• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5029 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۸ شهريور

پاي ديوارهاي دمشق

مرتضي ميرحسيني

محاصره نزديك به يك ماه طول كشيد و سرانجام در چنين روزي از سال 634 ميلادي و با باز شدن دروازه‌هاي شهر دمشق به پايان رسيد. دمشق نخستين شهر بزرگ در قلمرو امپراتوري روم شرقي بود كه به دست مسلمانان مي‌افتاد و براي هر دو طرف، چه رومي‌هاي مغلوب و چه مسلمانان فاتح معنايي بيشتر از 
يك شهر داشت. 
نشانه‌اي بود از تغييرات بزرگ؛ تغييرات بزرگي كه از چندي قبل آغاز شده بودند و در پس آنها قدرتي تازه‌نفس در هماوردي با دو قدرت قديمي و كهنسال شكل مي‌گرفت. درست همان سال‌هايي كه شاهنشاهي ايران (ساسانيان) و امپراتوري روم شرقي (بيزانس) با هم مي‌جنگيدند (از 610 تا 629 با وقفه‌هايي نه چندان پايدار، يكسره در جنگ بودند) و جامعه و اقتصاد خودشان را در اين جنگ‌ها فرسوده و تباه مي‌كردند، رسول‌الله در گوشه‌اي دورافتاده از جهان، اعراب پراكنده را زير پرچم ديني نو متحد مي‌كرد و به قول ويل دورانت آنان را از ظلمت و توحشي كه در آن فرورفته بودند - و قرن‌ها در آن دست‌وپا مي‌زدند - بيرون مي‌كشيد. حتي متاثر از اين نيروي حياتي تازه، حكومتي متمركز در شبه‌جزيره شكل گرفت كه نمي‌توانست به آن جغرافياي خاص محدود بماند. اما فتوحات اعراب بعد از وفات رسول‌الله
 شروع شد. پيشروي در قلمرو امپراتوري روم شرقي از زمان ابوبكر- آن‌هم تازه بعد از ختم غائله‌ها و سركوب مخالفت‌هاي داخلي - آغاز شد و در اواخر دوران كوتاه خلافت او بود كه خالد بن وليد سپاه اعراب را تا پاي ديوارهاي دمشق فرماندهي كرد. البته ناگفته نماند كه لشكركشي‌هاي اعراب در قلمرو همسايگان‌شان با چند نبرد يا در واقع چند زدوخورد در عراق امروزي - كه آن زمان بخشي از خاك شاهنشاهي ساساني بود - شروع شد. بعد به دستور ابوبكر، خالد كه در عراق خون‌ها ريخته‌ها و جنايت‌ها كرده بود راهي سوريه شد تا به نيروهايي كه پيش‌تر به آنجا اعزام شده بودند بپيوندد و آنان را در جنگ با قواي امپراتوري روم شرقي ياري دهد. «ميان حيره و دمشق صحراي خشك و بي‌آبي بود كه مسافران آن را پنج روزه طي مي‌كردند.
 خالد شتران بسيار فراهم آورد و سيراب‌شان كرد. سپاهيان در اثناي سفر شتران را مي‌كشتند و آب شكمبه آنها را مصرف مي‌كردند و به اسبان خود شير شتر مي‌دادند.» به اين شيوه، كمتر از يك هفته بعد به دمشق رسيدند. دمشقي كه آن زمان كانون تجمع بازرگانان شرق و غرب و شهري بسيار ثروتمند بود و به استحكامات دفاعي تسخيرناپذيري تكيه داشت. دو ويژگي اول بر انگيزه اعراب براي فتح شهر مي‌افزود و ويژگي سوم مانعي بزرگ در تحقق اهداف‌شان بود. چون آنان ابزارهاي محاصره و قلعه‌گيري - مثل نردبان‌هاي بلند، برج‌هاي محاصره، دژكوب و منجنيق - نداشتند، فقط پاي ديوارهاي شهر اردو زدند و راه ورود و خروج
 به آن را بستند. 
مدافعان شهر ابتدا به مقاومت ايستادند و پايداري كردند و حتي چند حمله براي شكستن محاصره ترتيب دادند، اما بعد با اطمينان از اينكه امپراتوري نيروي كمكي براي‌شان نمي‌فرستد و سپاهي براي نجات‌شان نمي‌آيد، سست و ضعيف شدند و ميان‌شان درباره تسليم يا مقاومت اختلاف افتاد. سرانجام گويا با خيانت يكي از كشيش‌هاي شهر و تباني او با محاصره‌كنندگان، سپاه خالد از دروازه شرقي به شهر رخنه كرد (دمشق در آن زمان شش دروازه اصلي داشت). باز شهر به آساني تسليم نشد و بدون جنگ به سقوط حتمي‌اش تن نداد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون