نگاهي به برنامه مناظره ۱۴۰۰
وقتي نبوغ صداوسيما سرريز ميشود
علي ولياللهي
اگر بپذيريم كه هر برنامه تلويزيوني يك نمايش است و در نهايت هدفش جذب مخاطب، برنامه مناظره ۱۴۰۰ از لحاظ فرم برنامهسازي ضعفهاي زيادي داشت و نتوانست مخاطبان را راضي كند. معلوم نيست دستاندركاران ساخت برنامه با وجود داشتن زمان طولاني و بودجه فراوان چطور به چنين چيزي به عنوان خروجي دست پيدا كردند؟
اولين مشكل مناظره ۱۴۰۰ تحقق پيدا نكردن اهداف برنامه است. اينكه برنامهاي به عنوان مناظره پخش شود اما در آن نه مناظرهاي شكل بگيرد نه نامزدها بتوانند ديدگاههايشان را بيان كنند يعني شكست. خيليها اين مساله را به ضعف نامزدها مربوط دانستند كه تا حد زيادي هم ميتواند درست باشد. واقعيت اين است كه فن بيان نامزدها، تسلطشان به موضوعات و هوش هيجانيشان در سطح پاييني قرار دارد. با اين حال ميتوان گفت حتي اگر سخنورترين آدمها هم در قالب برنامه مناظره ۱۴۰۰ قرار بگيرند خروجي خاصي حاصل نخواهد شد. فرم برنامه اجازه چنين چيزي را نميدهد.
دومين مشكل برنامه برميگردد به شكل سوال پرسيدن و نشستن مهمانها كه يادآور برنامههاي مسابقات اطلاعات عمومي است. اينكه مجري دست ميبرد در گوي و قرعهكشي ميكند تا به قيد قرعه يكي از سوالها را از يكي از نامزدها بپرسد هيچ سنخيتي با انتخابات رياستجمهوري و مناظره ندارد. كافي است يك زنگ روي ميز نامزدها براي پاسخ دادن به سوالات تعبيه شود تا مناظره ۱۴۰۰ بشود يك مسابقه هفتگي. خود سوالها هم محل اشكال است. طراحان سوال چه فكري با خودشان كردند كه از نامزدها انتظار دارند به سوالي كه خواندن از روي آن يك دقيقه طول ميكشد در ۳ دقيقه پاسخ بدهند؟ سوالاتي كه هر كدامش دغدغه نه چهار سال، نه چهل سال كه دغدغه تمام تاريخ ايران و جهان به حساب ميآيند. نتيجه چنين سوال، جوابهايي رد شدن به سطحيترين شكل ممكن از روي موضوعات و شنيدن چندين و چند باره اين جمله به شكلهاي مختلف است: «شما براي توليد چه برنامهاي داريد؟ به نام خدا ما از توليد حمايت ميكنيم.»
واقعا مشخص نيست كدام نابغهاي اين برنامه را تدارك ديده. برنامهاي كه در آن مجري مثل مراقبهاي امتحان سوالات را از توي پاكت مهر و موم شده در ميآورد، مثل مجريان قرعهكشي جام حذفي گويها را هم ميزند و رو به دوربين باز ميكند و مثل ربات سر زمان خاصي جمله «خيلي متشكرم» را بر زبان ميآورد. اصلا چرا بايد سوالات مهر و موم شده باشد؟ مگر اينها مشكلات روز مملكت نيست؟ اگر نامزدها از قبل ميدانستند بايد به چه سوالاتي پاسخ بدهند بهتر نميشد؟ قرار است ما برنامههاي نامزدها براي حل مشكلات كشور را بشنويم يا احيانا مچشان را بگيريم؟ از اين مهمتر چرا بايد سوالات به قيد قرعه پرسيده شود؟ مگر ميشود همتي در مورد ابربدهكاران حرف بزند و رييسي در مورد توليد؟ پس چطور ديدگاهها را باهم مقايسه كنيم؟ از كجا تفاوت ديدگاه قاضيزاده هاشمي و زاكاني در مورد تورم را بفهميم؟
به اينها ميتوان كارگرداني ضعيف و شلخته برنامه را هم اضافه كرد. كارگردان مناظره ۱۴۰۰ در اين حد آماتور است كه نميداند با تغيير نما و كات زدن به چهره ساير نامزدها هنگام آمدن اسمشان در كلام ديگران ميشود فضا را تا حدودي دراماتيزه كرد و به جذابيت برنامه افزود. كارگردان برنامه هيچ نمايي به جز نماي باز كه هر ۷ نامزد در آن ديده ميشوند و نماي بسته نامزدها و مجري را بلد نيست. جدا از اين رد شدن آدمها از داخل استوديو كه چشم مجري را به دنبال خودش ميكشد و سايه دوربين روي ديوار پشت سر مجري كه براي خودش بالا، پايين ميرود از ديگر بيانضباطيهاي ضبط برنامه است.
آخرين و اصليترين مشكل برنامه مناظره ۱۴۰۰ هم زمانبندي آن است. روز شنبه برنامه از ساعت ۱۷ آغاز شد و تقريبا تا ساعت ۹ شب طول كشيد. در طول ۲۴۰ دقيقه برنامه به هر نامزد تنها ۲۰ دقيقه فرصت داده شد تا از برنامههايش بگويد؛ آن هم به صورت تكه تكه. تقريبا ۱۰۰ دقيقه برنامه صرف گوي هم زدن و پاكت باز كردن و پخش آهنگهاي حماسي و چيزهايي از اين دست شد. سوال مهم اين است كه صداوسيما زمان كافي در طول ۲۴ ساعت براي پخش آهنگهاي حماسي ندارد كه اين كار را در زمان پخش برنامه مناظره انتخابات انجام ميدهد؟ آيا بيان ديدگاههاي نامزدهاي رياستجمهوري آن قدر ارزش ندارد كه سازندگان برنامه همه تلاششان را بكنند كمترين اتلاف زمان صورت بگيرد و وقت بيشتر به نامزدها اختصاص پيدا كند؟
مناظره اول انتخابات رياستجمهوري در مورد برنامههاي اقتصادي بود و شكي در اين نيست كه هيچكدام از بينندگان در پايان برنامه كوچكترين آگاهي از ديدگاههاي اقتصادي نامزدها پيدا نكردند و تنها چيزي كه در ذهنشان مانده كنايههايي است كه نامزدها روانه اردوي رقيب كردند.