• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4898 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۱ فروردين

چرا ايجاد يك موازنه بين چين و غرب به سود منافع ملي ايران است؟

رامين فخاري

در سده‌هاي گذشته كه ايران داراي ارتش و حكومت قوي نبود، كشورهاي زيادي به صورت نظامي و غيرنظامي در ايران حضور داشتند كه شاخص‌ترين آنها انگليس و روسيه بودند، اما هيچگاه ايران به ‌طور كامل تبديل به مستعمره هيچ كدام از اين كشورها نشد زيرا به گونه‌اي بين حضور روسيه و انگليس در ايران تعادل وجود داشت و سياستمداران ايران نيز به اشكال مختلف موازنه مثبت يا منفي اقدام به ايجاد تعادل بين آن ابرقدرت‌هاي جهان مي‌كردند. در دوران حكومت پهلوي و جنگ سرد نيز امريكا براي جلوگيري از افتادن ايران به دام كمونيسم امتيازات ويژه‌اي را براي ايران قائل مي‌شد.
مي توان اشاره كرد كه در دنياي امروز انگليس جاي خود را به امريكا و روسيه جاي خود را به چين سپرده و جنگ‌هاي كلاسيك قرن نوزدهم و بيستم مخصوصا در يك دهه اخير جاي خود را به جنگ‌هاي اقتصادي و تكنولوژيكي داده
است.
اين احتمال دور از ذهن نيست كه به زودي يك‌شبه جنگ سرد (به صورت اقتصادي و تكنولوژيكي و نه نظامي) اين ‌بار بين امريكا و هندوستان و غرب از يك سو و چين از سوي ديگر رخ بدهد.
حال اگر همانند دوران پاياني جنگ سرد رقابت اقتصادي امريكا و غرب از يك سو و چين از سوي ديگر به شكل يك دو قطبي منعطف درآيد يك دوران طلايي براي اقتصاد بين‌المللي رقم خواهد خورد.
در اين صورت كشورهايي مانند افغانستان و پاكستان به دليل همسايگي با چين و ايران نيز مي‌توانند جزو برندگان بازي محسوب شوند زيرا اگر جنگ‌هاي اقتصادي قوت بگيرد غرب تلاش بيشتري براي حضور اقتصادي در افغانستان و پاكستان خواهد كرد.
در نتيجه چين نيز ناگزير است تا براي مقابله با غرب حضور اقتصادي خود در اين كشورها را شدت بخشد و رقابت‌هاي اقتصادي اگر وارد فاز امنيتي و نظامي نشوند منجر به توسعه اين كشورها خواهند شد.
از طرف ديگر كشوري مانند ايران كه در كانون توجهات جهاني قرار دارد نيز مورد توجه غرب و چين قرار خواهد گرفت؛ در نتيجه جهان غرب يكي، دو گزينه در پيش رو خواهد داشت و آن، اين است كه يا حضور چين در ايران و گسترش روزافزون روابط چين با ايران و به نوعي همكاري ايران با اردوگاه چين را بپذيرد يا رفتار خود در قبال با ايران را اصلاح كند.
مساله‌اي كه دور از انتظار نيست اين است كه با تحولات پيش رو جهان غرب نيز ناگزير خواهد شد براي ايجاد موازنه در سطح جهاني موجوديت ايران را بپذيرد زيرا در صورت تشديد رقابت‌هاي اقتصادي و قطب‌بندي اقتصاد جهاني با توجه به موقعيت استراتژيك ايران منابع نفت و گاز و نيروي كار و بازار‌هاي ايران، كشور ما قابل انكار و ناديده گرفته شدن نخواهد بود.
در نتيجه در يك فضاي رقابتي هر يك از طرفين ناگزير هستند امتيازات بيشتري را براي ايران قائل شده و از ايجاد تشنج با ايران خودداري كنند. از طرف ديگر در جهاني هستيم كه نه حضور چين يك حقيقت قابل انكار و نه وجود غرب قابل كتمان است.
اين مساله قابل يادآوري است كه هرچند كه حضور اتحاد جماهير شوروي در مرزهاي ايران يك تهديد بالقوه محسوب مي‌شد ولي اگر جهان به شكل دوقطبي مانده بود فشارهاي اقتصادي امريكا به ايران طي دو دهه اخير نمي‌توانست به آن شدت باشد زيرا احتمال داشت ايران را به سمت شوروي سوق دهد و يك نوع رابطه علت و معلولي بين تك‌قطبي‌شدن جهان و تحريم‌هاي ايران وجود دارد. بديهي است كه چين و جهان غرب هر كدام داراي محاسن و معايب خود هستند ولي با يك ديپلماسي صحيح و انداختن توپ در زمين هر دو طرف ايران مي‌تواند از نقاط مثبت هر يك متمتع شود و پيشرفت كند.
دستگاه ديپلماتيك ايران نيز در ايجاد يك موازنه بين جهان شرق و غرب مي‌تواند نقش طلايي را بازي كند و زمينه تعامل اقتصادي با كشورهاي شرقي و غربي را فراهم كند و به نوعي به ايجاد يك موازنه بين غرب و شرق كه به نفع منافع ملي ايران است اقدام نمايد كه نتيجه آن شكوفايي اقتصادي ايران و افزايش صادرات كالاهاي ايراني و متقابلا ورود كالاهاي شرقي غربي به كشور خواهد
شد.
علاوه بر اين سياست موازنه مي‌تواند استقلال كشور را در برابر هر يك از اين قطب بندي‌هاي احتمالي آينده تضمين كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون