• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4994 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۶ مرداد

وزراي خارجه امريكا و كره‌جنوبي درباره وضعيت انساني در كره‌شمالي گفت‌وگو كردند

چرا كره‌شمالي هنوز براي امريكا اولويت ندارد؟

آرمين منتظري| وزراي خارجه دو كشور امريكا و كره جنوبي روز گذشته به صورت تلفني درباره كره‌شمالي و نحوه تعامل با اين كشور و وضعيت بشردوستانه در پيونگ‌يانگ با يكديگر مذاكره كردند.  وزارت خارجه كره جنوبي با انتشار بيانيه‌اي ضمن اشاره به رايزني تلفني وزراي خارجه امريكا و كره جنوبي اعلام كرد: دو طرف با برگزاري مذاكرات تفصيلي درباره راهكارهاي همكاري با كره شمالي موافقت كرده‌اند، از جمله كمك‌هاي انسان‌دوستانه و ادامه تلاش‌ها براي تعامل با پيونگ يانگ. وزارت خارجه كره جنوبي افزود: وزراي خارجه امريكا و كره جنوبي با ادامه تلاش‌هاي ديپلماتيك هماهنگ موافقت كردند به پيشرفت‌هاي چشمگير و محسوس براي رسيدن به هدف خلع سلاح كامل هسته‌اي و برقراري صلح پايدار در شبه جزيره كره دست پيدا كنند. وزارت خارجه امريكا نيز اعلام كرد: بلينكن حمايت امريكا از مذاكره و تعامل بين دو كره را تاييد كرده است. در ماه مه سال 2021 نيز موج جائه، رييس‌جمهور كره‌جنوبي به امريكا سفر كرده بود. يكي از موضوعاتي كه در آن سفر مورد مذاكره قرار گرفت موضوع منتفي شدن خروج امريكا از شبه‌جزيره كره در قبال همكاري‌هاي بيشتر سئول با امريكا در زمينه رويارويي با چين و حفظ زنجيره تامين كالا در ميانه همه‌گيري كرونا و همكاري در خصوص توليد سمي‌كونداكتورها بود تا وابستگي امريكا به چين در اين خصوص كمتر شود.  طي چهار سال رياست‌جمهوري دونالد ترامپ، روابط سئول و واشنگتن دچار تنش‌هايي شده بود. به نظر مي‌رسد كه در دولت بايدن روابط دو كشور بار ديگر در مسير طبيعي خودش قرار گرفته و ائتلاف دو كشور بار ديگر تعميق شده است اما هنوز شكاف‌هاي استراتژيك ميان دو كشور و برخي مسائل داخلي مانع از تحقق كامل چنين ائتلافي شده است. روابط امريكا و واشنگتن در زمان رياست‌جمهوري مون جائه از همان ابتدا گرفتار توفان‌هايي شد. مون، در ماه مه سال 2017 به قدرت رسيد؛ يعني درست زماني كه رويارويي امريكا و كره‌شمالي به اوج خود رسيده بود. بنابراين به‌طور طبيعي اولويت نخست دولت او ممانعت از بروز درگيري نظامي در شبه‌جزيره كره بود چراكه سئول به خوبي مي‌دانست چنانچه درگيري نظامي ميان پيونگ‌يانگ و واشنگتن رخ دهد، اين سئول خواهد بود كه بايد بهايش را بپردازد. در نتيجه دولت مون راه‌هايي چند را براي تحقق اين هدف آزمود. در ابتدا اعلام كرد كه هيچ تمايلي به همكاري با امريكا در يك حمله همه‌جانبه به كره‌شمالي ندارد. اما اين رويكرد مون نيز نتوانست تنش را بخواباند. در نتيجه او تلاش كرد توجه دولت ترامپ را به امكان وقوع يك معامله بزرگ با كره‌شمالي معطوف كند. خصوصا اينكه در آن سو نيز كيم جونگ اون پيام‌هايي مبني بر تمايلش به مذاكره مستقيم ارسال كرده بود. مون همه اين تلاش‌ها را صورت داد چراكه صلح ميان كره شمالي و كره جنوبي حايز ويژگي‌هاي استراتژيكي است كه براي هر دو طرف مهم است. علاوه بر اين، مون جايگزين رييس‌جمهوري شده بود كه به تازگي به واسطه اتهام فساد مالي از قدرت خلع شده بود. بنابراين مون از سرمايه‌ سياسي خوبي براي پيشبرد طرح صلح ميان دو كره برخوردار بود. دولت ترامپ نيز در آن سو به اين نتيجه رسيد كه به لحاظ سياسي و استراتژيك ضرري ندارد كه طرح مون را بيازمايد. چراكه نه فشار حداكثري دوران ترامپ و نه صبر استراتژيك دوران اوباما در خصوص كره شمالي جواب نداده بود بنابراين طرح كره جنوبي براي مذاكره فرصتي بود كه ممكن بود بتوان با استفاده از آن كره شمالي را از مدار نفوذ چين خارج كرد. اما در نهايت مشخص شد كه طي كردن روند سازش با پيونگ‌يانگ دشوارتر از آن چيزي است كه به نظر مي‌آمد و كره جنوبي و امريكا براي طي كردن اين روند آمادگي لازم را نداشتند. براي مثال كره جنوبي بايد مي‌پذيرفت برخي از تحريم‌هايش عليه همسايه شمالي را بردارد. در آن سو اما امريكا يك توافق تاكتيكي با كره‌شمالي در خصوص منع آزمايش موشك‌هاي قاره‌پيما به دست آورد بنابراين بيش از اين در روند ارايه مشوق‌ها پيش نرفت. اين در حالي بود كه اين توافق صرفا خاك امريكا را امن نگه مي‌داشت و باز هم سئول و توكيو در معرض موشك‌هاي كره‌شمالي قرار داشتند. در ادامه، امريكا از لغو تحريم‌هاي كره‌شمالي خودداري و اعلام كرد كه خواستار خلع سلاح هسته‌اي كامل، قابل تاييد و غيرقابل‌بازگشت كره شمالي است. در نتيجه اين رويكرد، كيم جونگ اون نيز شانه بالا انداخت و بار ديگر مسير مالوف خود را در پيش گرفت.  اين روند نشان داد كه ائتلاف امريكا و كره جنوبي محدوديت‌هايي نيز دارد. البته كره‌جنوبي دلايل موجهي براي هراس از كنارگذاشته شدن توسط امريكا دارد و همواره از اين بيم دارد كه امريكا و كره‌شمالي وارد درگيري شوند كه كره‌جنوبي به هيچ‌وجه خواهان آن نيست. در هر ائتلافي ترس از يك كشور يا كشوري ديگر، امري معمول است اما ترس از هر دو طرف ماجرا (كره‌شمالي و امريكا) امري نادر محسوب مي‌شود و اين كره‌جنوبي است كه درگير اين ترس است. چراكه در چنين نوعي از ائتلاف متحد ضعيف‌تر هميشه احساس مي‌كند از او اخاذي شده و سعي مي‌كند قبل از اينكه اين شراكت به لحاظ سياسي بي‌ثبات شود، راهي براي خروج از آن بيابد.  در آن سو امريكايي‌ها هم به اين نتيجه رسيده‌اند كه گسترده‌كردن حضور نظامي‌شان در جاي جاي جهان لزوما به نفع‌شان نيست بلكه آنها را آسيب‌پذيرتر مي‌كند. بنابراين در اين حوزه از دست رد زدن بر سينه متحدان‌شان سود نيز مي‌برند. خصوصا اينكه اين متحدان آنقدر ثروتمند باشند كه بتوانند هزينه‌هاي نظامي‌شان را خودشان پرداخت كنند. اما در عين حال امريكا براي كنترل چين در سال‌هاي آينده به همكاري كشورهاي منطقه، خصوصا كره‌جنوبي نياز دارد. اما كره‌جنوبي خود نيز در زمينه اقتصادي به‌شدت به چين وابسته است و به هيج وجه تمايل ندارد سر به سر اژدهاي خفته بگذارد. البته امريكا هيچ نيازي ندارد كه كره‌جنوبي نقش نظامي پررنگي در منطقه عليه چين بازي كند اما با توجه به سرمايه‌گذاري هنگفت امريكا در كره‌جنوبي و همچنين رشد سريع سئول در زمينه تكنولوژي، واشنگتن به دلايل كاملا منطقي انتظار دارد كه كره‌جنوبي در اين حوزه همكاري‌هاي بسيار نزديكي با امريكا داشته باشد تا خلأ چين در بازارهاي امريكا احساس نشود.  اما در اين ميان موضوع كره‌شمالي مثل هميشه حساس است چراكه حل‌وفصل آن به هيچ‌وجه كار آساني نيست. البته دولت بايدن هنوز استراتژي خود در قبال كره شمالي را علنا منتشر نكرده است اما نشانه‌هايي چند از اين استراتژي ديده مي‌شود. براي مثال امريكا از گفت‌وگوهاي دو كره با عنوان «خلع سلاح هسته‌اي شبه‌جزيره كره» ياد مي‌كند به جاي اينكه صرفا به خلع سلاح كره‌شمالي اشاره كند. اين‌طور به نظر مي‌رسد كه دولت بايدن هم سياست فشار حداكثري را نمي‌پسندد و هم سياست صبر استراتژيك را و در عين حال به دنبال‌ راهكارهاي عملي و پيشبرد ديپلماسي در قبال پيونگ‌يانگ است و قصد دارد بدون به خطر انداختن منافع امريكا پيشرفت‌هايي عملي در اين روند به دست آورد. اما در اين ميان يك واقعيت وجود دارد و آن هم اينكه دولت بايدن وقت و انرژي چنداني براي تمركز بر روي موضوع كره‌شمالي ندارد. اتفاقا دولت ترامپ نيز در نهايت به همين روش عمل كرد و بعد از اعمال فشار حداكثري بار ديگر به رويكرد صبر استراتژيك در خصوص كره‌شمالي بازگشت. از ديدگاه امريكا موفقيت در خصوص كره‌شمالي بسيار زودگذر است و موضوعات بسيار مهم‌تري در داخل امريكا و منطقه شمال شرق آسيا وجود دارند كه مي‌توانند به باتلاقي براي امريكا تبديل شوند. اما از ديدگاه كره‌جنوبي، دفع خطر كره‌شمالي در كوتاه‌مدت و پيگيري روندي درازمدت براي سازش به اين كشور بخش مهمي از سياست خارجي سئول است. اما براي تحقق اين هدف امريكا بايد بيش از اظهارات و تعهدات شفاهي دست به عمل بزند و بايد مشوق‌هايي به پيونگ‌يانگ بدهد كه به نظر مي‌رسد هيچ‌كسي در واشنگتن تمايلي به دادن اين مشوق‌ها ندارد   و كره‌شمالي كه به‌شدت به رفع تحريم‌ها نياز دارد، هنوز كنجكاو است بداند زرادخانه‌هاي تسليحاتي‌اش تا چه اندازه اهرم فشار در اختيارش قرار مي‌دهد. كره‌شمالي خيلي خوب بلد است طوري بازي كند كه هيچ‌كسي نتواند ناديده‌اش گرفته و فراموشش كند. البته كره‌جنوبي نيز بدش نمي‌آيد در فواصل زماني مختلف توجه امريكا را به موضوع كره‌شمالي جلب كند و همواره نبض اين پرونده حل‌نشده را زنده نگه دارد. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون