ادامه از صفحه اول
سخني با اصولگرايان
هر چه بيشتر بر محدوديت انتشار اين اطلاعات تاكيد شود، امكان تغيير و اصلاح سياست را از خودتان سلب ميكنيد. قريب به اتفاق اين شاخصها مرزهاي خطر را رد كردهاند. ديدم كه يكي از افراد خوشذوق توييت زده بود، جامعهاي كه ماموران آن در ماه رمضان دنبال پيدا كردن روزهخوار هستند و نه يافتن افراد گرسنه، سرنوشتي بهتر از اينكه هست نخواهد داشت. راستي! آيا ميدانيد كه چند نفر از ماموراني كه دنبال روزهخواران هستند، روزه ميگيرند؟
سخني با اجماعسازان !
پس مشكل و انتخاب سخت بعدي رخ مينمايد كه چگونه ميشود در چنين انتخاباتي مشاركت و شهروندان را هم قانع كرد كه در شرايط حداقلي وارد عرصه سياسي شوند و دست به انتخاب بزنند؟ در حال حاضر گزينههاي حداكثري اصلاحطلبان حتي امكان ثبتنام را ندارند و گزينههاي ديگر علاوه بر اينكه معلوم نيست از فيلتر تعيين صلاحيتها عبور كنند با مشكلات ديگر دست به گريبانند و امكان جلب نظر مردم را آنچنان كه بايد ندارند. متاسفانه مجموع شرايط سوالهاي سخت مردمي را پيشروي اصلاحطلبان نهاده كه پاسخ به آنها بسيار دشوراست. عملكرد دولت در ناصيه اصلاحطلبان نوشته شده است در حالي كه نه دولت داراي دستاني باز براي اجرا بود و نه مشورتي از اصلاحطلبان گرفت و چه بسيار كه ايشان را فرو گذاشت و بزرگان خون دل خوردند و نجيبانه لب به انتقاد باز نكردند. در هر حال اكنون چشمها به جبهه اصلاحات ايران دوخته شده است كه از خود درايت و همت عالي نشان دهد و براي هر شرايطي برنامه داشته باشد. البته براي زحمتي كه متقبل شدهاند جاي تقدير و تشكر دارد ولي وقتي عقول اصلاحطلب گرد هم آمدهاند افزون بر معرفي كانديداها مديريت شرايط را هم بايد به عهده گيرند و با مردم سخن بگويند. يك جبهه سياسي بنياندار كه در بدترين شرايط بارها نظر و اعتماد مردم را جلب كرده است و سياستمداران كاركشته و باتجربهاي دارد بايد بتواند مديريت هر شرايطي را به عهده گيرد و از خود جسارت و درايت تاريخي نشان دهد. مديريت اتفاقا در شرايط سخت و دشوار هنر و صدور آن از مدعيان مورد انتظار است. اگرچه اصلاح طلبان با همين شرايط سخت و تنگ پيروزي در انتخابات را هدف قرار دادهاند و بايد تاكتيكها و استراتژيهاي متوالي و گوناگون از خود بروز دهند و تفرق را از خود بزدايند و قضاوت منفي تاريخ را نخرند ولي آنان براي شكست هم ميتوانند اعمال مديريت كنند و هزينههاي ناكامي را به حداقل برسانند. همانگونه كه پيروزي و پيشروي مديريت ميخواهد، عقبنشيني هم مديريت ميخواهد تا خسارتهاي احتمالي به حداقل برسد و زمينهساز پيروزي بعدي شود. بيدرايتي يك پيروزي را عقيم ميكند كما اينكه پيروزي سال 92 مديريت نشد و تقريبا رها شد و يك نفر همه آن موفقيت را از آن خود و ضايعش كرد. در آن سو پذيرش شكست و عقبنشيني به موقع و گاهي سكوت مسوولانه هم بايد اداره شود تا منجر به خسارتهاي غيرقابل جبران نشود. در ايران اغلب جوجهها را در دقيقه 90 ميشمرند و چابكي و حوصله ميطلبد تا در لحظات نفسگير انتهايي بازي رها نشود، چه بسا بازي خاطرهانگيز تيم ملي فوتبال در ملبورن در انتظار ماست و در مقابل چه بسا بايد از خير بازي گذشت و سرمايهها را به هدر نداد. زمين ميدان در اختيار رقيب است ولي چشمها به اجماعسازان دوخته شده كه تدبير و انعطاف و آيندهنگري را با فداكاري و تقدم منافع ملي همراه كنند و از هر چه پيش آيد پلي براي حفظ كشور و سعادت مردم بسازند. ايرانيان معمولا پيشبينيناپذيرند و چه بسيار كه سياستمداران قدرتمند را غافلگير كردهاند.
شهر جديد در استان تهران، به معني افزايش ريسك زلزله
در 55 سال اخير در شهر تهران توسعهاي ناپايدار ادامه دارد. حدود هفتونيم ميليون نفر هم در حلقه 50 كيلومتري تهران زندگي ميكنند. اين به معني اين است كه حدود 20 درصد جمعيت كشور در اين محيط زندگي ميكنند و بيشتر از 40 درصد اقتصاد كشور و دانشگاههاي مهم، در شهر تهران متمركز است. توسعه تهران به صورت متمركز كه اين همه در معرض زلزله و ساير سوانح است، در جهت خنثي كردن درسهايي بوده كه از زلزلههاي پيشين گرفتهايم! احداث شهر جديد در شرق استان تهران تمركز جمعيت را باز هم در استان تهران بيشتر خواهد كرد و با افزايش معرضيت جمعيت به افزايش ريسك زلزله در استان تهران ميانجامد.