• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5053 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۹ مهر

پشت ديوارهاي شهر

محمدجواد حق‌شناس

انتخاب همكاران سازماني از بديهي‎ترين حقوقي است كه يك مدير از آن برخوردار است. محروم و محدود ساختن هر مديري از اين حق قانوني، در عمل به تضعيف سازمان مربوطه منجر و آن را از پاسخگويي در قبال مردم و نهادهاي نظارتي باز مي‎دارد. در نقطه مقابل ذي‎نفعان سازماني، اعم از كاركنان، مردم و منتخبان‌شان اين حق را دارند كه از مديران ارشد انتظار شناخت كامل چالش‌ها و ظرفيت‌ها، انتخاب درست و استفاده مناسب از منابع انساني داخلي سازمان را داشته باشند. شهرداري تهران، سازماني با دامنه تاثيرگذاري ملي است و ماموريت‌هاي آن به حدي گسترده است كه گاه شهردار يك منطقه يا رييس يك سازمان را در موقعيتي همتراز با يك وزير قرار مي‌دهد. اين توان بالاي ماموريت به همراه جايگاهي كه اين نهاد اجتماعي در مديريت پايتخت ايران بر عهده دارد، همواره آن را در فهرست مهم‌ترين و استراتژيك‎ترين سازمان‎هاي عمومي غيردولتي قرار داده است. آن‌گونه كه حاكميت از بدو شكل‎گيري نهاد بلديه تاكنون، همواره معتمدترين نيروها و نزديك‎ترين افكار به خود را بر مسند آن نشانده و اگر به هر طريق فردي خارج از اين دايره، زمامدار امور آن شده باشد، به هر شكل ممكن آن را برنتابيده و از ادامه فعاليت آن جلوگيري به عمل آورده است. بررسي تاريخ اين نهاد عمومي در يكصد سال گذشته نمونه‌هاي مشخصي از رواداري حكومت با شهرداران همفكر و برنتابيدن آن با شهرداراني را گواهي مي‌دهد كه متفاوت از خوانش حاكم عمل كرده‌اند. مديريت كنوني شهر تهران چالش‎هاي بسياري پيش‎رو دارد. دكتر عليرضا زاكاني دور از انتظارترين گزينه براي انتخاب به عنوان شهردار تهران بود، اتفاقي بعيد كه وقوع آن حتي بسياري از اعضاي شوراي شهر ششم را نيز به شگفتي و واكنش واداشت. رفتار شهردار تهران نيز در همين مدت زمان كوتاه، بر نگراني كارشناسان حوزه شهري افزوده است. موضع‎گيري‎هاي غيركارشناسي،  انتخاب مديران ارشد از بيرون بدنه شهرداري و اغلب ناهمگون با ماموريت سازماني و… از جمله اين موارد است. شهرداري تهران، به‌رغم انتقادهاي فراواني كه به فرتوت بودن و ناكارآمدي سازماني آن وارد است، مجموعه توانمندي از نيروهاي كارآزموده، متخصص و متعهد را در اختيار دارد كه مي‎توان با اتكا به آن، تحول شهري و اجتماعي را تحقق بخشيد. اساسا در شهرداري تهران، آن چيز كه بيش از تغيير مديران ارشد و مياني، نياز به تغيير و اصلاح دارد، ساختار اداري و بروكراسي حاكم بر رفتار كاركنان و مديران آن است. شهرداري نهادي نيست كه با بخشنامه و دستورالعمل بتوان آن را مديريت كرد، اين سازمان حتي در نيروهاي صف، با استراتژي مقاومت در برابر تغيير آشناست. عدم شناخت كافي از توان سازماني اين نهاد عمومي و بي‌توجهي به رفتار مديريت بومي شده در آن، مي‎تواند مقاومت شكل گرفته در برابر تصميمات كلان را به آنجا برساند كه در عمل، شهرداري را به سازماني بي‌تحرك و بودجه‌خوار تبديل كند. در نقطه مقابل با شناخت ظرفيت‌ها و توان‎افزايي نيروها مي‎توان دوران پر رونقي از مديريت شهري را تجربه كرد. به نظر مي رسد انتصابات شهرداري در دوران جديد مديريتي نشان از نوعي بي‎اعتمادي به نيروهاي درون سازماني دارد. غير از يك مورد، هيچ يك از معاونين و مديران ارشد، از بدنه شهرداري انتخاب نشده‎اند. اين روند در انتخاب شهرداران مناطق هم به نوعي ديگر تكرار شده است. در مورد اخير، از قرار معلوم همان‌گونه كه ناصر اماني هم بيان كرد، آقاي قاري قرآن حتي در جريان انتخاب هم نبوده است و بدون اطلاع او حكم شهرداري منطقه تاريخي و ارزشمند ١٢ معروف به قلب تهران به نام او ابلاغ شده است. اين رويه كه به‌طور قطع از سوي شهردار، رييس شورا و شايد خود آقاي قاري قرآن تكذيب خواهد شد، بسيار خطرناك است. اين رفتار و نامه عدم تمايل فرد منصوب، به حضور در مديريت شهري پايتخت بيانگر اين نكته است كه آقاي شهردار تا پيش از ابلاغ حكم هيچ‌گونه مذاكره‎اي با كانديداهاي مورد نظر انجام نداده‎اند. طبعا آنها نيز هيچ برنامه مدوني به شهردار و تيم مركزي مديريت شهري تقديم نكرده‎اند. انتخاب سريع شهردار جايگزين، اين گمانه‌زني را قوي‎تر مي‎كند و به اين شائبه كه ايشان نيز براي مديريت قلب تاريخي پايتخت فاقد هرگونه برنامه مشخصي است، دامن مي‎زند و اين مدل رفتاري را به مناطق و سازمان‎هاي ديگر تسري مي‎دهد. البته اين رفتار چندان دور از ذهن نبوده و با اتفاق رخ داده، به نظر ديگر تعبير قرارگاه را نبايد در حد يك واژه در نظر گرفت و  

آن را بايد مدل سازماني در نظر گرفته شده براي مديريت جديد اين نهاد عمومي و اجتماعي قلمداد كرد. اين تفكر كه شكل اجرايي پيدا كرده، اتخاذ يك استراتژي خطرناك است كه در عمل محكوم به شكست خواهد بود. اما منابع و فرصت‎هاي بسياري را نيز به همراه خود زائل خواهد كرد.
مديريت قرارگاهي، مديريت نظامي است كه براي حوزه‌هاى شهرى و محيط‌هاى غير نظامى توصيه نمي‌شود. شيوه‎اي كه به‌رغم تجربه‌هاي تلخ و زيانبار آن، همچنان در ميان اصولگرايان طرفداران بسياري دارد و از هيچ فرصتي براي اعمال آن دريغ نمي‎كنند. اختلاف شكل گرفته ميان اعضاي شورا و شهردار پايتخت، نخستين و به‌طور قطع آخرين اختلافي نيست كه روي داده و از قضا تكذيب هم مي‎شود. بگذريم از اينكه افكار عمومي و كارشناسان حوزه مديريت شهري برداشت خود را بر هر تكذيب يا پيوست ديگري ترجيح مي‎دهند، برداشتي كه اغلب ناظر به داده‎هاي صحيح و معتبر است. موردي كه بايد به آن توجه داشت و همواره كم اهميت انگاشتن آن در طول ادوار گذشته چالش‌هاي بزرگي را موجب شده، رابطه‌اي است كه شوراي شهر با سازمان شهرداري دارد. برگزيدگان مردم در شوراي شهر، اين حق را براي خود قائل هستند كه به عنوان سياستگذار و ناظر بتوانند در امورات مديريت شهري حتي در بي‎اهميت‎ترين آنها اعلام‎نظر و اعمال قدرت كنند. در نقطه مقابل مديريت شهري تلاش دارد تا در هر لايه‌اي از سلسله مراتب خود نسبت به اين نظارت و اعمال نظر مقاومت نشان دهد. اعتراض مداوم اعضاي شورا به بي‌توجهي مديران شهري به مصوبات شورا، شكل عمومي اين چالش است، نمودهاي جدي‎تر از اين اختلاف ديدگاه و رفتار در جلسات خصوصي و پشت درهاي بسته به وقوع مي‎پيوندد كه هر از گاهي خبرهايي از آن منتشر مي‌شو‎د. خبرهايي كه به‌رغم تكذيبيه‎هاي معنادار شوراييان، كسي در اصالت آنها شك و ترديدي به خود راه نمي‎دهد. استراتژي كسالت و بيماري كه تاكنون توسط رييس شورا و شهردار تهران اتخاذ شده، روشي است كه به نظر براي عبور از بحران مواجهه افكار عمومي با تنش ايجاد شده ميان مديريت شهري و اعضاي شوراي شهر انتخاب شده و به تدريج كاركرد خود را از دست مي‌دهد.  فرآيند غيرقانوني و سرشار از ابهام انتخاب شهردار، نشان از برتري قدرت او در نظام تصميم‎گيري دارد. به اين معنا مديريت شهري فقط در فرم و صورت تابع شورا خواهد بود و در عمل شوراي ششم با مديريت مهدي چمران و ميانداري اعضاي با سابقه آن، از شوراي شهر به شوراي شهرداري تبديل خواهد شد. همان‌گونه كه در دوران مديريت محمدباقر قاليباف و محمود احمدي‎نژاد اين‌گونه بود. شوراي ششم در همين مدت زمان كوتاه نشان داده كه به بهانه آزادي عمل، توان و احتمالا قصد دخالت در امور مديريت شهري را ندارد. تحميل شهردار از سازمان‎هاي فرادست به اين شورا كه به تاييد غير رسمي رييس آن نيز رسيد، وزن و اعتبار شوراي ششم را آنچنان پايين آورده كه در عمل نمي‌توان انتظاري از آن داشت. نكته مهم آنكه بر خلاف اعضاي شوراي شهر، شهردار تهران و مديران ارشد، بدنه مديريت مياني در سازمان شهرداري پايدار است. اين بدنه به تجربه آموخته كه در برابر تصميماتي كه مغاير با نظر اوست چگونه مقاومت كرده و فرآيند اجراي آن را طولاني و گران سازد. آنها به خوبي اين مهارت را در كنار بسياري ديگر از مهارت‌ها آموخته‌اند و آنها را به كار مي‌برند. سازمان‎هايي مانند شهرداري تهران كه سابقه ديرينه تاسيس دارند، از رفتارهاي بومي شده‌اي برخوردارند كه شناخت آن جز با تجربه حاصل نمي‌شود. براي مديريت بر اين رفتار دو شيوه معمول است؛ نخست انتخاب مديراني از جنس همين رفتار سازماني است كه بعيد است رويكرد شوراي ششم معطوف به آن باشد. وجه دوم مديريتي است كه آقاي شهردار و ديگراني چون محمدباقر قاليباف و احمدي‎نژاد به آن ارادت دارند. شيوه بوذر جمهري كه نظام تصميم‌سازي و حتي اجرا را تحت مديريت كامل خود مي‎خواهد. كارنامه خروجي اين شيوه رفتاري، نسبت مشخصي با كاريزماي شخصي و دامنه اعتبار و تخصص مديران ارشد دارد.
شوراي ششم شهر تهران با انتخاب عليرضا زاكاني به عنوان شهردار برگزيده، به نظر مي‌آيد كه نخستين اشتباه استراتژيك خود را انجام داده است. برگزيدگان اين شورا، در آزمون انتخاباتي غير رقابتي كه شائبه مهندسي شدن داشت، نه تنها نتوانستند توفيق چنداني در جذب آراي عمومي داشته باشند، حتي پايگاه سياسي و اجتماعي خود را نيز به‌طور معناداري از دست  داده‎اند.
عليرضا زاكاني به اندازه محمدباقر قاليباف با شهر، شهرسازي و نظام تصميم‎سازي شهري بيگانه است. با اين تفاوت كه قاليباف از تجربه بيشتري در مديريت كلان برخوردار بود. در حالي كه زاكاني نه تنها توان اجرايي قابل قبولي در سابقه خود ندارد، بلكه فاقد دانش مديريت شهري نيز است. اين تنها نقطه ضعف او در احراز اين پست نيست، زاكاني پيش از مديريت بر شهر تهران، نيازمند مديريت بر شهرداري تهران است. همان‌گونه كه بيان شد، انتظار همراهي مديران مياني و نيروهاي صف در شهرداري تهران با برنامه‎هاي مبهم  زاكاني  بسيار  اندك  است. 
شيوه تاييد صلاحيت زاكاني و مرتبط‌سازي مدارك او براي احراز سمت شهردار تهران، هموارترين مسيري بود كه تاكنون شوراي ششم پيموده است. شورايي كه غير از سه نفر، بقيه اعضاي آن نخستين حضور خود را در پارلمان شهري و بسياري از آنها نخستين تجربه مديريت كلان را تجربه مي‎كنند، در روزهاي پيش‎رو چالش‎هاي جدي‎اي پيش‌رو خواهد داشت و چه بسا مانند دوران مديريت قاليباف، آقاي زاكاني نيز به اين نتيجه برسد كه سطح دسترسي اعضاي شورا را به مديران خود پايين آورد و با انتخاب يك مدير واسط ميان شورا و مديريت شهري در عمل انقطاع ا ين  رابطه  را  رقم  بزند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون