• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4976 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۲ تير

در نقد تصميم وزارت علوم در ايجاد محدوديت براي كنكور كارشناسي ارشد

تمركزگرايي و زمان‌پريشي

گودرز رشتياني

مصوبه اخير شوراي سنجش و پذيرش كشور وزارت علوم مبني بر ممنوعيت شركت دانش‌آموختگان كارشناسي در رشته‌هاي كارشناسي ارشد غيرمرتبط از نمونه‌هاي بارز واپس‌گرايي و تمركزگرايي ويرانگر در نظام علمي كشور است. در غيركارشناسي بودن اين تصميم همين بس كه بدون ارايه دلايل توجيهي و منطقي، صرفا به عبارت كوتاه «آسيب‌هاي زياد به كيفيت آموزش عالي» بسنده شده است و خود را بي‌نياز از اقناع مخاطب دانسته‌اند. مشخص نيست كه با چه منطق و سازوكار كارشناسي‌شده‌اي به اين تصميم اعجاب‌انگيز رسيده‌اند! از وزارت علوم انتظار مي‌رفت پيش از تصميم نهايي، اين موضوع را در فضاي علمي و رسانه‌اي كشور به اشتراك مي‌گذاشت تا جوانب آن براي مديران مربوط بيشتر روشن مي‌گشت. برخلاف عبارت كلي و نادقيق مصوبه كه خود را بي‌نياز از ارايه دلايل لازم دانسته‌اند، لازم مي‌دانم با ارايه دلايل زير با اين تصميم مخالفت جدي داشته باشم: 
    دخالت بيش از حد و خود را متولي صفر تا صد دانستن وضعيت آموزش عالي كشور توسط وزارت عتف تلاشي به خطا و نادرست است. برنامه‌ريزي متمركز، وجود ده‌ها شوراي بزرگ و كوچك (از‌جمله شوراي تازه مكشوف شده سنجش و پذيرش!)، كنكور متمركز، وابسته بودن همه مراحل ورود به دانشگاه- تحصيل در دانشگاه و دانش‌آموختگي به تصميمات وزارت عتف، جذب استاد به صورت متمركز، تصويب رشته و اجراي رشته با مجوز و... 
و صد‌ها تصميم متمركز ديگر همه از نمونه‌هاي غيرضروري است كه به دليل همين گستردگي وظايف، اين وزارت را به نهاد بزرگي كه چابكي خود را از دست داده تبديل كرده است. 
    ترديدي نيست كه انتخاب رشته در كنكور كارشناسي در فضاي رقابتي (و عمدتا رانتي) موسسات كنكور و عمدتا به صورت ماشيني و رايانه‌اي و فضايي مبهم انجام مي‌شود كه علاقه و توانايي داوطلب كمترين نقش در اين فرآيند دارد. بعد از ورود به دانشگاه و آشنايي عميق‌تر با كم و كيف رشته‌هاي دانشگاهي، تعدادي از دانشجويان علاقه و توانايي خود را در رشته‌اي غير از آنچه بدان دچار شده‌اند، مي‌بينند و شركت در كنكور كارشناسي ارشد بستر لازم براي ورود به آن رشته را فراهم مي‌آورد. ‌
    به‌شدت معتقدم ورود دانشجويان رشته‌هاي ديگر به كارشناسي ارشد رشته‌ ديگر به مثابه دميدن روح جديد در رشته مقصد است. به ويژه ورود مهندسان، دانش‌آموختگان علوم پايه و پزشكان به رشته‌هاي علوم انساني نه تنها تهديدي متوجه اين رشته‌ها از جمله رشته تاريخ نمي‌كند، بلكه در درازمدت به غناي بيشتر علم تاريخ ياري مي‌رساند. بدون تعارف بايد تاكيد كنم ذهن بيشتر اين تازه‌واردان به تاريخ منظم‌تر، منسجم‌تر و مساله‌مند‌تر است. بخش مهمي از اعتلاي رشته تاريخ در سده‌ اخير مرهون همين بده بستان‌هاي علوم انساني با علوم طبيعي و مهندسي است. بدون روش تحقيق وارداتي از اين رشته‌ها، تحول چنداني در علم تاريخ به وجودنمي‌آمد.
    براي من تاريخ مهم‌ترين معيار سنجش كارايي يك تصميم و فرآيند است. مروري بر آنچه كه از دوره دانشجويي خود تا به امروز شاهد بوده‌ام مي‌توانم گواهي دهم كيفيت آموزشي و پژوهشي دانشجويان ساير رشته‌هايي كه به كارشناسي ارشد تاريخ آمده‌اند نه تنها به هيچ‌وجه از ميانگين متوسط دانشجويان تاريخ كمتر نبوده‌ بلكه در موارد زيادي به افزايش سطح كيفي اين رشته و ورودي‌هاي خود كمك كرده‌اند. 
    وزارت عتف نبايد فراموش كند كه دانشجويان رشته‌هاي غيرمرتبط نيز در كنكور يكساني با دانشجويان رشته مرتبط رقابت مي‌كنند و اتفاقا پيشي‌گرفتن تعدادي از آنها بر دانش‌آموختگان رشته‌هاي مرتبط موجب تحسين است نه مستوجب عقوبت. در نتيجه نه حقي از كسي ضايع مي‌شود و نه به ضعف رشته مي‌انجامد. ضمن آنكه طبق ساز و كار وزارت علوم اين نو دانشجويان از رشته‌هاي غيرمرتبط، ملزم به گذراندن تعداد قابل توجهي واحد جبراني كارشناسي آن رشته مي‌شوند.
    اين تصميم وزارت علوم با روح دانشگاه و نظام آكادميك در تعارض است. از طرفي بر گسترش مطالعات بين‌رشته‌اي تاكيد مي‌شود و اخيرا دوره‌هايي كه اجرايي شده‌اند كه دانشجوي ليسانس مي‌تواند بيست واحد در هر رشته‌اي بگذراند از طرف ديگر اين دانش‌آموخته از هر آزادي عمل در تصميم براي ادامه تحصيل در رشته ديگر منع مي‌شود. بعيد مي‌دانم در هيچ نظام آموزشي موفقي در دنيا چنين محدوديت‌هايي وجود داشته باشد.
    اين تصميم نتيجه زمان‌پريشي تصميم‌گيرندگان است. اگر اين تصميم در دهه هفتاد و هشتاد و اوايل دهه نود گرفته مي‌شد تا حدي قابل توجيه بود. در آن سال‌ها رقابت سختي براي ورود به دوره كارشناسي ارشد رايج بود و چنين محدوديتي مي‌توانست به نفع دانش‌آموختگان رشته‌هاي مرتبط باشد اما امروز كه ظرفيت كارشناسي ارشد بسياري از رشته‌هاي دانشگاه‌هاي مركز استاني (دانشگاه‌هاي آزاد و پيام نور و... كه جاي خود دارند) خالي مي‌ماند اين تصميم بيشتر سوال‌برانگيز مي‌شود؟!
    در زمان حضورم در روسيه براي گرفتن كپي به دانشكده شيمي دانشگاه دولتي سنت‌پترزبورگ زياد رفت‌وآمد داشتم. ساختمان بسيار بزرگي داشت كه طول آن دقيقا به اندازه فاصله دو ايستگاه اتوبوس و در پنج طبقه بود. نگهبان آن مي‌گفت در زمان شوروي در اين ساختمان جاي سوزن انداختن نبود اما الان به قدري بي‌رونق شده بود كه در يك گروه آن (فكر كنم گروه راديو شيمي) فقط يك دانشجوي دكتري آن هم ايراني مشغول به تحصيل بود. نظام آموزشي ما هم در حال گذار به چنين سرنوشتي است و هر نوع تصميم محدوديت‌كننده مصداق زمان‌پريشي در تصميم‌گيري است كه نه‌تنها هيچ گره‌اي از وضعيت آموزش عالي باز‌نمي‌كند، بلكه صدمات جبران‌ناپذيري متوجه آن خواهد كرد.استاد دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون