• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4911 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۵ ارديبهشت

دوري- نزديكي - تئاتر و فاصله‌هاي كهكشاني

فاصله، معاني و تاثيرات آن بر ارتباطات اجتماعي و تئاتر

مسلم خراساني

مقدمه|به باور بسياري، نمايش، پديده‌اي است كه در مكان رخ مي‌دهد. حضور در يك مكان، نه تنها لازمه تئاتر، بلكه ويژگي بارز هستي و در جهان بودن انسان و ساير موجودات است. از اين رو، ما چه در يك آمفي‌تئاتر ايستاده باشيم چه در ساحل دريا، يا محل كار و تحصيل يا روي قايقي بر اقيانوس شناور باشيم، الزاما در يك مكان حضور داريم. اما بايد تاكيد كرد كه مكان براي اجرا‌گر و تماشاگر آن‌گونه كه تصور مي‌شود، واحد و يگانه نيست. درست است كه آنها در يك محدوده و فضاي مادي مشخص حضور پيدا مي‌كنند اما كماكان ميان آنها فاصله‌اي وجود دارد. در واقع اجرا‌گر و تماشاگر هر كدام محل و نقطه‌اي متمايز را در فضا به خود اختصاص مي‌دهند كه مشترك نيست. به بياني، اينجا و اكنون براي من، با اينجا و اكنون براي فرد ديگر متفاوت است، هر چند كه در كلام از مكان و زمان واحد حرف مي‌زنيم. علاوه بر اين، حتي هنگامي كه فرد در فاصله فيزيكي بسيار نزديك با ديگر افراد قرار دارد، مي‌تواند احساس ناامني، خطر، عدم صميميت يا ناخوشايندي داشته باشد و از درون، خود را در فاصله‌اي نجومي يا كهكشاني با ديگران و جهان پيرامون ببيند. چيزي شبيه به آنچه در شرايط كنوني، در زندگي و تئاتر تجربه مي‌كنيم. در اين گفتار قصد دارم، تئاتر و ماهيت آن را از منظر مفهوم فاصله مورد بررسي قرار دهم. فاصله‌اي كه علاوه بر مفهوم فيزيكي و مادي، مفهومي رواني و غيرمادي دارد كه بيشتر؛ هاله، حباب يا كره‌اي رواني است كه فضاي پيرامون ما را احاطه مي‌كند. هاله‌اي رواني كه با توجه به شرايط، موقعيت و كاراكتر فرد و در ارتباط با افراد ديگر، وسعت و گستردگي آن دستخوش تغيير و دگرگوني خواهد شد.

فاصله-پراكسميكس-انواع فضا
حيوانات به چند دليل مهم در محيط پيرامون خود از فاصله بهره مي‌گيرند. آنها، به منظور حفظ بقا، نجات جان خود از خطرات و تداوم نسل به شيوه‌هاي مختلف براي خود قلمرو و محدوده‌اي تعيين مي‌كنند كه حيوانات ديگر اجازه ورود به آن را ندارند. علاوه بر اين قلمرو، در گروه، دسته يا گله‌اي كه به همراه آن زندگي مي‌كنند نيز اقدام به رعايت نوعي فاصله نسبت به ساير اعضاي گروه مي‌كنند.
انسان نيز به عنوان يك حيوان متعقل اجتماعي، آگاهانه يا ناآگاهانه از فاصله، كاركرد‌ها و معاني آن در ارتباطات و تعاملات خود با ساير افراد و موجودات بهره مي‌گيرد. ادوارد تي. هال مردم‌شناس امريكايي معتقد است كه بهره‌گيري انسان از فضا، مكان و فاصله از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر متفاوت است و چگونگي به كارگيري روابط مكاني، فاصله و تاثيرات پنهان معماري و مكان بر افراد و يكديگر را در علمي به نام پراكسميكس مورد توجه قرار مي‌دهد. او پراكسميكس را علمي مي‌داند كه به بررسي مشاهدات و نظريات مرتبط با بهره‌گيري انسان از مكان به عنوان يك مشخصه خاص فرهنگي مي‌پردازد. هال در روابط بين انساني چهار نوع فاصله را مطرح مي‌كند: «فاصله خصوصي»، «فاصله شخصي»، «فاصله اجتماعي» و «فاصله عمومي». او همچنين براي هر كدام از اين فواصل دو حد پايين و بالا درنظر مي‌گيرد: نزديك و دور. اين فواصل به نوبه خود به وجود آورنده چهار فضا هستند كه افراد در تعاملات اجتماعي آگاهانه يا ناآگاهانه از آنها بهره مي‌گيرند. براي نمونه، فاصله‌اي كه يك فرد را احاطه مي‌كند فضاي خصوصي او را مي‌سازد. اين فضا در اصل يك هاله رواني است كه فرد با خود به هر كجا مي‌برد و جابه‌جا مي‌كند و ورود به آن مي‌تواند موجب بروز ناراحتي، خشم و نگراني در فرد شود. اين فضا ارتباط قابل تاملي با نوع رابطه فرد با ديگر افراد دارد و حضور در آن نشانه آشنايي و در پاره‌اي موارد صميمت است. زمزمه كردن، در آغوش كشيدن، لمس، نوازش و گرفتن دست‌ها در اين فضا اتفاق مي‌افتد و اغلب، اختصاص به عشاق و اعضاي بسيار نزديك خانواده دارد.
مكان-همگرايي و واگرايي اجتماعي
«هامفري اوسموند» روانپزشك انگليسي به مكان‌هايي كه افراد را گردهم آورده و به يكديگر نزديك مي‌سازند، «فضاي همگراي اجتماعي» و مكان‌هايي كه علي‌رغم نزديكي فيزيكي قابل تامل، نوعي عدم صميميت و ناراحتي ميان افراد ايجاد مي‌كنند «فضاي واگراي اجتماعي» اتلاق مي‌كند. از فضاهاي واگراي اجتماعي مي‌توان مطب دكترها، كتابخانه يا ايستگاه‌ها و واگن‌هاي مترو و از فضاهاي همگراي اجتماعي مي‌توان به تئاترها يا تالارهاي جشن اشاره كرد. طبق نگاه اوسموند تئاترها مي‌توانند در زمره فضاي همگراي اجتماعي قرار گيرند اما چه بسا موقعيت مكاني، ديسيپلين اداري و معماري يك تماشاخانه طوري طراحي و سازماندهي شده باشد كه نه همگرايي، بلكه واگرايي اجتماعي را تشديد كند. 
فاصله-فضاي ثابت، فضاي نيمه ثابت
فضاي غيررسمي
در يك اجراي نمايشي، با توجه به مشخصه‌هاي شخصيتي، جايگاه و طبقه اجتماعي و با پيشرفت رويدادها و دگرگوني شرايط و مناسبات بين فردي؛ فواصل و متعاقبا تركيب‌بندي ناشي از موقعيت مكاني شخصيت‌ها بر صحنه دستخوش تغيير و دگرگوني مي‌شود.  هال براساس مرزها، حدود و امكان جابه‌جايي يا انعطاف‌پذيري عناصر موجود در يك سازه معماري و افرادي كه آنها را به كار مي‌گيرند سه نوع رابطه مكاني در نظر مي‌گيرد كه مي‌توان براي تئاتر آنها را اين‌چنين تعريف كرد: «فضاي ثابت» كه شامل تركيب‌بندي‌هاي ساختماني ثابت و ايستا است و سالن نمايش، معماري آن و شكل و ابعاد صحنه را شامل مي‌شود. «فضاي نيمه ثابت» كه عناصر و اشيا قابل جابه‌جايي اما غيرپويا چون مبلمان، دكور، وسايل و تجهيزات نورپردازي و چيدمان ساير عناصر صحنه‌اي را شامل مي‌شود. «فضاي غيررسمي» كه روابط و فواصل پيوسته در حال تغيير ميان افراد را شامل مي‌شود كه رابطه ميان بازيگر- بازيگر، بازيگر- تماشاگر و تماشاگر- تماشاگر از آن جمله به شمار مي‌آيد. 
اپيدمي-فاصله-تئاتر-اجراهاي آنلاين 
در يك اجراي نمايشي، عناصر مختلفي چون رنگ، صوت، صحنه، دكور، لباس، گريم، بازيگر و حركت همزمان در حال تاثير‌گذاري بر تماشاگر هستند. در يك اجراي آنلاين نيز مي‌توان چنين عناصري را يافت، با اين تفاوت كه چند تمايز مهم ميان اين دو سبك از اجرا مشهود است.  نمايش در مديوم‌هاي آنلاين، نه كاملا اما تا حدود بسياري به فيلم نزديك مي‌شود. به بياني دقيق‌تر ما با تغيير مكان از يك آمفي تئاتر به اينترنت، از فضايي سه بعدي به فضايي دو بعدي جابه‌جا مي‌شويم و تماشاگر در نظام‌هاي بصري چون فيلم نه با مفهوم حركت عيني بلكه با مفهوم توهم حركت مواجه است. همچنين، حواسي چون بويايي و لامسه در چنين اجراهايي مختل مي‌شوند. در يك اجراي آنلاين امكان لمس و تجربه سردي و گرمي، حرارت و گرما فراهم نيست. هر چند در سالن‌هاي تئاتر نيز الزاما تماس فيزيكي خاصي ميان تماشاگر و اجرا‌گر برقرار نمي‌شود، اما اين امكان همواره وجود دارد تا اجراگران چنين تجربه‌اي داشته باشند.
عنصر مهم ديگر كه در اين تغيير مديوم به چالش كشيده مي‌شود، فاصله است. در اجراي آنلاين روابط مكاني و فواصل درون قاب تصوير دچار دگرگوني مي‌شوند اما فاصله ما به عنوان ادراك‌گر يا تماشاگر كم و بيش ثابت و بدون تغيير باقي مي‌ماند. هر چند كه ما نيز اين امكان را داريم كه نسبت به قاب تصوير جابه‌جا شده و فاصله خود را تغيير دهيم. ممكن است ارتباط در اجراهاي آنلاين را به دليل آنكه به واسطه يك قطعه الكترونيكي يا ماشين صورت مي‌پذيرد، فاقد گوشت و خون و روح توصيف كنيم. اما فارغ از اين، تاثيرات حسي، هيجاني و معنايي به‌ طور مشترك براي هر دو مديوم كماكان وجود دارد. هر چند كه كيفيت و شدت آنها مي‌تواند از تئاتر زنده سه بعدي تا اجراي آنلاين دو بعدي متفاوت و متمايز باشد. در شيوه‌هاي مرسوم اجراي نمايش، اينجا و اكنون براي من، با اينجا و اكنون براي ديگري، فاصله فيزيكي كم و بيش اندكي دارد و شايد بتوان اين مشخصه را به زنده بودن تعبير كرد. مشخصه‌اي كه ممكن است بسياري آن را امتياز اصلي و مهم تئاتر نسبت به اجراهاي آنلاين و ديجيتال بدانند. در اجراهاي آنلاين فواصل فيزيكي مرسوم برحسب متر و فوت، مطرح نيست. همچنين فواصل و فضاي خصوصي، شخصي، اجتماعي و عمومي به گونه‌اي كه در تئاتر شاهد آن هستيم به چالش كشيده نمي‌شود. هر چند كه در اين مديوم نيز مي‌توان از حريم و آزادي‌هاي فردي و خصوصي صحبت كرد. نمايش‌هاي آنلاين يا ديجيتال مي‌توانند احساسي در ما برانگيزند كه چندان صميمي و گرم نباشد يا حتي بي‌روح توصيف شوند، يا حين تماشاي آنها به نظر رسد يك فاصله رواني نجومي ميان افراد برقرار است هر چند كه طي آن افراد قادر هستند تصاوير يا صداي يكديگر را ببينند و بشنوند و شاهد واكنش‌ها و عكس‌العمل‌هاي عاطفي-هيجاني يكديگر باشند. اما، همان‌گونه كه پيش‌تر نيز گفته شد، نزديك بودن فيزيكي به مخاطب، الزاما به معناي ارتباط صميمي و نزديك نيست. بنابراين اين فواصل نجومي نيز هر چند كه غيرصميمي و بي‌روح توصيف شوند به برقراري نوعي ارتباط دو سويه مي‌انجامند. ارتباطي كه فارغ از شكل و چگونگي تاثير‌گذاري، كماكان امكان مواجهه هر چند اندك و كم رمق وجود دارد. نمونه‌هايي چون مكالمه تصويري يا صوتي يك نفر از آن سوي دنيا با فردي ديگر بعد از مدت‌ها، مي‌تواند نشان دهد، شنيدن فقط صدا و تصوير يك فرد تا چه اندازه مي‌تواند تاثيرگذار باشد و احساسات، عواطف و هيجانات فرد را تحت تاثير قرار دهد يا احساسي صميمي در فرد ايجاد كند. پس اين امكان هست، همان‌گونه كه از تئاتر در فضاي باز، فضاي بسته يا اجراهاي محيطي ياد مي‌كنيم از تئاتر در فضاي زنده دو بعدي نيز ياد كرد. اما اگر وسواس ما روي واژه تئاتر و ريشه واژگاني آن است مي‌توان به جاي آن واژه مواجهه را برگزيد. در اين مواجهه ديجيتال يا آنلاين نيز، فرد نقطه‌اي را در فضا و مكان به خود اختصاص مي‌دهد. اما اين‌بار اين نقطه در يك قطعه تكنولوژيكي است و به اصطلاح تصوير يا سايه‌اي از ما را ارايه مي‌دهد. مي‌توان اين سايه يا تصوير را طبق نگاه افلاطون غيرواقعي و غيرحقيقي قلمداد كرد و نسبت به واقعيت به اصطلاح زنده تئاتر در مرتبه دوم اهميت قرار داد. اما فارغ از آن، همان‌گونه كه كارل پوپر، فيلسوف اتريشي-انگليسي نيز مي‌گويد، هر پديده اعم از ذهني يا عيني، دو بعدي، سه بعدي، مادامي كه امكان تاثير‌گذاري بر ما و جهان پيرامون را دارد، مي‌تواند امري واقعي قلمداد شود. من معتقدم كه تئاتر در شرايط كنوني كه مخاطب و اجرا‌گر امكان رويارويي و مواجهه در فواصل به اصطلاح نزديك فيزيكي را ندارند، كماكان امكان بقا دارد. باور من اين است كه هر چند نقش تئاتر به عنوان يك نهاد اجتماعي و ضرورت شغلي براي حيات و زندگي تعداد قابل ملاحظه‌اي از افراد جامعه كمرنگ شده، اما كيفيتي هستي‌شناسانه، وسيع و بيكراني يافته است. به بياني، جوهر و ماهيتي از آن برجسته‌تر شده است كه الزاما بايد در سالن‌ها و مكان‌هاي مرسوم و تثبيت شده اجتماعي به دنبال آن گشت. بي‌شك رسيدن به چنين نگرشي و پذيرش آن، بدون تغيير زاويه ديد و گسترش نگاه، ممكن نيست. براي ادراك‌گري كه الزاما تئاتر را مرتبط با يك آمفي‌تئاتر، تماشاگري كه از گيشه بليت تهيه مي‌كند، مي‌بيند، شايد بسياري از تجربه‌هاي اجرايي و نمايشي به ويژه در گستره تئاتر پست مدرن و پست دراماتيك جزيي از هنرهاي نمايشي و اجرايي به شمار نيايد. هر چند، بسياري از اجراها و نمايش‌هايي كه در محيط‌هاي مرسوم تئاتري اجرا مي‌شوند از تجربه‌ها و دستاوردهاي اين‌گونه آثار گرته‌برداري و بهره‌برداري كرده و مي‌كنند. هدف از اين گفتار دفاع از سبك يا شيوه خاص و يا بستر‌سازي براي رواج يك فرم اجرايي خاص نيست، بلكه توجه به اين مساله است كه چگونه در شرايط خاص مي‌توان با به چالش كشيدن دستاوردهاي پيشين، حتي آنها كه قطعي، نهايي و تغييرناپذير مي‌نمايند، راه را براي بقا و ادامه حيات پديده‌هاي ارزشمندي چون تئاتر هموار ساخت و نه تنها از حركت باز نايستاد بلكه راه‌ها و مسيرهاي متفاوتي را جست‌وجو كرد، هر چند به مقاصدي كه در چشم‌انداز ما مي‌گنجند،  نينجامند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون