• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4877 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۱ اسفند

در وصف علي دهباشي

حسن قرباني

كسالت دريا، 
حيف درياست، الاهي به سلامت باشد.
چه، 
در سبويي نهفته دريايي، يا به كنجي خزيده دنيايي.
علي دهباشي، تنها يك نام و فاميل نيست، كه نماد و نمود و پرچم افراشته ملتي نجيب و اصيل، اما مغلوب‌كارزاري است كه از اسب افتاده، نه ز اصل.
او چون سلف‌ خلفش اخوان ثالث، به ميداني ديگر و چوگاني ديگر، چاووشي خوان قوافل حسرتي است، كه گم‌كرده كعبه، به سوي تركستان مي‌تازد و سردرچاه، فرياد بر مي‌آورد كه: 
دليران من! اما سنگ‌ها خاموش!
زنان ! مردان ! جوانان ! كودكان ! پيران: 
من آن كالام را دريا فرو برده، 
گله‌م را گرگ‌ها خورده
من آن...
من‌و‌ تو ...
علي دهباشي، يك فرهنگ است، يك حزب فرهنگي آوانگارد است، يك وزارتخانه است، فراتر و كاراتر از وزارت ارشاد است...

 براي فرهنگ و هنر، و به ويژه ادبيات اصيل فارسي، به روزگار ما. اصلا او علي دهباشي است، و تنها همو مي‌تواند علي دهباشي باشد، تنها و بي‌تكرار، با كلك خيال‌انگيزش، در بخارا. كروناي لعنتي به دهباشي ايران‌شهر رحم نكرد و او را به خويشتن آلود، كه در اين مصيبت مدرن نيز دركنار مردمش باشد، چنان‌كه هميشه و همه‌جا بود و هست، از آغاز تاكنون.

اي بخارا ! شاد باش و دير زي
مير زي‌تو شادمان آيد همي
مير ماه است و بخارا آسمان
ماه سوي آسمان آيد همي
مير سرو است و بخارا بوستان
سرو سوي بوستان آيد همي

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون