به مناسبت درگذشت پروفسور هرمز فرهت
مرد نيكنامِ موسيقي ايران
بيتا ياري
بعد از گذشت 40 سال دوري، سال 97، زماني كه درست به 90 سالگي رسيده بود، چند روزي به ايران آمد و توانستم ببينمش. پيرمردي به قاعده برخوردار از سلامت جسم و ذهن و روان. چنانكه حتي در آن روزهاي آغازين دهمين دهه از عمرش براي پايين آمدن از پلههاي هتل هيلتون سابق، نيازي به عصا هم نداشت. گرفتن عكسهاي يادگاري ما به طول انجاميد و ايشان در تمام اوقات بدون اينكه اعتراضي بكند، همراهي ميكرد. دوساعتي پيش از آن در لابي هتل نظرش را در باب علم موسيقي، ساماندهي وضعيت دانشكده موسيقي دانشگاه تهران، برخي اساتيد پرآوازه موسيقي ايراني، ارتباطاتش با بزرگان كارساز موسيقي در دورههاي مختلف خصوصا دورهاي كه او در ايران بوده، جويا شده بودم و ايشان به همه پرسشها با حوصله و متانت پاسخ داده بود. ميديدم روي به كار بردن كلمات دقت ميكند و واژگان را پيش از ادا، محترمانه برميگزيند و در نهايت احترام و تشخص، سخن بر زبان ميآورد. ادب و فصاحت كلامش به قاعده ايراني و فارسي بود؛ چنانكه با وجود چهار دهه دوري از وطن، حتي يك كلمه انگليسي در مكالمهاش با من راه نداشت. برخلاف بسياراني كه امروز به تاثير از گسترش تكنولوژي، چهار كلمه مكالمهشان در حالي از واژگان و اصطلاحاتِ غيرفارسي انباشته است كه معادلهاي بسيار زيبايي در فارسي براي آن واژگان و اصطلاحات وجود دارد. هر چه ميگذشت از صداي آرام و مهربانش بيشتر محظوظ ميشدم و دلم نميخواست گفتوگو را تمام كنم.
پيش از انقلاب وقتي علينقي عاليخاني او را به دانشگاه تهران دعوت ميكند، يكسالي از تاسيس گروه موسيقي دانشگاه تهران گذشته و دكتر مهدي بركشلي از حضور او در اين دانشكده نيز استقبال ميكند. تدوين دروس و سرفصلها و آوردن اساتيد بنام و دعوت آنها را انجام ميدهد و طي هشت سال حضور دانشكده را سروسامان ميدهد؛ او نزد اغلب اساتيد پيشكسوت موسيقي، بسيار احترام دارد و چنان نيكنام است كه بسياري به شاگردي در محضر او افتخار ميكنند.
از جشن هنر شيراز ميپرسم و اينكه چطور از موزيسينهاي آوانگارد براي حضور در آن رويداد دعوت ميشده در حالي كه اغلب مردم در آن دوره نسبتي با هنر مدرن نداشتند. ميگويد از او خواسته ميشده بهترينها را براي جشن هنر شيراز دعوت كند و او كه دانشآموخته امريكا بوده بهراحتي با اساتيد مطرح دنيا و هنرمندان نامآور ارتباط حسنه داشته و توانسته خاطره حضور كساني چون راوي شانكار، بسمالله خان، يهودي منوهين، جان كيج، اشتوكهاوزن، زناكيس، آرتور روبن اشتاين و ... را براي هميشه جاودان سازد.
اگرچه در كارنامه هرمز فرهت، آهنگسازي و نوازندگي سنتور، ساخت موسيقي متن فيلمهاي مهمي در سينماي ايران مانند گاو، آرامش در حضور ديگران و...، تربيت شاگرداني در زمان مديريت او بر دانشكده موسيقي دانشگاه تهران و... ديده ميشود اما جلاي وطن او و دورياش از ايران اجازه بهرهمندي بيشتر از دانش و مهارت او را به اهالي موسيقي ايران در ايران نداد. شايد مهمترين تاثير او بر موسيقي ايران را بايد تاليف كتاب «دستگاه در موسيقي ايران» دانست كه سببساز آشنايي مخاطبان موسيقي در ديگر نقاط جهان با موسيقي ايران شد. كتابي كه نزد نويسندگان و پژوهشگران، مرجعي معتبر شناخته ميشود.
خبر درگذشت پروفسور فرهت بهواسطه سه سال ارتباط مداوم از طريق ايميل، برايم بسيار ناگوار بود. كسي كه هر بار در ايميلي جديد عنوان ميكرد در حال مطالعه كتابي تازه است. هم او كه بعد از 40 و اندي سال همچنان دلتنگ ديدن مناظر و تصاويري از شميران و تجريش و كوههاي البرز بود.