بخارا يا كتابي تازه، يك دي‌وي‌دي فيلم سينمايي خوب يا موسيقي كلاسيك يا مستندي كمياب به تو هديه مي‌دهد. در اين چهار دهه انقلاب بي‌گمان دهباشي در زمينه مطبوعات پديده‌اي نادر است و درخور مطالعه.
 آنچه نوشتم تنها بخش كوچكي از تجربه شخصي دوستي و آشنايي و معاشرتم با جناب علي دهباشي بود؛ خدايش تندرست بدارد و بر عمرش بيفزايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون