• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5058 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۶ آبان

موزه و طبقات اجتماعي

سارا كريمان

بررسي عمومي مخاطبان برنامه‌هاي فرهنگي، هنري نظير تئاتر، كنسرت‌هاي موسيقي، پرفورمنس‌هاي موزه‌اي و... نوعي قشربندي اجمالي را در طيف مصرف‌كنندگان متبادر ذهن مي‌كند. با هر ميزان در جوامع مختلف برخي از گروه‌هاي اجتماعي امكان مصرف فرهنگي بيشتري دارند و طبيعتا برخي گروه‌ها محروم يا كمتر برخوردار هستند. اگرچه تعميم تام و تمام نمي‌توان داد كه الزاما سطح اقتصادي هر فرد معادل مصرف فرهنگي او باشد اما به هر روي در هر جامعه طبقات اقتصادي ضعيف‌تر براي برنامه‌ريزي و بهره‌برداري فرهنگي دچار محدوديت‌هاي بيشتري هستند. گروه‌هاي اجتماعي كه براي تامين نيازهاي اوليه اقتصادي مجبور به تلاش بيشتر و زمان زيادتري هستند ممكن است امكان كمتري براي حضور در مراكز فرهنگي، هنري داشته باشند. از جمله دلايل اين مساله وضعيت تفريحي، تفنني فرهنگ و هنر است. براساس همين ديدگاه طبقات مرفه‌تر ممكن است جايگزين‌هاي ديگري را مورد استفاده قرار دهند و برعكس آن نگاه متفاوت به فرهنگ سبب شود برخي افراد با چشم‌پوشي از ساير نيازها، فعاليت فرهنگي را در اولويت زندگي قرار دهند. به باور كلي ميزان فرهيختگي هر فرد يا جامعه در تناسب با مصرف فرهنگي آن دارد. اتخاذ راهكارهايي براي بالا بردن گرايش عمومي به مقولات فرهنگي، هنري ازجمله بنيادي‌ترين اصول مديريت اجتماعي است. نتايج چندگانه حاصل از اين راهكار در ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي بسيار ملموس و مهم است. با بررسي تعاريف شوراي جهاني موزه‌ها كه هر چند سال يك‌بار به‌روزرساني مي‌شود، بر اهميت توجه به گستره اجتماعي وقوف بيشتري حاصل مي‌شود. در تعريف سابق ايكوم، موزه سازماني فرهنگي معرفي مي‌شد كه در آن به روي عموم باز بود و در ادامه به برخي كاركردها اشاره مي‌شد. طبق آخرين تعريف نيز «موزه‌ها فضاهايي مردم‌سالارانه، فراگير و چندصدايي براي گفت‌وگويي منتقدانه پيرامون گذشته‌ها و آينده‌ها هستند. موزه‌ها ضمن به رسميت شناختن و حل‌كردن تضادها و چالش‌هاي زمان حال، نگهدارنده اشيا و نمونه‌هاي تاريخي ارزشمند به نفع جامعه، حفظ‌كننده خاطرات متنوع گذشته براي نسل‌هاي آينده‌اند و تضمين‌كننده برابري حقوق و دسترسي به ميراث براي همگان هستند.» به لحاظ تعريف، موزه بايد واجد كاركرد براي تمام جامعه باشد اما اين تماميت چگونه حاصل مي‌شود؟ چنانچه هر موزه به صورت هوشمندانه واقعيت جامعه اطراف خود را رصد و درك نكند چگونه مي‌تواند به اين تعريف نزديك شود؟ در اينجا رجوع به داده‌هاي به‌روز‌رساني‌شده موسسات آماري اهميت بسزايي دارد. همچنين هر موزه بايد يك مركز آماري ذيل واحد پژوهش خود داشته باشد كه به عنوان مثال بتواند آمار دانش‌آموزان و نوع و منطقه آن را تجزيه و تحليل نمايد. در مدل پيشرفته‌تر وارد بررسي اثرگذاري شود و شبكه‌اي از اين داده‌ها ذيل مراكز آماري تشكيل شود كه بتواند خوراك مراكز تصميم‌سازي را تامين نمايد. چنانچه در بررسي‌هاي نموداري مشخص شود كه روش‌هاي جذب مخاطب براي گروه‌هاي مختلف اجتماعي خارج از تعادل است بايد براي كم كردن فاصله‌ها، برنامه‌هاي ويژه تدارك ديده شود. البته در وضعيت فعلي چنين به نظر مي‌رسد كه موزه‌هاي ايران حتي گام‌هاي اوليه را هم برنداشته‌اند و اقدامات انجام‌شده صرفا موردي و خارج از رويه معمول است. اين ضعف اساسا از عدم وجود ساختار مخاطب‌شناسي در موزه‌ها برمي‌آيد. جدا از اين مساله كه مخاطب‌شناسي تا چه ميزان در موزه‌ها جدي گرفته مي‌شود بايد دقت شود كه اين پايش‌ها اصولا بين‌بخشي هستند و به فرض اقدام داخلي موزه‌ها، چندان راهگشا نيستند زيرا مجموعه‌اي از سازمان‌هاي مختلف در كنار همديگر مي‌توانند بسترهاي بهره‌برداري به نسبه عادلانه‌تر از فضاهاي فرهنگي عمومي را فراهم آورند. به عنوان مثال مراكز پژوهشي در كنار آموزش و پرورش، شهرداري، بهزيستي، وزارت درمان و... بايد زنجيره‌اي از مطالعه و اقدام را تشكيل دهند. لفظ در اينجا جنبه تاكيدي بسيار زيادي دارد زيرا به غير از اين اصولا موزه‌ها از تعريف و هويت خود فاصله مي‌گيرند يا به بيان ديگر فاصله گرفته‌اند. فاصله طيف‌هاي اجتماعي به نوبه خود نوعي سرخوردگي و ناهنجاري را به دنبال خواهد داشت. نهاد موزه كه متعلق به كل جامعه است در صورت عدم توجه در جايگاهي قرار مي‌گيرد كه طيفي از جامعه احساس مي‌كند چيزي متعلق به آنان است كه بهره‌اي از آن ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون