• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5012 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۸ شهريور

واكسيناسيون يا واكسياسيون؟

ايران در چه وضعيتي قرار داشت؟ از يك طرف تحريم بود. منابع ارزي زيادي نداشت، يا به آنها دسترسي نداشت و از سوي ديگر كشورهاي غربي واكسن خود را به‌طور قطع، حداقل در مراحل اوليه به ايران نمي‌فروختند، حتي چين و روسيه نيز براي فروش به ايران با مشكلات خاص خود مواجه بودند، زيرا مواد اوليه آنها نيز امريكايي بود. چيني‌ها چند بار متذكر شده بودند كه نگوييد از چين تهيه مي‌كنيد، زيرا امريكايي‌ها فشار مي‌آورند. برخي از مقامات وزارت بهداشت هم چون مي‌خواستند واردات انجام نشود مي‌گفتند از چين وارد مي‌كنيم هر چند گفته‌اند نگوييد از چين وارد مي‌كنيم. هر چند بارها به آنان تذكر مي‌دادند ولي قصد آنان در ايجاد مشكل براي واردات پايان‌ناپذير بود. اين وضعيت بحران بزرگي براي ايران ايجاد مي‌كرد. بنابراين سياست توليد داخل بهترين گزينه در نظر گرفته شد. سياستي كه شايد هم فال بود و هم تماشا. هم ايران را از مخمصه واردات رها مي‌كرد و هم پُزي عالي در جهان داده مي‌شد. البته ايران چندان هم بي‌زمينه نبود. انستيتو پاستور با يك قرن سابقه در ايران فعال بود. موسسه سرم‌سازي رازي و كارشناسان به نسبت زبده داشت. حتي اگر به لحاظ اقتصادي توليد واكسن به صرفه نبود، زيرا بسياري از كشورهاي پيشرفته جهان دنبال توليد واكسن جديد نرفتند. عموما به توليد تحت ليسانس واكسني امريكايي و انگليسي مشغول شدند. براي ايران گريزناپذير هم بود كه مسير توليد را دنبال كند. ولي توليد واكسن مثل همه موارد ديگر در مسيري نمايشي قرار گرفت. بنياد بركت وارد ميدان شد. پيش از ورود آنها كشورهاي ديگر مراحل فاز يك و دو را به پايان رسانده بودند ولي ايران هنوز اول خط بود. تازه اگر هم واكسن را مي‌ساخت، ايجاد خط توليد انبوه آن مساله بود. بدترين اتفاق ممكن در اعلام تاريخ براي موفقيت‌ها و... بود. در غرب حدودا از دي‌ماه آغاز به واكسيناسيون كردند، در ايران قول بهمن و اسفند را دادند. تا پايان سال حتي كادر درمان را نتوانستند با واكسن وارداتي ايمن كنند. در اينجا ميل مهارناپذير براي تبليغات و نمايش باعث شد كه حتي مراحل اوليه توليد واكسن كه كاملا وجه علمي دارد، كارها را با موج سنگين تبليغات همراه كنند. زيرا تصور مي‌كردند موفقيت بي‌مانندي است و نبايد اين فرصت را از دست داد.
در اين مرحله يك دعواي بسيار مهم ديگر سياسي پيش آمد. جامعه به دو گروه طرفدار واكسن غرب و شرق تبديل شد. عده‌اي فايزر را به دليل ويژگي توليد آن كه مشهور به mRNA است رد مي‌كردند. اين نوع جديدي از واكسن است كه برخلاف گذشته كه از ويروس كشته يا ضعيف شده استفاده مي‌كردند، به نحو ديگري عمل مي‌كند. آزمايش‌ها نشان مي‌داد كه فايزر موثرتر از بقيه است، در طرف مقابل هم عده‌اي از پزشكان عليه واكسن اسپوتنيك موضع گرفتند كه اين اقدام هم سياسي بود، اين موضع‌گيري بيشتر براساس پيش‌داوري منفي نسبت به روسيه بود. هر چند اين واكسن ظاهرا شبيه يا حتي كپي آسترازنكاي انگليسي است. مشكل مهم بعدي كه ريشه در سياست دارد، عدم موافقت ايران با اجراي آزمايشي مرحله سوم واكسن سينوفارم در ايران است. متاسفانه اين تصميم غلط صد درصد تحت‌تاثير سياست بود. گفتند مردم ايران را موش آزمايشگاهي كشورهاي ديگر نمي‌كنيم. حرف به غايت ابلهانه‌اي بود، چون اين كار طبيعي بود و واكسن را در نژادها و جوامع گوناگون آزمايش مي‌كنند تا اثرگذاري آن را بدانند. واكسني كه مرحله دوم را گذرانده مي‌توان در مرحله سوم آزمايش كرد و اين غرور بي‌جا و دروغين هماني بود كه كار دست ايران داد، معناي ديگر اين حرف اين بود كه فقط خودمان حق داريم خودمان را موش آزمايشگاهي كنيم. چرا؟ ايران نتوانست پول واكسن كوواكس را به موقع بپردازد، لذا تا حدودي دستش از واردات آن كوتاه شد. روحاني حاضر به ريسك نشد، چون معتقد بود پول را امريكايي‌ها بلوكه خواهند كرد. روس‌ها نيز واكسن چنداني نتوانستند توليد كنند، خودشان هم واردكننده شده بودند. اسپوتنيك براي روس‌ها به همين اندازه كارايي داشت كه روس‌ها بگويند ما هم ساخته‌ايم و از غرب عقب نيستيم. ايران بايد به سينوفارم چشم مي‌دوخت كه با مخالفت خود براي آزمايش مرحله سوم در ايران خود را از اين امكان محروم كرد. در حالي كه تركيه و امارات متحده اين كار را پذيرفته بودند و از اولين كشورهايي شدند كه سينوفارم را به ميزان زياد دريافت و به مردم خود تزريق كردند. مساله بعدي و مهم‌تر منع واردات واكسن‌هاي توليد امريكا و انگليس به ايران بود. اگرچه معناي ضمني اين منع آن بود كه از كشورهاي ديگر واردات صورت گيرد ولي در عمل به معناي مخالفت با واردات واكسن تعبير شد و يك ابهام جديد ايجاد شد يا حداقل بي‌توجهي به واردات را منجر شد. نامه‌اي كه حدود 150 پزشك در تاييد اين موضع نوشتند كل ماجرا را سياسي كرد. سخنان وزير بهداشت هم آخرين عامل تشديد‌كننده بر سياسي شدن واكسن بود. زيرا اين موضوع به منزله مخالفت كارشناسانه با فايزر و مدرنا و  جانسون و آسترازنكا تلقي شد در حالي كه اين منع منطق سياسي داشت. در عمل ايران دست خود را براي استفاده از هر نوع واكسني بست زيرا چيني‌ها هم تحت فشار امريكا نمي‌توانستند همراهي لازم را ‌كنند. آنان حق هم داشتند زيرا ايران هم كه به هيچ منطقي اجراي فاز سوم سينوفارم را نپذيرفته و خود را از برخورداري يك امتياز محروم كرده بود. يك بار هم مقامات وزارت بهداشت عليه چيني‌ها حرف بي‌ربط زده بودند و هيچ دليلي براي همراهي با ايران نداشتند و ايرانيان بي‌خود توقع و انتظارات عجيب و غريبي داشتند. هند هم كه وارد اين بازار شده بود خودش نياز داشت و جلوي يك محموله كوچك هم كه ايران خريده بود را گرفت. نتيجه چه شد؟ موج‌هاي سوم و چهارم مي‌آمد و ايران در قعر جدول شاخص واكسيناسيون كشورهاي منطقه بود. همين نيز يك مفهوم سياسي پيدا كرد. منع واردات در اصل يك اقدام سياسي بود. زيرا اگر اين منع نبود و ايران درخواست خريد فايزر را مي‌كرد، يا به ما مي‌دادند يا نمي‌دادند. اگر مي‌دادند نوعي برتري اخلاقي پيدا مي‌كردند و اگر هم نمي‌دادند، مردم نسبت به سياست‌هاي خارجي و تحريم حساس مي‌شدند.
همه اينها يك طرف وعده‌هاي داده شده براي واكسن داخلي كه مي‌بايست در موعد مقرر عرضه شود و محقق نمي‌شد، يك طرف ديگر. تقريبا هر هفته آمار و وعده‌ها و گزارش‌هاي جديد از واكسن بركت داده مي‌شد در حالي كه اين واكسن هنوز ابتداي راه بود. اولين مساله واكسن بركت اخذ مجوز اضطراري بود. براي اين كار بايد فاز سوم آن به‌طور كامل انجام و گزارش آن تهيه و ارايه مي‌شد. نمي‌دانم آيا هنوز گزارش فاز سوم آمده است يا خير، ولي تا مدتي پيش كه نيامده بود. گزارشي كه بايد در ارديبهشت نهايي مي‌شد. فشار آوردند كه بدون ارايه گزارش مرحله سوم، مجوز اضطراري گرفته شود. طبيعي است كميته اخلاق وزارت بهداشت زير بار اين درخواست نمي‌رفت. در هر حال در ميانه راه مجوز استفاده از واكسن بركت صادر شد ولي خط توليد آن مشكل اصلي بود و خلاصه هنوز كه هنوز است قول‌هاي داده‌شده به نتيجه نرسيده است. چالش واكسن، موج پنجم را بيش از پيش تحت‌تاثير سياسي قرار داد. واكسن همچنان در دعواي سياست داخلي و خارجي مشغول ايفاي نقش است. شكاف و دو قطبي بزرگ جامعه ايران و عوامل ديگر موجب به زمين ماندن تامين اين نياز اساسي شده است. نه تنها در توليد كه در توزيع نيز مشكلات سياسي وجود دارد. اكنون در اوج مرگ و مير طي دو سال گذشته هستيم. هركدام از دو طرف مترصد گرفتن گزكي از ديگري هستند. كافي است تعداد اندكي واكسن مدرنا در ژاپن به علتي از گردونه تزريق خارج شود، تا تيتر يك رسانه‌هاي اصولگرا شود. كافي است يك گزارش مخدوش از وزارت بهداشت منتشر شود كه كارايي واكسن‌هاي تزريق‌شده در ايران را زير سوال ببرد. كافي است اين سوال مطرح شود كه چرا افغانستان و عراق در دو طرف ايران و به‌‌رغم حداقل رعايت پروتكل‌ها وضع بهتري از ما دارند تا دوباره شاهد نظريات سياسي و مدهبي عجيب و غريب شويم. همه اينها هست در حالي كه مرگ و مير ناشي از كرونا در اوج است. تنها مي‌توان گفت كه مردم و زندگي آنان حلقه فراموش‌شده اين ماجرا هستند. توليد واكسن هم براي نشان دادن قدرت است مثل موشك يا مثل كروناياب!... در حالي كه همه اينها بايد در خدمت زندگي و سلامت مردم باشد. اگر توجه اصلي به اين هدف بود، قطعا امروز مواجه با بيش از ۲۰۰ هزار مرگ نبوديم. هفته دوم درباره حضور اين پاندمي در ايران نوشتم. «كرونا، آزمونِ آزمون‌ها». امروز متوجه مي‌شويم كه كمتر كسي از مسوولان اهميت كرونا را در كشور درك كرد. همه به صورت اقتضايي برخورد كردند. آنان كه خود را مصون از ابتلا كردند، بي‌خيال سلامت و زندگي ديگران شدند.
در پايان بايد به اين نكته اشاره كرد كه شيوه برخورد با مسائل و مشكلات ديگر نيز همين گونه است و با تاسف فراوان بايد گفت كه اين آخرين مورد نخواهد بود. راه‌حل چه بود؟ وزارت بهداشت بايد همه امور مربوط به واكسن را به كميته كارشناسي ذيربط ارجاع مي‌داد. حكومت نيز بايد به لحاظ كارشناسي تابع آن مي‌بود. اگر تصميمي هم خلاف آن مي‌خواست اتخاذ كند بايد معلوم مي‌كرد كه اين تصميم سياسي است و ايرادي هم ندارد. مقامات سياسي بايد از اظهار هرگونه نظر كارشناسي و تبليغي درباره واكسن پرهيز مي‌كردند. در اين صورت وزير بهداشت ترجيحا بايد بركنار مي‌شد. اجازه نمي‌دادند كه رسانه رسمي محل تاخت و تاز افراد مخالف علم در موضوع واكسن قرار گيرد. سياست توليد داخل خوب و قابل دفاع بود ولي بايد متمركز در يكي يا دو نوع واكسن مي‌شد و نيروها و بودجه و امكانات در توليد 8 واكسن توزيع نمي‌شدند. بدون ترديد بايد ضوابط علمي كميته اخلاقي رعايت مي‌شد و پيش از فاز سوم و تاييد گزارش آن، اجازه استفاده داده نمي‌شد. بالاخره بايد واردات واكسن بارها و بارها مورد تاكيد قرار مي‌گرفت. اگر هم نمي‌توانستيم وارد كنيم معلوم مي‌شد كه اين ربطي به توليد داخل ندارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون