• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5062 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۱ آبان

تولد و زندگي ماري‌آنتوانت

مرتضي ميرحسيني

سال 1755 ميلادي در چنين روزي متولد شد و با اين جمله كه «اگر مردم نان ندارند، كيك بخورند» نام مشهوري در تاريخ براي خود دست و پا كرد. هرچند برخي درباره اصالت اين جمله كه در روزهاي پرشايعه انقلاب دهان به دهان پخش شده بود، ترديد دارند. البته او بعدتر زير گيوتين انقلاب رفت و همدلي و همدردي بسياري برانگيخت. اصل و تبارش به خاندان سلطنتي اتريش مي‌رسيد، اما بعد كه در سال 1770- زماني كه 14 سال داشت - با وليعهد فرانسه ازدواج كرد عضوي از دربار پاريس شد. مي‌گويند شوهرش لويي شانزدهم هم او را بسيار دوست داشت و هم نسبت به او درباره ناتواني جنسي خودش احساس حق‌شناسي مي‌كرد. ماري آنتوانت به جاي عواطف عاشقانه سركوب‌شده‌اش، به جست‌وجوي معناي ديگري براي زندگي رفت.
 لباس‌ها و جواهرات گرانقيمت مي‌خريد و از بيشترشان فقط يك بار استفاده مي‌كرد. عده زيادي چاپلوس و نورچشمي دور خودش جمع كرده بود و هر از چندي از خزانه، پول هنگفتي ميان آنان بذل و بخشش مي‌كرد. گويا به قمار هم علاقه زيادي در حد اعتياد داشت، اما هميشه مي‌باخت و بدهي‌هايي گاه هنگفت به شوهر تاجدارش تحميل مي‌كرد. نوشته‌اند لويي شانزدهم قروض قمار همسرش را از كيسه خود مي‌پرداخت و او را به رفتن به اپراي پاريس تشويق مي‌كرد، هرچند كه مي‌دانست نشاط او در ملأعام باعث ناراحتي مردمي خواهد شد كه به وقار و خويشتن‌داري خاندان سلطنتي عادت كرده‌اند. دولت هر هفته هزينه اجراي سه نمايش و دو مجلس رقص و دو شام رسمي در دربار را مي‌پرداخت و به جز اين، ملكه جشن‌هاي خصوصي‌تري هم برپا مي‌كرد كه هزينه‌هاي آن از خزانه تامين مي‌شد. 
 حتي مشهور است كه گاهي ساعت را جلو مي‌برد تا «به بستر رفتن او را به جلو اندازد» كه خودش بتواند در بازي‌هايي كه ممكن بود تمام شب طول بكشند، به دوستانش ملحق شود. برادرش يوزف (امپراتور يوزف دوم) كه در ورساي به ديدارش رفته بود اعتراف مي‌كرد «او تنها به خوشي و لذت فكر مي‌كند، به پادشاه هيچ علاقه‌اي ندارد و از باده اسراف و تبذير سرمست شده است. او شاه را به زور مجبور به انجام كارهايي مي‌كند كه هيچ مايل به انجام‌شان نيست. خلاصه اينكه، نه وظايف يك همسر را درست انجام مي‌دهد نه وظايف يك ملكه را.» در كنار همه اينها، ماري آنتوانت اتريشي بود و فرانسوي‌هاي آن روزگار اتريشي‌ها را دشمن خودشان مي‌ديدند و دوست‌شان نداشتند. مردم فرانسه ملكه كشورشان را «زن اتريشي» مي‌شناختند و آماده بودند بدترين شايعات را درباره‌اش باور كنند. مثلا اگر از كسي مي‌شنيدند ملكه كاري غيراخلاقي كرده، بي‌درنگ باور مي‌كردند و به راست و دروغ بودن شايعه يا انگيزه گوينده اهميتي نمي‌دادند. 
همچنين اين باور در بيشتر فرانسوي‌ها ريشه دوانده بود كه لويي شانزدهم و شماري از درباريانش به اصلاح امور كشور فكر مي‌كنند، اما ملكه و‌ دار و دسته‌اش مخالف هر تغيير و تحولي‌اند و مدام در مسير اصلاحات كارشكني مي‌كنند. او آنقدر منفور بود كه توماس جفرسون - كه در سال‌هاي منتهي به انقلاب فرانسه در اين كشور اقامت داشت- با قاطعيت مي‌نويسد «من هميشه اعتقاد داشته‌ام كه اگر ملكه‌اي در كار نبود، انقلابي نيز رخ نمي‌داد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون