حضور راي دهندگان تا پاسي از شب ادامه داشت
شكوه انتخاب
گروه سياسي
ماهها گمانهزني رسانهاي و رايزني سياسي، هفتهها گفتوگو و جلسه پشت جلسه براي تدوين راهبرد و سازوكار ستادي جهت ورود به صحنه انتخابات و البته بحث حقوقي و سياسي درباره چند و چون برگزاري انتخابات و نظارت بر آن و درنهايت روزها مناظره و سخنراني و گفتوگو و مصاحبه ازجانب چند كانديداي نهايي باقيمانده در صحنه براي آنكه حتي اگر شده يك شهروند ايراني را كه به هزار و يك دليل، اين انتخابات را متفاوت از انتخابات ادوار گذشته يافته و نميخواست پاي صندوق راي بيايد، مجاب به مشاركت كنند و البته همزمان راهبردها و برنامه و اهدافي را كه احيانا براي دولت آينده در سر ميپروراني، به گوش جامعه هدف و پايگاه رايات برساني تا مگر روز سرنوشت، جمعيتي بزرگتر را پاي صندوق بكشانند؛ هرچه بود و نبود، آنچه شد و نشد، حالا ديگر به پايان راه رسيده و پرونده انتخابات رياستجمهوري سيزدهم كه ديروز 28 خردادماه 1400 در سراسر كشور و البته همزمان با 3 انتخابات مهم ديگر برگزار شد و شهرونداني كه اينبار زودتر از هميشه، از ساعت 7 صبح براي شركت پاي صندوق راي به حوزههاي انتخابيه آمده بودند، درحالي آرايشان را به صندوق انداختند كه آخرين ايرانياني كه ديروز و به تعبيري امروز در اين انتخابات شركت كردند، همين چند ساعت پيش، يعني اوايل بامداد شنبهاي كه هنوز در آنيم، از حوزههاي اخذ راي خارج شدهاند.
رويارويي اين 4 سياستمرد
حالا مانده تنها فينال اين رقابت نفسگير كه همان شمارش ميليونها رايي است كه هركدام نام يكي از 4 كانديداي نهايي انتخابات رياستجمهوري 1400 بر آن درج شده و درحالي از مدتها پيش از سيدابراهيم رييسي به عنوان گزينه اصلي جناح راست و احتمالا تنها اصولگراي باقيمانده در صحنه در روز 28 خرداد 1400 خواهد بود اما ديروز وقتي به صحنه رقابت نگاه ميكردي، دستكم 2 چهره اصولگراي ديگر نيز در جمع 4 كانديداي انتخابات رياستجمهوري به چشم ميآمد؛ محسن رضايي و اميرحسين قاضيزاده هاشمي. دو كانديداي اصولگرايي كه يكي باوجود آنكه بيش از تمامي رقباي حاضر در صحنه، تجربه كانديداتوري در اين سطح را داشت، تاحدودي غيرواقعبينانه، خود را بسيار نزديك به پيروزي ميديد و گمان ميكرد هيچ بعيد نميدانست دري به تخته بخورد و او پيروز اين رقابت مهم سياسي نام بگيرد و ديگري كه اين نخستين تجربه كانديداتورياش در اين سطح بود، به عنوان كسي كه از تمامي رقبا و حتي آنطوركه به تاكيد تكرار ميكرد، از مجري مناظرهها هم كوچكتر است، شايد بيش از اندازه واقعبينانه، سعي در پيشبرد اهداف اخلاقي خود در انتخابات داشت و ظاهرا ميخواست بنايي متفاوت را در رقابتهاي انتخاباتي و بهخصوص مناظرهها استوار كند.
رقابت اصلي اما باز هم ميان دو نفري بود كه يكي اگرچه حاضر نشد خود را اصولگرا معرفي كند و تا پايان نيز «مستقل» از جناح راست در صحنه رقابت فعاليت كرد اما بهطور رسمي ازجانب اردوگاه اصولگرايان حمايت ميشد و نهفقط اصولگرايان عضو شوراي وحدت، بلكه اعضاي شوراي ائتلاف و پايداريها هم به صراحت كانديداي خود را سيدابراهيم رييسي ميخواندند و آن ديگري، چهرهاي كه اگرچه هرگز مورد حمايت تشكيلاتي و منسجم اصلاحطلبان قرار نگرفت و كانديداي «جبهه اصلاحات ايران» نبود اما بسياري از اصلاحطلبان و حتي احزاب شاخص جريان اصلاحات همچون كارگزاران سازندگي و اعتماد ملي و البته بسياري از بزرگان اين جريان سياسي همچون مهدي كروبي صراحتا از او حمايت كرده و گفتند كه به عبدالناصر همتي راي ميدهند.
جمهور اصلاحات مقابل مثلث اصولگرا
اگرچه تمامي ماهها، هفتهها، روزها و البته ساعتهاي گذشته، هر بار صحبت از انتخابات شده، درواقع نگاه ناظران به انتخابات رياستجمهوري سيزدهم چرخيده اما ديروز همزمان با اين انتخابات سراسري 3 انتخابات ديگر هم برگزار شد كه حتي اگر دو انتخابات مياندوره مجالس شوراي اسلامي يازدهم و خبرگان رهبري پنجم را هم چندان موردنظر نداشته باشيم، واقعيت آن است كه انتخابات شوراي شهر ششم به خصوص در تهران و كلانشهرها بسيار حائز اهميت بود. جايي كه اصلاحطلبان از حضور رسمي خود در انتخابات گفته و با «ليست جمهور» برآمده از خرد جمعي و پايگاه اجتماعي جريان اصلاحات، به مصاف رقباي اصولگرايي رفتند كه برخلاف انتخابات رياسستجمهوري قادر به اجماع نشده و با دستكم 3 فهرست اصلي و چند فهرست مترقبه در ميدان بودند. آنجا كه شوراي وحدت اصولگرايان با فهرستي به سرليستي سردار مرتضي طلايي مقابل شوراي ائتلاف ايستاده بود تا با ليست 21 نفره اين شورا با سرليستي مهدي چمران و پرويز سروري رقابت كنند. آنهم در شرايطي كه پايداريها هم ليست خود را داشتند و طرف ديگر اين رقابت را گرفته بودند.
از فضاي مجازي تا آنسوي مرزها
اين البته تنها انتخابات اخير نبود كه همزمان با آنچه در زمين سياست و به عنوان مثال حوزههاي اخذ راي ميگذشت، زميني مجازي در شبكههاي اجتماعي نيز درگير رقابت شده و ميزبان كنشگران بود. اما دو نكته باعث شد اين انتخابات از اين حيث متفاوت باشد. يكي آنكه انتخابات اخير در شرايطي برگزار شد كه كلابهاوس، امكان گفتوگوهايي طولاني را نيز پيش روي كاربران ميليونها كاربر فضاي مجازي قرار داده بود و دوم آنكه بحث از تحريم و مشاركت اينبار بيش از ادوار گذشته دستكم در اين يكي، دو دهه مطرح بود و درنتيجه آزادي نسبي در شبكههاي اجتماعي بيش از هميشه براي آنكه ناظران بيطرف از چند و چون اوضاع سردربياورند، به كار ميآمد. جالب آنكه همين دوگانه تحريم- مشاركت باعث شد همزمان با برگزاري انتخابات در اقصينقاط ايران، جايجاي كره خاكي نيز درگير انتخابات 1400 باشد و البته گهگاه شاهد اتفاقاتي كه به هيچ عنوان به رفتار سياسي و رقابت انتخاباتي نزديك هم نبود. رفتاري كه احتمالا ازجانب اقليتي كوچك سر زده و بر اساس آن، ديدگاه سياسي منجر به فراموش شدن برخي مسائل مهم انساني شد.