• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4983 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲ مرداد

ادامه از صفحه اول

دردي كه آن ديگري مي‌كشد

زندگي آنان به زندگي‌هايي وابسته است كه مال آنان نيست، پس زيست آنان، بقاي آنان، معناي وجودي آنان، كنش‌ورزي آنان، به اين معناي گسترده‌تر زندگي وابسته است كه شامل زندگي ارگانيك، شرايط قابل زيستن و شبكه‌هاي اجتماعي‌ و انساني‌اي مي‌شود كه وابستگي متقابل آدميان را تاييد و پشتيباني مي‌كنند. تمام اينها، به آنان شكل مي‌دهد، يعني آنان همواره بايد بخشي از حيات مشخصا انساني‌ و اجتماعي و اقتصادي و احساس و رواني خود را واگذار ‌كنند تا بتوانند زندگي كنند، تا اصلا انسان باقي بمانند، تا كنش‌گر باقي بمانند. همان‌طوركه هگل مي‌گويد، «من» كه خود را ـ زندگي خود را ـ به‌ جا آورد و بازشناسد، همواره آن را در مقام زندگي ديگري تشخيص مي‌دهد.... پس هرچند خودم هستم كه بازشناسي خويشتن را به ‌اجرا درمي‌آورم، اما در حين فرآيندي كه من ايجاد مي‌كنم، مجموعه‌اي از هنجارهاي اجتماعي بسط مي‌يابند كه منشأ جز به جز آنها درون من نيست، حتي به‌رغم اينكه بدون آنها نمي‌توانم به خودم فكر كنم. اگر بناست زندگي خوبي را هدايت كنم، اين زندگي در كنار ديگران زيسته خواهد شد، زيستني كه بدون ديگران اصلا زندگي نيست. من هرگز اين «من» كه هستم را از دست نمي‌دهم؛ هر آنچه من هستم توسط پيوندم با ديگران تغيير خواهد كرد، زيرا وابستگي من به ديگري و ظرفيت من براي وابستگي براي زندگي و فراتر از آن زندگي نيك ضروري هستند.
دو- زندگي بسياري از «ديگرانِ ايراني» امروز، با بهره‌اي آزادانه از آدرنو، «چنان كج‌و‌معوج و ازشكل‌افتاده شده كه هيچ‌كس نمي‌تواند زندگي خوبي درون آن داشته باشد يا سرنوشتش را به عنوان انسان محقق كند. در شرايط كنوني، حتي ساده‌ترين درخواست براي زيستن و زنده‌بودن، لاجرم بسياري را به وضعيت اعتراض و خشم و خشونت هدايت مي‌كند. بي‌تدبيري‌ها و نابرابري‌ها و بي‌عدالتي‌ها و ناجورديدن‌ها و كژكاركردهايي كه ديروز انبوه، انبوه كشت شده‌اند، امروز خرمن، خرمن (به شكل زندگي بد و خشم اعتراض) درو مي‌شوند. امروز اين زندگي بد، نه تنها ترجمان غم نان كه غم آب، برق، خاك، بيماري و مرگ‌هاي گله‌اي، نشست زمين، تخريب زيست‌محيطي، ناهشياري و ناكارآمدي تدبيرگران منزل جامعه و جهاني ناهمخوان و ناهمساز نيز هست. پنداري از منجنيق آسمان و زمين بلا مي‌بارد و عرصه را براي زندگي مردمان هر روز تنگ و تنگ‌تر و سخت و سخت‌تر و بد و بدتر مي‌كند. در اين شرايط، كنش‌گران سياسي و اجتماعي بايد با شورش عليه درونِ همدست با وضع موجودِ خود و خروج از فضاي سوبژكتيو و خانه خيال و عدمي كه در آن گرفتارند و لاجرم نيست‌ها را هست و هست‌ها را نيست مي‌بينند، نه تنها در نقشِ نقاشان اين «زندگي بد» كه در نقشِ تصويرگران و عاملان ايجاد زندگي خوب درون زندگي بد، ظاهر شوند. آنان بايد خود را مهياي ورود فعالانه به عرصه كنشي كنند كه با توده بدن‌ها، رنج‌ها، بودن‌ها و زيستن‌هاي ديگران رابطه‌اي تنگاتنگ دارد و در جست‌وجوي مدام براي شيوه‌هاي كنش‌گري سياسي‌اي ‌باشند كه فراتر از امتناع از يك شيوه زندگي، فراتر از نقد منزه و بهداشتي و فراتر از توصيه‌هاي اخلاقي و همدردي‌هاي زباني هستند و قادرند خواسته مردمانِ در رنج براي زندگي‌ قابل زيستن، يا زندگي خوب پيش از‌ مرگ را به نمايش و اجرا درآورند. اين گفته‌ها را گفتم تا بگويم بسياري از مردم جامعه امروز ما، نه تنها از «حيات مدني» (در بيان آگامبن) كه از «حيات برهنه» (باز در بيان آگامبن) محرومند، بلكه باد و مه و خورشيد و فلك نيز، همه در قاب بي‌تدبيري تدبيرگران، در كار ساختن و پرداختن «زندگي بد» براي آنان شده‌اند. در اين شرايط، تنها آن جريان كه در رنجي كه «آن ديگران» مي‌كشند، شريك است و لحظه به لحظه زندگي غيرقابل زيستن آنان را درك و تجربه مي‌كندو بر اين اراده است تا «نگويد، عمل كند»، مي‌تواند دواي محنت‌ها و سختي‌هاي آنان باشد. بياييد در اين روزهاي برفِ بدون بنفشه، فارغ از هرگونه گرايش و تمايل سياسي و جناحي، از بي‌تدبيري‌ها در گذشته و حال چنان نقادانه و واقع‌بينانه سخن بگوييم كه امكان تكرارشان در آينده نباشد و آينده در راه را چنان تدبير كنيم كه امكان استمرار زندگي بد نباشد.


بحران آب يا بحران‌مديريت 

يك پيشنهاد:  براساس نتايج به دست آمده از برخي پژوهش‌هاي صورت گرفته 70درصد آب در بخش‌هاي كشاورزي، 20درصد در بخش صنعت و مابقي در بخش‌هاي عمومي مصرف مي‌شود كه در اينجا بخش كشاورزي ما بنا به برخي توجيهات و ارزان بودن آب، مزيت‌ها و كمبودهاي نسبي را ناديده مي‌گيرد و با بهره‌وري بسيار پايين بخش قابل توجهي از منابع آب را هدر مي‌دهد. به همين منظور ضرورت دارد دولت براساس ميزان دسترسي به منابع و درنظر گرفتن مزيت‌ها و محدوديت نسبي، مناطق را به بخش‌هاي مختلف تقسيم كند و از طريق آموزش‌هاي نوين براي نوسازي شبكه‌هاي آبياري و تغيير الگوي كشت متناسب با اقليم منطقه و اجراي برخي طرح‌هاي حمايتي از هدر رفت بيشتر آب جلوگيري كند. به‌طور مثال بخش‌هايي از مناطق كم‌آب كشور «هندوانه» كه هر كيلوگرم آن حدود 400 ليتر آب مصرف مي‌كند را با هدف صادرات كشت ‌مي كند كه در يك نگاه مي‌توان آن را فاجعه دانست.  يا در گذشته بخش صنعت ما به بهانه ايجاد اشتغال و امنيت، صنايع آب‌بري چون فولاد و محصولات شيميايي را در استان‌هاي كم‌آب كويري مستقر كرده است. در جايي كه مناسب‌ترين محل براي استقرار اين‌گونه صنايع در شهرهاي ساحلي كشور هستند. 
سخن پاياني: همان‌طور كه در سطرهاي پيشين گفته شد مشكلات امروز زيست محيطي ما ناشي از سوءتدبير، زياده‌خواهي و نبود يك برنامه توسعه‌گراست ولي هميشه گفته‌اند از هر جا جلوي ضرر را بگيريد منفعت است. در همين راستا اگر اين موضوع جدي گرفته نشود و جلوي خسارت بيشتر گرفته نشود، درگيري و نزاع‌هاي داخلي و خارجي و مهاجرت سيل‌آسا كمترين آسيبي خواهد بود كه مردم ناچارا بايد با آن روبه‌رو شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون