• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4877 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۱ اسفند

چه موانعي در مسير تصميم‌گيري فوري بايدن در مورد ايران قرار دارد

راه بازگشت

ساسان كريمي

با شرايط به وجود آمده در واشنگتن و سياست ديگر دولت بايدن در صحنه ديپلماتيك البته كساني متوقع بودند بازگشت ايالات متحده به برجام نيز مانند بازگشت به معاهده آب و هوايي پاريس و امثال آن به سرعت و با صدور دستورات اجرايي متناسب در روزهاي نخست صورت پذيرد. اما همان‌طوركه امروز معلوم همگان شده برجام به واسطه همان حساسيت‌هايي كه مذاكرات مربوط به آن را مطول كرده بود براي تمام طرف‌هاي بازي چونان گلوله‌اي از آتش است كه معادلات ديگري را اقتضا مي‌كند. بنابراين روند اين بازگشت كه تنها يك امضا نيست بلكه يك سلسله‌اقدامات موثر را از طرفين طلب مي‌كند امروز به كندي و با موانع زياد به پيش مي‌رود. 
موانعي كه دولت ايالات متحده در بازگشت موثر به برجام و رفع تحريم‌ها با آن مواجه است متنوع هستند. 
   سياست داخلي: با توجه به ساختار سياسي ايالات متحده و لزوم تاييد بسياري از افراد در سمت‌هاي بالاي دولت جديد توسط كنگره و نيز حساسيت‌برانگيز بودن برجام در كنگره ميان اكثر قريب به اتفاق جمهوري‌خواهان و نيز عده‌اي از دموكرات‌ها، بازگشت فوري به برجام و تعامل با ايران مي‌تواند دولت بايدن را از همين ابتدا و در تاييد صلاحيت افراد با مشكلي واقعي روبرو كند. بنابراين بايدن و حلقه اول او تلاش كردند موضوع را تا عبور از اين معبر معلق نگه دارند. 
  سياست منطقه‌اي: واضح است كه دو شريك منطقه‌اي ايالات متحده يعني اسراييل و عربستان سعودي تمام تلاش خود را براي در گوشه قرار داشتن ايران و بنابراين باز نگشتن بايدن به برجام مي‌كنند؛ گويي كه بايد اذعان كرد رفتار دولت تازه واشنگتن با اين دو شريك مصداق بارز افزايش فاصله امريكا از ايشان در دوران دموكرات‌هاي كنوني (تيم اوباما و حالا تيم بايدن) است اما در هر حال نمي‌توان از فشارهاي مستقيم و غيرمستقيم اين دو بازيگر و لابي‌هاي ايشان در امريكا و اروپا به دولت تازه امريكا صرف نظر كرد. 
  ديگر آنكه محاسبات سياسي اقتضا مي‌كند كه بايدن به عنوان يك سياستمدار حرفه‌اي از اهرم‌هاي در دست تا حدي استفاده كند. بنابراين تأني بيشتر در مورد برداشتن تحريم‌هاي ايران هم كنشي عقلاني به نظر مي‌رسد و هم بايدن را در توجيه اعمال بعدي احتمالي - يعني بازگشت به برجام و لغو تحريم‌ها- كمك مي‌كند و نيز از نظر تبليغاتي كار را در به توافق برگشتن با ايران براي او بزرگ‌تر نشان مي‌دهد. 
  از سمت ديگر بايدن و تيمش احتمالا از اراده سياسي در ايران براي حل و فصل موضوع در دولت فعلي مطمئن نبوده‌اند. هر چند آن‌طور كه مي‌گويند قائلند كه بر اين پارامتر‌ها هيچ كنترلي ندارند و بنابراين سرمايه‌گذاري نخواهند كرد اما در واقع هم نسبت به حواشي موضوع آگاهند و هم به دنبال اطمينان از واقع‌بينانه بودن دريافت‌شان از ايران هستند. 
از سوي ديگر ايران با افزايش هزينه سياسي بايدن در اين تاخير و تاني انرژي اين سيستم را بالا برده و تلاش مي‌كند تا هم سرعت را بالا ببرد و هم بايدن و تيمش را از هرگونه درخواست جديد براي بازگشت به برجام و لغو تحريم‌ها منصرف كند. دو هدفي كه مي‌توان گفت اگر در مورد اولي كاميابي نسبي حاصل شده در خصوص هدف دوم به كمال تحقق يافته است: امروز ما هيچ شرط جديدي را از تيم بايدن و شخص او نمي‌شنويم.  به هر حال آنچه امروز در دو طرف اصلي اين داستان يعني ايران و امريكا ديده مي‌شود دولت‌هاي دو طرف تا حدي شرايط مشابهي دارند: هر دو انگيزه كافي براي بازگشت به برجام و اجراي تعهدات دارند چرا كه اين توافق را علاوه بر موضوعات رسمي دستاورد خط سياسي خود مي‌دانند و ضمنا هر دو در اين مسير موانع داخلي را از سوي مخالفان توافق كه عمدتا از سوي مخالف‌شان هستند پيش رو دارند و ضمنا هر دو از سرنوشت اجراي يكسويه توافق و بازتوليد مساله از سمت ديگر و در نتيجه به خطر افتادن‌شان در سياست داخلي نگرانند. 
اما آنچه در خلال اين چند هفته به‌رغم پاره‌اي حدس‌ها و بدبيني‌ها شاهد بوده‌ايم اراده سياسي دو طرف در بازگشت به توافق بدون پيش‌شرط است. ضمن آنكه اگر از اظهارات و مواضع كه گاه مخاطب داخلي دارند و گاه خارجي به اعمال طرفين نگاه كنيم اين اراده سياسي را از ميان خرده اعمال ايشان مي‌توان با وضوح بيشتري پيدا كرد. در واقع اگرچه دولت ايالات متحده در موضع‌گيري كمتر به موضوع ايران پرداخته و تنها براي مدتي نسبت به اتخاذ و اظهار موضع در خصوص فتح باب عمل به تعهدات سخن گفته است اما اعمال غيرمستقيم دولت جديد در واشنگتن بيشتر از اظهارات مستقيم به نظر مي‌رسند: فاصله گرفتن معنادار از اسراييل و قرار دادن اولويت تماس با نتانياهو در انتهاي ليست كه خالي از معنا نبود، موضع‌گيري در خصوص جنگ يمن، خارج كردن حوثي‌ها از ليست تروريسم و در انزوا قرار دادن عربستان در اين موضوع، اجتناب از شتابزدگي در موضوعاتي نظير پروتكل الحاقي كه در ايران پيش مي‌آيند، برداشتن گام‌هاي كوچك و بيشتر نمادين مانند پس گرفتن ادعاي شكست‌خورده ماشه از سازمان ملل متحد، لغو محدوديت‌ها بر تيم نمايندگي ايران در نيويورك و حالا تلاش براي تقريب اذهان از راه‌هايي نظير مذاكرات حاشيه‌اي همچون موضوع تبادل زندانيان و كاهش فشار بر بدهكاران به ايران - كره جنوبي و ژاپن- در پرداخت معوقات‌شان مصاديق اين معنا هستند.
در سوي ديگر ماجرا يعني ايران نيز دولت با ابتكاراتي تاكنون توانسته به‌رغم بالا بردن انرژي سيستم از بالارفتن سطح تنش و «خراب شدن آنچه هنوز ساخته نشده» جلوگيري كند كه مهم‌ترين مورد آن توافق ايران با آژانس در خصوص لغو اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي بود كه از افزايش بي‌محاباي هزينه سياسي ايران جلوگيري كرد: اين توافق مصداقي كلاسيك براي درس مهمي در ديپلماسي بود يعني خلق يك گزينه به جاي انتخاب بين گزينه‌هاي موجود. 
آنچه ما ضمن طراحي‌هاي سياسي خود بايد انجام دهيم اولا اجتناب از افزايش سطح تنش است. ديگر آنكه به هيچ روي نبايد اجازه داد (به سياق آنچه در سال‌هاي 90-84 رخ داد) اجماعي بين امريكا، اروپا و در ادامه چين و روسيه عليه كشور شكل بگيرد. براي اين معنا بايد در مقابل امتيازات كم‌اثر ولي حاكي از اراده سياسي امريكا مانند نمونه‌هايي كه ذكر شد، امتيازاتي نمادين را طراحي كرد و براي نشان دادن حسن نيت به عنوان انعطاف‌پذيري به طرف‌هاي مقابل عرضه كرد. 
وضع كنوني برجام را بايد چيزي در ابعاد نيمه دوم سال ۲۰۱۵ در نظر گرفت كه توافقي موجود بود ولي هنوز اجرايي نشده بود و بنابراين مذاكره‌اي تنها براي اجرايي كردن توافق در ژانويه ۲۰۱۶ انجام شد؛ گويي كه به‌رغم اراده سياسي همه طرف‌ها براي اجرايي شدن برجام كه وجه توافق امروز و آن دوران است بي‌اعتمادي بيشتري به خصوص از سوي ايران نسبت به امريكا وجود دارد. 
اما در عين حال امروز نيز يكي از مواردي كه مي‌توان به عنوان انعطاف از آن استفاده نمادين و واقعي كرد همين پذيرش شركت در جلسه 1+4 و ايران با حضور امريكا به عنوان مهمان به منظور تهيه جدول زمان‌بندي اقدامات متقابل است كه با هيچ‌يك از مواضع اصولي اعلام شده در تنافر و تناقض نيست. 
چرا كه ما تنها نبايد اصول را نقض كنيم و بنابراين هر امكان و راه‌حلي كه با مواضع اصولي و نيز مصالح كشور در تناقض نباشد استفاده از آن عقلا لازم است؛ اينكه بخواهيم صبر كنيم تا نظم و معادلات به سمتي روند كه مطلوب ما باشند و بعد در آن وارد شويم از واقعگرايي به دور است تنها مي‌تواند شرايط ما را پيچيده‌تر كند. 
دانش‌آموخته دكتراي فلسفه سياسي 
در دانشگاه تهران

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون