بازخواني مصاحبه 9 سال پيش «اعتماد» با محتشميپور
روزنامه «اعتماد» در روزهاي ابتدايي خردادماه 97 به مناسبت سالروز درگذشت امام خميني(ره) مصاحبهاي با سيدعلياكبر محتشميپور منتشر كرد. مصاحبهاي كه در سال 91 انجام شده بود و پس از ۶ سال توسط روزنامه اعتماد منتشر ميشد و حالا يك روز پس از درگذشت اين روحاني مبارز و انقلابي، در حالي كه روز گذشته بخشهايي از متن منتشر نشده اين مصاحبه در «اعتمادآنلاين» منتشر شد، اكنون برخي از سطور و نكات مهم آن را ميخوانيد.
رخنه و نفوذ عوامل ضدانقلاب با پوشش انقلابيگري در نهادها و اركان انقلاب هميشه در مركز توجهات امام قرار داشت. امام نگران نفوذيها بودند.
نفاق تنها روزنهاي است كه نامحرمان و نفوذيها براي رسيدن به اهداف خود و تصرف اركان اصلي قدرت از آن استفاده كرده و همچنان هم استفاده ميكنند.
دربسته و سربسته بگويم؛ كساني كه در اين انقلاب هرگز دستي بر آتش نداشتهاند يا از اساس مخالف نهضت اسلامي و مخالف حركت توامان امام و ملت بودهاند، بعد از پيروزي انقلاب با ماسك جديد وارد شدهاند. خيلي از اين گروهها و احزاب و بسياري از اين جريانات انحرافي به گونهاي ماسك اسلام و انقلاب را به چهره زدند كه بسياري فريب آنها را خوردند.
انجمن حجتيه يكي از شاخصترين جريانهاي نفوذي و نامحرم انقلاب است. حضرت امام هرگز نگاه خوبي به اين انجمن نداشتند. ايشان خطر انجمن حجتيه را براي انقلاب بسيار جدي تلقي ميكردند.
خطر اصلي آنها جايي است كه وقتي امام به آنها نهيب زدند تا تشكيلاتشان را جمع كنند به ظاهر اعلام انحلال كردند اما پشت پرده فعاليتهايشان، نظام تشكيلاتيشان و ارتباطاتشان را ادامه دادند. فقط فرقشان با پيش از انقلاب و اوايل انقلاب اين است كه ماسك انقلابي به صورت زدند و توانستند از غفلت مسوولان وارد اركان نظام شوند و پستهاي حساس هم بگيرند.
اولين نقشهاي كه اجرا كردند و شايد هنوز هم روي آن كار ميكنند و توالي فاسد آن را ميبينيم كه هزينههاي فراواني هم داشت، اين بود كه ميخواستند ياران انقلاب و امام را با انواع اتهامات و برچسبهاي بعيد از عرصههاي سياسي و اجتماعي كنار بزنند و منزوي كنند. انجمنيها قبل از انقلاب به ياران امام و حتي خود امام در نجف انگ كمونيستي بودن ميزدند. بعد از پيروزي انقلاب هم ما مشاهده ميكنيم كه خيلي از اين موارد اتهامي توسط عوامل نفوذي در ذهن بسياري از تصميمگيرندگان انقلاب وارد ميشود تا ياران و مبارزان همراه انقلاب را از گردونه حذف كنند. اين يكي از روشهايي بوده كه آنها داشتند.
نسبت به خود امام هم در قم همين روش را اعمال كرده بودند كه امام در يكي از پيغامهايشان فرمودند: «كار به جايي رسيده بود كه وقتي مصطفاي من از يك كوزهاي در مدرسه فيضيه آب خورد، گفتند كه اين كوزه را آب بكشيد و طاهر كنيد، چرا كه مصطفي پسر من است.»
حضرت امام در ارتباط با نهاد مهم شوراي نگهبان و حضور عوامل نفوذي در اطراف فقهاي شوراي نگهبان بارها تذكرات جدي دادند. اگر بخواهم يك نمونه از اين هشدارها را به عنوان مثال بگويم پيامي است كه ايشان به مناسبت گشايش مجلس دوم و ردصلاحيت سيدمحمد سلامتي به شوراي نگهبان فرستادند، چرا كه آقاي خزعلي كه عضو فقهاي شوراي نگهبان بودند سخناني را درباره محمد سلامتي مطرح كرده بودند. امام در اين پيام خطاب به شوراي نگهبان فرمودند: «... گاهي ديده ميشود بعضي از آقايان محترم در مسائلي وارد ميشوند كه موجب وهن شوراي نگهبان است... از باب مثال در شأن شوراي نگهبان و حتي خود آقاي خزعلي نيست كه به افراد مختلف تندي كند. اينكه ديگر روشن است كه روي منبر يا در هر جا حرام است كه به مسلماني نسبت كمونيستي داد. بر فرض كه ايشان بگويد كه من نسبت ندادم ولي اين را كه معترفند كه گفتهاند و ميگويند آقاي سلامتي كمونيست است. آيا اين توهين و گناه بزرگ از شخصي كه عضو شوراي نگهبان است آن هم به مسلماني كه نماينده مردم تهران است شرعا چه صورتي دارد؟ مادامي كه شما اينگونه عمل ميكنيد باز هم توقع داريد جوانان انقلابي تند احترام شما را بگيرند؟... بحث بر سر خوبي و بدي نمايندگان و ساير افراد نيست. بحث بر سر راه گناه و كج رفتن است. همه بايد توجه كنيم كه آلت دست بازيگران سياسي نشويم. بايد سعي شود آقايان به عنوان منبري پرخاشگوي كه تا اين مرحله حاضر است پيش رود معرفي نشود... حواستان را جمع كنيد كه نكند يك مرتبه متوجه شويد كه انجمن حجتيهايها همه چيزتان را نابود كردهاند.
حضرت امام اين مسائل را ميدانستند كه درباره نيروهاي مسلح اعم از سپاه، ارتش، بسيج و ساير قواي مسلح و نفوذ جريانات سياسي در اين نيروهاي مسلح تذكر ميدادند و نسبت به آن اعلام خطر ميكردند.