• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5038 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۸ مهر

موزه‌ها و هِژِموني٭

سارا كريمان

مكتبِ فرانكفورت(1)، در رابطه با نظريه انتقادي(2)، از جمله مكاتبِ مطرحِ آلماني نئوماركسيسم(3)  است كه در دهه ۱۹۳۰م. توسطِ ماكس هوركهايمِر(4)  در قالبِ انجمنِ پژوهش‌هاي اجتماعي دانشگاهِ فرانكفورت(5)  تاسيس شد. اين مكتب تحقيقاتِ خود را بر پايه بينشِ كارل ماركس(6)  و زيگموند فرويد (7)  از منظرِ اجتماعي-فلسفي در جوامعِ سرمايه‌داري آغاز كرد و گسترشِ آن را نقد و بررسي نمود. طرفدارانِ هم‌نسلِ او در اين مكتب عبارتند از: تئودور آدورنو (8)، اِريش فروم (9)، هِربِرت ماركوزه (10)، فرانتس نويمان (11)، و والتِر بِنيامين (12) و از انديشمندانِ جوان‌ترِ اين مكتب مي‌توان يورگِن هابِرماس (13)  و آلفرِد اِشميت (14)  را نام برد. از نظرِ مكتبِ فرانكفورت، پيدايش و رواجِ رسانه‌هاي جمعي و «صنعتِ فرهنگ» و رخنه بي‌وقفه آنها در زندگي مردم در طولِ قرنِ بيستم نشان‌گرِ چرخش از سرمايه‌داري ليبرالي خودتنظيم‌شنونده قرنِ 19م.  به سرمايه‌داري سازمان‌يافته و سراپا برنامه‌ريزي‌شده قرنِ 20م. است. آنتونيو گرامْشي (15)، روشنفكر، نظريه‌پرداز و از بنيان‌گذارانِ اصلي حزبِ كمونيستِ ايتاليا، ايده‌هايي مؤثر بر كمونيسمِ ايتاليايي داشته است. هسته سخت و دالِّ مركزي انديشه گرامشي مفهومِ هِژِموني‌ست.(16)  گرامْشي با ارايه نظرياتِ خود پيرامونِ مفهومِ هِژِموني، در حقيقت بسترِ فراخي را براي ورودِ فرهنگ به كانونِ نظريه‌پردازي روابطِ بين‌الملل و فهمِ سياستِ جهاني گسترانيده كه مي‌تواند موردِ استفاده تحليلگران باشد. گرامشي و پيروانِ او اين فرضيه را مطرح مي‌سازند كه ميانِ دو مقوله فرهنگ و هِژِموني رابطه مستقيم وجود دارد.(17)  هِژِموني نوعي اِعمالِ سلطه آميخته با رضايت و مبتني بر توانِ راهبردي فرهنگي و ايدئولوژيك جوامع است. از اين حيث، مشروعيت و مقبوليتِ فرهنگي ابرقدرت‌ها اهميتِ به مراتب بيشتري از قوه قاهره نظامي و اهرم‌هاي اقتصادي براي تضمينِ سيطره جهاني آنان دارد. در نتيجه، مؤلفه‌هاي فرهنگ واسطه‌  تحققِ هِژِموني و شرطِ لازمِ استقرارِ قدرت هستند. سلطه يا هِژِموني فرهنگي (18)  از انواعِ هِژِموني و مفهومي براي توصيفِ نفوذ و سلطه فرهنگي گروهي اجتماعي بر گروهي ديگر است. از اين رو، هنجارسازي، ارزش‌آفريني، قهرمان‌سازي، الگوآفريني، ايجادِ معيار و مقياسِ زيبايي‌شناسي، ستاره‌سازي و... از تبعاتِ هِژِموني‌سازي فرهنگي به شمار مي‌آيد. موزه در مقامِ يكي از مهم‌ترين بنيادهاي فرهنگي و آموزشي جهانِ معاصر -كه به طبقه‌بندي، تدوين و هويت‌بخشي اطلاعات و اَسناد مي‌پردازد و اغلب به طورِ رسمي و با توليت و صَرفِ هزينه دولت‌ها و حكومت‌ها اداره مي‌گردد -  مي‌تواند يكي از اهرم‌هاي سلطه فرهنگي و هِژِموني تلقي شود. موزه‌ها اغلب با القاي حسِّ احترام و ارزشْ اشيا و مفاهيم را به نمايش مي‌گذارند و با ارايه روايت‌هاي گوناگون به آنها وجهه يگانگي و تقدّس مي‌بخشند. از اين رو، شيوه گزينش و نمايشِ آثار همواره با نوعي تأسّي از سلطه فرهنگي همراه است. مغروق شدن در گفتمانِ غالبِ روز، ارزش‌آفريني و در ادامه انتقال و آموزشِ مفاهيمِ آن از عناصرِ تداومِ بقاي موزه‌هاست.
موزه‌ها اگرچه مدعي بي‌طرفي و عدمِ تماميت‌خواهي هستند، ولي همواره در ترويجِ ارزش‌ها و، به بيانِ امروزي‌تر، رويكردها گام برمي‌دارند. بدان معنا كه موزه‌ها در مقامِ مرجعِ تعيين‌كننده جرياناتِ فرهنگي و هنري، به طورِ ذاتي داراي گرايش‌هاي گوناگون هستند و به بازتوليدِ ارزش‌ها و معاني مي‌پردازند. در حقيقت، مي‌توان گفت ما ارزش‌ها را به موزه نمي‌بريم، بلكه از موزه ارزش و اعتبار دريافت مي‌كنيم. موزه‌ها به ما مي‌گويند چه چيز هنر است و چه چيز هنر نيست، چه چيز اصيل است و چه چيز نامعتبر. اين‌گونه سايرِ نظام‌ها و ساختارهاي فرهنگي-  هنري كه در شعاعِ موزه‌ها قرار گرفته‌اند نيز از محتواي انتشاريافته توسطِ آنها تاثير مي‌گيرند.  از اين رو، در تحليلِ كاركردِ موزه‌ها از منظرِ انديشمندانِ نئوماركسيست مي‌توان اذعان داشت كه موزه‌ها از مظاهرِ هِژِموني و سلطه فرهنگي هستند و در حُكمِ ابزارِ انتقالِ خواستِ قدرت ايفاي نقش مي‌كنند.

پاورقي‌ها
٭ اين جستار براي نخستين‌بار در اين كتاب منتشر شده است.
1-Frankfurt School /Frankfurter Schule
2- Critical theory، رويكردي فلسفي به فرهنگ و به ويژه به ادبيات كه مي‌كوشد با نيروهاي اجتماعي، تاريخي و ايدئولوژيك  مقابله كند.
3- Neo-Marxism، اصطلاحي نادقيق براي تمامي رهيافت‌هايي ست كه در سده 20م. كوشيده‌اند ماركسيسم را با افزودنِ عناصري از ديگر نظريات، نظيرِ ايدئاليسمِ آلماني، اگزيستانسياليسم، ساختارگرايي و روان‌كاوي، اصلاح كنند يا گسترش دهند و از اين طريق كاستي‌هاي ماركسيسمِ ارتدوكس و ماترياليسمِ ديالكتيك را رفع كنند.
 4-Max Horkheimer (1973-1895)
5-Institute for Social Research /Institut für Sozialforschung, IfS
6-Karl Marx (1883-1818)
 7-Sigmund Freud (1939-1856)
8-Theodor W. Adorno (1969-1903)
9-Erich Seligmann Fromm (1980-1900)
 10-Herbert Marcuse (1979-1898)
 11-Franz Leopold Neumann (1954-1900)
 12-Walter Bendix Schönflies Benjamin (1940-1892)
13-Jürgen Habermas (1929)
14-Alfred Schmidt (2012-1931)
15-Antonio Francesco Gramsci (1937-1891)
16- آنتونيو گرامْشي و مفهومِ هِژِموني، علي‌رضا محمّدي، وبسايتِ انسان‌شناسي و فرهنگ، 1395.
17- رابطه فرهنگ و هِژِموني در عرصه جهاني: رويكردي گرامْشينيستي، فصلنامه رهيافت‌هاي سياسي و بين‌المللي، زمستانِ 1390، شماره 28، دانشگاهِ شهيد بهشتي.
18-Cultural hegemony

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون