آسيبشناسي يك رخداد تلخ؛ خودكشي و ديگر كشي
فقر و نااميدي و تعصبات سنتي، عوامل موثر در سلب حيات در ايران
گروه اجتماعي| به دنبال افزايش موارد اقدام به خودكشي زنان و خشونتهاي خانگي منجر به قتل زنان در استانهاي غرب كشور ظرف يك سال اخير، يك جامعهشناس در آسيبشناسي اين افزايش، فقر، بيكاري، افسردگي، نااميدي و شيوع كرونا را موثر در تشديد و وقوع خشونتهاي خانوادگي و موجد افزايش آمار خودكشي دانست. ظرف هفتههاي گذشته، برخي منابع خبري از افزايش تعداد خودكشيها و قتلهاي خانوادگي و ناموسي در غرب كشور خبر دادند و بيشترين دليل بروز اين رفتارها و حوادث خشونت بار را، اجبار زنان به ازدواج با مردان مسن، اختلافات خانوادگي يا زناشويي و مفاسد اخلاقي عنوان كرده بودند. با وجود اقدامات سازمان بهزيستي كشور طي سالهاي اخير براي جلوگيري از خودكشي در استانهاي ايلام،كردستان، كرمانشاه و آذربايجان غربي، هنوز آمار خودكشي؛ به خصوص در زنان و نوجوانان در اين استانها، بيش از ساير استانهاست علاوه بر آنكه خشونت خانگي هم در اين استانها رو به افزايش است. خالد توكلي، در گفتوگويي با خبرنگار ايلنا، ضمن آنكه فقر و بيكاري را يكي از دلايل موثر در بروز خشونت خانگي و تشديد اين خشونتها تا حد وقوع قتل ميداند، اشاره ميكند كه آمار خودكشي زنان در غرب كشور، از 20 سال گذشته، بالاتر از ساير مناطق كشور بوده و در توضيح علت اين تفاوت ميگويد:«سنتي بودن جامعه و حاكميت ارزشهاي مرد سالارانه، هنوز در اين جوامع قوت و استحكام دارد و بر پايه همين معيارها با زنان رفتار ميشود. البته انتظارات زنان مناطق غرب كشور نيز به دليل تغيير سطح آگاهي و حقوق اجتماعي، انتظارات بالاتري دارند به خصوص، آگاهي زنان در زمينه مسائل سياسي و اجتماعي، باعث شده نوعي تعارض بين حاكميت مردسالارانه و حقوق فردي و اجتماعي زنان ايجاد شود كه اين ساختارشكني هم به بروز خشونتهاي خانگي و حتي در بدترين شكل، حذف خود فرد و خودكشي بينجامد. در جوامع سنتي، نهايتا مردان ارزشها و هنجارهاي مردسالارانه خود را بر زنان تحميل ميكنند كه باعث سرخوردگي و افسردگي بين زنان و دختران ميشود و آنها را به بنبستهاي عاطفي، ذهني و شكنندگي در مواجهه با مشكلات سوق ميدهد يا برخي كه از آستانه تحمل و تابآوري كمتري برخوردارند، به خودكشي به عنوان اعتراضي به استيلاي وضعيت و شرايط موجود رو ميآورند. نا اميدي و بياعتمادي نسبت به آينده و اوج استيصال در زمان حال و نامساعد شدن وضعيت اقتصادي؛ بهخصوص در يك سال گذشته و شيوع بيماري كرونا باعث شده خشونتهاي خانوادگي افزايش يابد كه اين خشونتها ميتواند در بالا رفتن آمار خودكشي بين زنان و دختران موثر باشد.»
توكلي ضمن اشاره به برخي ديگر از علتهاي موثر در اقدام به خودكشي زنان و دختران در مناطق غربي كشور گفت:«ازدواجهاي ناپايدار براي دختران تازه بالغ، افزايش آمار طلاق، بيوفايي زن و مرد نسبت به يكديگر همچنين دور شدن مردان از محل زندگيشان براي امرار معاش خانواده ميتواند از ديگر علل افزايش آمار خودكشي در اين منطقه باشد اما در سالهاي گذشته، با تغييراتي هم در گرايش به خودكشيها مواجه شدهايم كه هشداري بر وخيمتر شدن اين بحران و ناهنجاري اجتماعي است. به اين معنا كه با وجود اذعان دستگاههاي مسوول درباره افزايش آمار خودكشي در كشور، برخلاف روند جهاني كه معمولا مردها بيشتر خودكشي ميكنند، آمار خودكشي زنان در ايران در حال افزايش است علاوه بر آنكه خودكشيهاي خانوادگي هم رواج پيدا كرده و اين اتفاق ميتواند ناشي از خشونت خانوادگي، يا خشونت در جامعه باشد و حتي ممكن است به خودكشيهاي سريالي منجر شود. علاوه بر اين، يكي از مسائلي كه پديده خودكشي را حادتر كرده،كاهش سن خودكشي است؛ خودكشي كودكان و نوجواناني كه بر اثر پيشپاافتادهترين مسائل و نامراديهاي زندگي اقدام به خودكشي ميكنند كه متاسفانه خودكشيهاي منجر به فوت هم داشتهاند.» اين جامعهشناس ضمن توضيح اينكه خودكشي، به معني خشونت عليه خود است، سهم قصور دولتها در ترويج آموزش نحوه رويارويي با خشونت و فقدان حمايت از افراد در معرض خشونت را عامل مهمي در القاي حس تنهايي و اعمال خشونت عليه خود برشمرد و در آسيبشناسي روند رو به افزايش قتلهاي ناموسي در برخي استانها گفت:«به دليل اختلافات خانوادگي و تغيير ارزشها، مشكلات رفتاري و عدم تفاهم بين زن و شوهر باعث ميشود كه زوجين انگيزه پيدا كنند كه نسبت به يكديگر وفادار نباشند. البته در جامعه ما آمار قتلهاي ناموسي به صورت رسمي اعلام نميشود و اين موارد هم در رديف خودكشي يا حتي درگيريهاي خانوادگي قرار ميگيرد در حالي كه وقتي به ريشهيابي موضوع بپردازيم، ميبينيم كه متاسفانه قتلهاي ناموسي در جامعه كم نيستند.»