• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5026 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۴ شهريور

در اهميت پروژه ابراهيم توفيق

اينجا و اكنون را نشانم بده

محسن آزموده

با طرح فكري دكتر ابراهيم توفيق، حدود ده سال پيش آشنا شدم، ابتدا از خلال برخي درسگفتارها و سخنراني‌هاي گاه و بي‌گاه، در موسساتي مثل پرسش و رخداد تازه، مراكزي خصوصي كه مي‌كوشيدند با برگزاري جلسات و درسگفتارهايي در حوزه علوم انساني، خلأ‌هاي دانشگاه در اين زمينه را پر كنند. دكتر توفيق هم كه جزو اساتيد طردشده از دانشگاه بود، ايده‌ها و انديشه‌هايش را در اين موسسات با دانشجويان مطرح مي‌كرد. همزمان مقالات و نوشته‌هاي معدودش را از اينترنت دانلود كردم و خواندم، چند جستار و نوشتار مهم در حوزه مطالعات تاريخي و اجتماعي معاصر ايران و در نقد نام‌هاي سرشناسي چون همايون كاتوزيان و جواد طباطبايي. دكتر توفيق با لغو و بي‌معنا خواندن تركيب «جامعه‌شناسي تاريخي» معتقد بود كه اصولا جامعه‌شناسي به عنوان دانش حاصل از مطالعه جامعه، نمي‌تواند غيرتاريخي باشد و به تاريخ به عنوان امر برسازنده لحظه اكنون در اينجا بي‌توجه باشد. او با خوانش خاص خود از وبر و فوكو و ساير انديشمندان معاصر، معتقد بود كه نظرورزان معاصر ايراني تاكنون بيشتر تاريخ غياب را نوشته‌اند و كمتر به آنچه في‌الواقع در اينجا و اكنون مي‌گذرد، توجه كرده‌اند. آنها با الگوسازي از آنچه به عنوان سير تحولات در «غرب» به عنوان يك كليت بر ساخته مي‎خوانند، به بررسي تحولات جامعه خودشان توجه كرده‌اند و در نتيجه سخن قابل اعتنايي در تبيين آنچه في‌الواقع پيرامون ماست، عرضه نكرده‌اند. 
در طول ده سال گذشته، بر حجم گفتارها و نوشتارهاي ابراهيم توفيق افزوده شده و در اين ميان شماري از پژوهشگران و محققان جوان‌تر هم با او همراه شده‌اند و در راستاي ايده‌هاي مركزي او، به نقد و ارزيابي ادبيات علوم اجتماعي و تاريخي معاصر ما پرداخته‌اند. يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي اين رويكرد، فاصله گرفتن از حجم انبوه مقالات و كتاب‌ها و نوشته‌هايي است كه مي‌توان آنها را ذيل عنوان «نظريه‌بازي» خلاصه كرد. در اين آثار كه به ويژه در دهه 1380 شمارشان فراوان بود، وجهه همت اصلي نويسنده يا پژوهشگر، يا معرفي اين نظريه يا آن نظريه‌پرداز جديد غربي بود، يا به نقد ساير آثاري مي‌پرداخت كه به زعم نويسنده، نظريه يا نظريه‌پرداز خاصي را به درستي نشناخته‌اند و در معرفي او دقت لازم به عمل نياورده‌اند. در نتيجه اين رويكرد، حجم عظيمي از آثار تاليفي و ترجمه‌اي با عنوان يا موضوع «درآمدي بر فلان متفكر» پديد آمد كه با ترجمه‌ها و مهم‌تر از آن نثرهاي فارسي متفاوت و در بسياري موارد غيرقابل فهم و خواندن، مي‌كوشيدند نشان بدهند كه مثلا ديگران فوكو يا هابرماس يا دريدا يا اشميت را نفهميده‌اند و درست معرفي يا ترجمه نكرده‌اند. كتاب‌ها يا مقالات قابل‌توجهي هم با اين رويكرد پديد آمدند كه ثابت كنند، نظريه‌ها يا نظريه‌پردازان قبلي به درد توضيح و تبيين وضعيت جامعه ما يا موضوع مربوط به آن نمي‌خورند و بايد از متفكر يا نظريه‌اي استفاده كرد كه آنها مي‌گويند. طرفه آنكه در مصاديقي بعضي از چهره‌هاي شاخص، با افتخار مي‌گفتند كه متفكر يا انديشه‌اي را يافته‌اند كه براي توضيح وضعيت ما بسيار مفيد است، اما به هر دليلي از بيان ذكر او طفره مي‌روند و پنهان‌كاري مي‌كنند!
همزمان با اين نظريه‌بازي‌ها، حجم انبوهي از رساله‌هاي دانشگاهي در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا نوشته شدند كه مدعي بودند با استفاده از ايده‌هاي فلان متفكر يا بيسار نظريه، مي‌خواهند وضعيتي را در اينجا توضيح دهند، اما نتيجه معمولا دفترهايي پر برگ و طمطراق بود كه نيمي از آن به معرفي نظريه‌ها و نظريه‌پردازان غربي اختصاص داشت و نيم ديگر با اشاراتي سطحي و گذرا، تلاش شده بود با شابلوني كه ساخته شده، تصويري از وضعيت مورد در جامعه ما ارايه شود. نيمه دوم اين آثار كه قرار بود پاسخي به سوال‌ها باشد، معمولا نحيف، ناتوان، كليشه‌اي و بسيار مكانيكي بودند و هيچ نوع مفصل‌بندي جدي و عميقي با پرسش‌ها و مفاهيم آنها نمي‌يافتند، در نتيجه اين آثار در بهترين حالت و در نيمه نخست خود، مي‌توانستند تصويري نسبتا دقيق و مستند به منابع دست اول، از نظريه يا نظريه‌پرداز مورد استفاده ارايه دهند. 
غايب اصلي در همه تحقيقات و پژوهش‌هاي مذكور، توجه به واقعيتي ملموس بود كه ما در آن زندگي مي‌كنيم و با دشواري‌هايش دست به گريبانيم. مثلا نظريه‌پردازان مذكور اصرار داشتند كه ما شهر نداريم، اما ما في‌الواقع در جاهايي كه خودمان درست يا غلط، از ديرباز شهر مي‌خوانديم، كار مي‌كرديم، بيكار بوديم، عاشق مي‌شديم، از يكديگر متنفر مي‌شديم، مي‌خوابيديم، بيدار مي‌شديم و اعتراض مي‌كرديم و هزينه مي‌داديم، بدون اينكه توضيحي دانشورانه از آن در دست داشته باشيم و دانشگاهيان و پژوهشگران ما با زبان مفاهيم و به نحو مستدل و مستند به ما نشان دهند كه به راستي آنجايي كه در آن زندگي مي‌كنيم، چه ويژگي‌ها و خصايص كلي و عامي دارد و مختصات و جزييات آن را چگونه مي‌توان به قالب مفاهيم كشاند و راجع به آنها انديشيد.
از اين حيث دعوت پژوهشگراني چون توفيق و همفكرانش، در كنار مباحث مهمي كه بسياري ديگر از اصحاب علوم انساني در دهه 1390 مطرح كرده‌اند، اهميت بسيار دارد. تلاشي كه خوشبختانه ثمرات انگشت‌شمار اما اميدواركننده‌اي نيز در برداشته و هر از گاهي شاهديم مقاله يا كتابي منتشر مي‌شود كه بدون عناوين دهان پركن اما درون‌تهي، فروتنانه ولي مبتني بر مشاهداتي تجربي و متكي به تلاش‌هايي ميداني، كوشيده‌اند گوشه‌اي از وضعيت كنوني ما را تبيين كنند، بدون آنكه مدام به فلان فيلسوف و نظريه‌پرداز ارجاع دهند و ديگران را به نفهمي و بي‌سوادي متهم سازند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون