دورخيز سوريان براي كرسي اتحاديه جهاني
حواسمان به ژنرال هفت ستاره ايران باشد
اميررضا احمدي
يك؛ دستان هنرمندش را بايد پيكاسو نقاشي ميكرد يا ميكل آنژ از آن يك مجسمه ماندگار در ميآورد تا در زيباترين موزهها نگهداري شود؛ جايي ميان آن قفسههاي بلند و زيبا. دستاني كه هر بار كمر حريف را ميگرفت، امانش نميداد و تا دمار از روزگار رقيب در نميآورد، ولكن او نبود. كمرگيريهايي كه بعدها به سبك خودش تبديل شد و در كلاس مربيان مختلف تدريس ميشود؛ كمرگيري به سبك حميد سوريان. كشتي گرفتنهاي سوريان سرشار بود از تكنيك و فنون چشمنواز؛ فرقي هم نميكرد كه مدام قوانين كشتي فرنگي عوض شود، او چه در سرپا و چه در خاك، نبوغ بالايش را به اجرا ميگذاشت و پشت هر حريفي را به تشك ميرساند. مبارزههاي ژنرال هفت ستاره كشتي ايران را ميشود با مسابقات فدرر در تنيس مقايسه كرد يا دربيلهاي رونالدينهو در فوتبال؛ زيبا، چشمنواز، آموزنده و غيرقابل مهار.
دو؛ در كشتي كشورمان قهرمان جهان و المپيك زياد داريم كه همگي صاحبنام و قابل احترام هستند اما مگر ما چند نفر را همچون سوريان داريم كه جهان كشتي به احترامش بايستد؟ چند قهرمان مثل ژنرال داريم كه ولاسوفها براي ديدنش از قبل برنامه بريزند و ذوق كنند يا روساي اتحاديه جهاني در مقابلش صف بكشند؟ در كشتي ما امثال منصورخان برزگر، رسول خادم، حميد سوريان و حتي خود عليرضا دبير كم هستند. افرادي كه در آنسوي مرز شناسنامه كشتي ايران باشند و نامشان همچون برند اين ورزش بدرخشد. نفراتي كه براي خودشان يك سبك قابل توجه دارند و قهرمانان زيادي هستند كه حاضرند ساعتها سر كلاسشان بنشينند، درس بگيرند و شاگردي كنند. مرد هفت مداله كشتي كشورمان كه قريب به يك دهه در سپهر كشتي درخشيد، طي مدتي كه به فدراسيون برگشته توانسته عصاي دست دبير باشد و حالا نامش به عنوان كانديداي ايران براي شركت در انتخابات هيات رييسه مطرح شده.
سه؛ بازي مديريت و كسب كرسيهاي بينالمللي، قواعد خاص خودش را دارد. قواعدي كه پايه و اساس آنها لابيگري و چانهزني براي كسب اين كرسيهاي مهم است. انتخابات شوراي كشتي آسيا و ناكامي عباس جديدي در كسب كرسي دبيركلي، نشان داد كه ما هنوز فاصله زيادي تا رسيدن به اين مهم داريم. نمونه اين امر را ميتوان در كسب كرسي اتحاديه جهاني در سال ۲۰۱۶ توسط رسول خادم ديد. رييس سابق فدراسيون كشتي با لابيهاي فراوان و اقدامات مختلف از جمله برپايي اردوي رايگان در كشورمان براي ساير كشورها، ايجاد مسابقات مختلف و دعوت از كشورها و سفرهاي مختلف براي متقاعد كردن كشورها مواردي بود كه باعث شد تا درنهايت نام رسول خادم از صندوق آرا به عنوان يكي از اعضاي هيات رييسه خارج شود. البته كه چنته مالي فدراسيون در شرايط فعلي خالي است و هزينه سنگين اعزامها، بودجه اندك و دلار ۲۵هزار توماني، اين امكان را از فدراسيون گرفته تا آنها هزينههاي مختلف را صرف متقاعد كردن ساير كشورها كنند اما بيشك بازهم ميتوان اقداماتي را انجام داد تا آراي مناسبي به سبد سوريان واريز شود و اين كرسي حياتي از دست كشتي ايران نرود. اقداماتي كه به وحدت همگاني در داخل و لابي قوي و استفاده از همه ظرفيت ورزش همچون كميته ملي المپيك دارد تا بتوان كشتي ايران را در اتحاديه جهاني صاحب كرسي كرد.
چهار؛ امثال سوريانها، الماسهايي هستند كه بايد در دامان ورزش حفظ شوند تا از پتانسيل بالايشان بتوان براي اعتلاي ورزش استفاده كرد. داستان تبعيضهاي بيپايان و ناعدالتيها در حق كشتيگيرانمان را همه حفظ هستيم و ميدانيم كسب كرسي در اتحاديه جهاني چقدر حياتي است. كرسياي كه چند سالي در دست رسول خادم بود تا سفير كشتي ايران باشد و حالا يك قهرمان ديگر آمده تا پا جاي پاي خادم بگذارد و بتواند در مجامع بينالمللي و هيات رييسه اتحاديه جهاني كشتي، بازوي توانمند كشورمان شود. امري كه مستلزم يك وحدت همگاني از طرف فدراسيون كشتي، وزارت ورزش و كميته ملي المپيك است تا با جلبنظر كشورهاي مختلف، بتوان رايهاي مناسبي را به صندوق حميد واريز كرد. سوريان براي اين جايگاه هم آبرو و اعتبار بينالمللي دارد، هم سواد دانشگاهي و مديريتي و بيشك ميتواند در بزنگاههاي حساس، دست ورزش اول كشورمان را بگيرد و با گذر از گلوگاههاي پرخطر، آن را به ساحل برساند. جايگاهي كه شايسته شطرنجباز قهار كشتي ماست كه در روي تشك در لحظه مهرههايش را عوض ميكرد و رقيبان را انگشت به دهان و حالا آماده است تا در هيات رييسه اتحاديه جهاني، حق از دست رفته كشتي را به صاحبش برگرداند.