• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4882 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۷ اسفند

توهم صلح

مرتضي ميرحسيني

مونرو ليف نويسنده امريكايي اواسط دهه 1930 ميلادي داستاني نوشت درباره گاو نري به نام فرديناند كه گاوبازي را دوست نداشت و هر كاري كه با او مي‌كردند تن به مبارزه نمي‌داد. نه شلاق به او كارگر شد و نه گرسنگي تصميمش را تغيير داد. آنقدر نجنگيد تا اينكه برگزاركنندگان مسابقات گاوبازي به اين نتيجه رسيدند فرديناند مناسب چنين برنامه‌هايي نيست و در چراگاهي رهايش كردند تا بي‌دغدغه بچرد و ميان گل‌هاي معطر زندگي كند.
 اين داستان فعلا به كنار؛ معاهده صلحي كه بعد از پايان جنگ اول جهاني امضا شد حدود يك دهه - باوجود برخي نارضايتي‌ها - دوام يافت. اما از اوايل دهه 1930 اعتراض‌هاي علني بالا گرفت و بيشتر از همه، سه كشور ژاپن و ايتاليا و آلمان خواهان تغييرش شدند. اوايل فقط معترض بودند اما بعد بحث تجديدنظر در بندهايي از آن را پيش كشيدند و حتي آمادگي خودشان براي شروع جنگي ديگر را نشان دادند. فاتحان جنگ اول جهاني – يعني سه كشور امريكا و انگليس و فرانسه – كه خودشان را متولي صلح هم مي‌دانستند نه به اعتراض‌ها و مطالبات اين سه كشور توجهي كردندو نه جلوي خطري را كه مدام بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شدند، گرفتند. ژاپن از نظر انگليسي‌ها و فرانسوي‌ها كشوري در آن سوي دنيا بود و مواجهه با آن اولويت اصلي تلقي نمي‌شد. ايتالياي موسوليني هم كه خطر چندان بزرگي به نظر نمي‌رسيد. فقط هيتلر كمي تهديدآميز نشان مي‌داد و درباره او هم اميدوار بودند با اندكي مدارا و انعطاف آرام مي‌گيرد و سرانجام نظم موجود در اروپا را، ولو به اكراه مي‌پذيرد. فقط به تداوم صلح – كه اتفاقا صلحي آميخته به ظلم و تبعيض بود – فكر مي‌كردند و همين كوشش براي «حفظ صلح به هر قيمتي كه باشد» زمينه جنگ دوم جهاني را فراهم كرد. حتي بعد از آنكه سربازان آلماني به دستور هيتلر، در سال 1936 در چنين روزي منطقه راين‌لند را گرفتند و عملا معاهده صلح را زير پا گذاشتند بازهم متوليان صلح واكنش درخوري نشان ندادند، چون جنگ را نمي‌خواستند يك قدم پا پس كشيدند، اما آن كه جنگ مي‌خواست يك قدم به جلو برداشت. آنها عقب رفتند و او پيشروي كرد. به قول رابرت پالمر: «درحالي كه دولت‌هاي ناراضي، كشورهاي به رسميت‌شناخته‌شده را از هم مي‌دريدند و بر سرحدات معين و مسجل كشورها تخطي مي‌كردند و به نقض شروط كنفرانس صلح پاريس مشغول بودند، از سال 1931 كه ژاپني‌ها به منچوري يورش بردند تا هنگام بروز جنگ در اروپا، فقط آنهايي متوسل به قوه قهريه شدند كه غرض‌شان برهم‌زدن نظم بين‌المللي بود و آنهايي كه مي‌خواستند حافظ نظم مزبور باشند هرگز به چنين عملي توسل نجستند». هيتلر در اواسط دهه 1930 و حتي زماني كه دستور پيشروي در راين‌لند را صادر كرد براي جنگي بزرگ آماده نبود و فقط مي‌خواست واكنش قدرت‌هاي اروپايي را محك بزند. انفعال آنان، عزم هيتلر را براي اجراي نقشه بزرگ راسخ‌تر كرد. اما از نگاه آن كساني كه به جاي مهار هيتلر، دست روي دست گذاشتند «لازمه وقوع هر جنگي وجود دو طرف متخاصم بود و اگر يكي از دو طرف جدا مصمم بود كه تحريك نشود، در آن صورت وقوع جنگ غيرممكن مي‌شد.» به نظر پالمر، كار آنهايي كه مي‌توانستند جلوي هيتلر را بگيرند و نگرفتند شبيه به كار فرديناند گاو بود، هرچند - و متاسفانه براي نوع بشر - پايان داستان آنها با قصه فرديناند بسيار متفاوت شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون