نمره ظريف
شهرام شهيدي
وزير خارجه ايران در جواب اين پرسش كه حالا كه نزديك به دو سال است در كسوت وزير خارجه مشغول فعاليت هستيد، به عملكرد خود چه نمرهاي ميدهيد؟ عنوان كرد: مردم بايد نمره بدهند. لذا از برخي خواستيم حالا كه ايشان ابراز تمايل كردهاند نمره بگيرند به وي نمره دهند:
صادق زيباكلام: بنده عادت ندارم اينطوري نمره بدهم. يا بايد نامه بنويسم به يكي يا در مناظرهاي شركت كنم. اينجوري كه فيالبداهه بپرسيد هول ميشوم يك چيزي ميگويم. اجازه بدهيد فردا نامهام به دكتر ظريف را بنويسم بعد نمره بدهم
كوچكزاده: [..] و [...] كه [..] شد و من [...] (ايراد از فرستنده است به گيرندههايتان دست نزنيد.)
منوچهر متكي: نمره را الان نبايد بدهند كه. هروقت رفت سفر كاري و ماموريت و تو فرنگ از كار بركنار شد طلب نمره كند. ببينيم اصلا چقدر صبور است.
قاليباف: يره يكي به كارهاي ما تو شهرداري نمره بده خب. اصلا كسي ما را ميبينه؟ الو؟ هوي الو.
علي مطهري: ايشان تا آمد اظهارنظر كند و نمره بدهد عدهاي موتورسوار خودسر و دانشجوي خودجوش مانع نمره دادنش شدند. وزارت ارشاد، وزارت كشور، وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت ورزش، سازمان گردشگري، بانك مركزي، قائممقام باشگاه پرسپوليس، رييس اتحاديه فرشفروشان و... اين اقدام را محكوم و اعلام كردند ما نبوديم!
شجوني: اگر به سبك مكتبخانهها نمره ميخواهد بايد پيه فلك و تركه آلبالو و زمزمه محبت معلم را هم به جان بخرد. فلك بياوريم؟
سعيد جليلي: اين قرتيبازيهاي غربي است ها. مگر بفرماييد شام است كه نمره بدهيم؟ مثلا بگوييم دستپختش بد است؟ يك آشي پخته كه يك وجب روغن رويش است؟ كلهاش چرا بوي قرمهسبزي ميدهد؟ آشي كه پخته شور است؟
حميد رسايي: ما چرا نمره بدهيم؟ اولا بگذارد ما امتحانش بكنيم بعد نمرهاش را از ما بخواهد. سوالش را كس ديگري طرح كرده، كس ديگري تصحيحش ميكند، بعد ما به او نمره بدهيم؟
مردم: صبح امروز: نمرهاش بيست است.
مردم: صبح فردا: نمرهاش صفر است.
مردم: صبح پس فردا: نمرهاش بيست است.