• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4953 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۶ خرداد

از عادت‌هايم: كلاسيك‌خواني۲

سيد حسن اسلامي اردكاني

در كنار ده‌ها تعريفي كه از آثار كلاسيك مي‌توان به دست داد من هم اين تعريف شخصي را پيشنهاد مي‌كنم. اثر كلاسيك آن است كه وقتي تمامش مي‌كنم، آهي از سر رضايت مي‌كشم و مي‌گويم: «آخيش، راحت شدم.» يعني همزمان حس سبكي از اينكه سرانجام اين كتاب را خواندم و اينكه حظ تازه‌اي بردم به من دست مي‌دهد. واقعش آن است كه تعريف آثاركلاسيك دشوار است. برخي گفته‌اند آثاركلاسيك آنهايي هستند كه كم‌ وبيش اسم‌شان را شنيده‌ايم اما كمتر كسي آنها را خوانده است مثل شاهنامه فردوسي. يا مي‌توان گفت آثار كلاسيك آنهايي هستند كه انگار تاريخ انقضا ندارند و همواره بر تارك زمان مي‌درخشند.  باز مي‌توان گفت آثار كلاسيك آنهايي هستند كه جرات نزديك شدن به آنها را نداريم و همواره فاصله‌اي احترام‌انگيز را با آنها حفظ مي‌كنيم.  با اين همه فكر كنم به جاي تلاش براي به دست دادن تعريفي دقيق از آثاركلاسيك‌ بهتر باشد، نمونه‌هايي از آثار كلاسيك را نام ببرم. آثار كلاسيك در همه زبان‌ها و در همه عرصه‌ها وجود دارد.  فهرست پيشنهادي من كه خيلي هم گسترده است شامل آثاري از اين دست مي‌شود: شاهنامه فردوسي، تاريخ بيهقي، كليله‌ودمنه، گلستان سعدي، مقدمه ابن‌خلدون، قابوسنامه، منطق‌الطير عطار، احياء علوم‌الدين غزالي، حي‌بن‌يقظان (زنده پسر بيدار)  ابن‌طفيل، مثنوي معنوي، جمهوري افلاطون، اخلاق نيكوماخوس ارسطو، اخلاق اسپينوزا، بنياد مابعدالطبيعه اخلاق كانت، مجموعه نمايشنامه‌هاي شكسپير همچون مكبث، هملت و شاه‌لير، كمدي الهي دانته، ايلياد و اُديسه، لواياتان هابز، اعترافات آگوستين، هنر جنگ شونزه، مكالمات كنفوسيوس، دائو ده جينگ، دمّه پده يا راه آيين، بهگودگيتا و مهابهاراتا. حال از خودتان بپرسيد كدام‌يك از اين آثار را بدون غرض خاصي يا هدف آموزشي معيني با لذت خوانده‌ايد؟ آثار كلاسيك همزمان ما را مجذوب و مرعوب مي‌كنند. اينكه كتابي بيش از هزار سال كهنه نشود و همچنان ارزشمند به شمار برود، نشان از انديشه‌هاي درخشان و زبان فاخرش دارد. در عين حال نزديك شدن به اثري كه هزار سال از نوشتنش مي‌گذرد و غالبا زبان و ساختاري سنگين دارد، ترساننده و گاه رماننده است. با اين همه بايد از اين موانع گذشت. امروزه فرهنگ‌سازان تمهيداتي مي‌انديشند تا خوانندگان عمومي را با آثار كلاسيك آشتي دهند مانند ساده‌سازي متون، خلاصه كردن آنها، نوشتن درآمدي بر شيوه خواندن آنها و اقتباس‌هاي ادبي و هنري گوناگون از آنها. مهم نيست چه كاري مي‌كنيم، مهم آن است كه در تنور آثار كلاسيك «بدميم»  حتي اگر شده بميريم و بدميم!   سعي مي‌كنم هميشه يك اثركلاسيك  براي خواندن داشته باشم و دركنار ديگر كارهايم آن را بخوانم. من براي خواندن آثار كلاسيك از شيوه خرد كردن يا «تفرقه بينداز و حكومت كن»  استفاده مي‌كنم. اثري را به دست مي‌گيرم و بي‌نگراني از حجم بالاي آن يا زبان فني‌اش، اندك اندك بي‌هيچ شتابي پيش مي‌روم. معمولا روزانه چند صفحه‌اي مي‌خوانم و پس از مدتي به مرحله «آخيش» گفتن مي‌رسم.گاه اين زمان طولاني مي‌شود و گاه كوتاه است. براي نمونه خواندن مقدمه ابن خلدون   حدود 7 ماه طول كشيد و واقعا  جاهايي كسل‌كننده‌ شده بود. با اين حال مصمم بودم تا آخر بخوانمش.  به همين ترتيب پيش مي‌روم و طي سال‌ها الان مي‌بينم كه  بسياري از كلاسيك‌هاي ادبي يا فلسفي را خوانده‌ام و حتي خلاصه آنها را يادداشت كرده‌ام. البته همچنان فهرست بلندبالايي از اين كارها در دست و راه درازي در پيش دارم.  خواندن برخي از اين آثار ارتباط مستقيمي با فعاليت‌هاي آموزشي يا پژوهشي من ندارد. فقط از سر لذت يا «خودآزاري»  آنها را مي‌خوانم. با اين همه، خواندن اين آثار در مجموع عميقا بر كل كارهايم اثرگذار بوده‌اند و سايه آنها را بر همه زندگي شخصي و حرفه‌اي خودم شاهدم.  خواندن كلاسيك‌ها نگاه ما را به  عالم دگرگون مي‌كند و چشم‌انداز ما را  گسترش مي‌دهد.  اين آثار به ما  اطلاعات تازه‌اي ممكن است ندهد  اما خردمندي  خاصي را براي‌مان  به ارمغان مي‌آورد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون