• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5068 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۸ آبان

بررسي فيلم «هارموني وركمايستر» از منظر موسيقايي

هبوط انسان به جهان ماده

شورا كريمي

قطعا سينما يكي از چگال‌ترين اقسام رسانه است و نقد هنري آثار سينمايي به خصوص آثار مهم تاريخ سينما در زمينه فعاليت يك منتقد صاحب‌نظر است كه هم به موضوع سينما مسلط باشد و هم اصول و روش‌هاي نقد را به خوبي بداند، بنابراين نوشته حاضر بيشتر برداشت‌هاي يك مصنف موسيقي از يك فيلم محسوب مي‌شود تا نقد يك اثر. «هارموني وركمايستر» نهمين و يكي از مهم‌ترين فيلم‌هاي كارگردان مجاري «بلاتار» و هم يكي از تحسين‌شده‌ترين آثار سينماي جهان است كه بسياري از منتقدان به درستي آن را قدمي بلند در شكل‌گيري زبان جديدي براي سينما مي‌دانند.
از عنوان اثر شروع مي‌كنم كه در بسياري موارد به اشتباه «هارموني‌هاي وركمايستر» انگاشته شده در‌حالي‌كه حرف «s» در انتهاي كلمه «Harmonies»  دلالت بر جمع ندارد بلكه به معناي «علم» هارمونيست؛ نظير «s» در انتهاي واژه‌هايي نظير Physics يا 
Genetics كه به علم فيزيك يا علم ژنتيك اشاره دارند. بنابراين عنوان درست فيلم«هارموني وركمايستر» است. در مورد «آندرياس وركمايستر» اين توضيح لازم است كه او تئوريسين و آهنگساز آلماني مربوط به قرن‌هاي ۱۷ و ۱۸ ميلادي است كه در زمره طرفداران نظريه «اعتدال يكسان» يا به عبارتي سيستم يكسان‌سازي فواصل درجات در موسيقي است. اين سيستم پيشنهاد مي‌كند يك اكتاو (فاصله اولين دو نت هم‌نام) به ۱۲ بخش مساوي تقسيم شود. در مورد فيلم و شروع توفاني‌اش كه همان نمايش منظومه شمسي در ميخانه است بايد يادآور شد كه فيلمساز بدون تعلل قصد ابراز نظر در مورد جهان‌بيني‌اش را دارد؛ صحنه‌اي كه در ادامه با يكي از مهم‌ترين قطعات موسيقي متن همراه مي‌شود و مخاطب را متوجه اهميت اثري مي‌كند كه قرار است ببيند.
تمام قصه در يك شهر ناشناخته و ايزوله مجارستان كمونيستي روي مي‌دهد و اگرچه نمي‌توان اشارات سياسي و اجتماعي فيلمساز را ناديده گرفت اما قطعا بايد مقاصد او را در سطوح ديگري جست‌وجو كرد. از تاكيد «تار» بر معنا و حتي بهره‌جويي از فرم در جهت محتوا مي‌توان استنباط كرد حتي منظور او از نمايش استبداد سياسي لايه‌هاي عميق‌تري را هدف گرفته؛ نظير هبوط انسان به جهان ماده يا در مرحله‌اي ديگر حضور مشقت‌بارش در جامعه.
مساله زمان به‌طور كلي در سينماي معناگرا يك موضوع بحراني و كليدي است. اين‌گونه از سينما براي تبادل آگاهي با مخاطب نياز به حضور دايمي او در لحظه «حال» دارد و از آنجا كه روايت يك قصه يا يك رويداد وابستگي مستقيم با زمان دارد، فيلمساز در اين‌گونه آثار از اشكال متداول روايت طفره مي‌رود تا اثر با يك استقلال نسبي از زمان به مخاطب انتقال يابد. در «هارموني وركمايستر» نيز مولف مي‌كوشد به چنين تعليقي در زمان دست يابد كه البته با مهارت و هوشمندي اين كار را انجام مي‌دهد؛ به‌طوري‌كه برداشت‌هاي بلند او نه تنها طولاني و ملال‌آور به نظر نمي‌رسند بلكه به دليل حجم بالاي مبادله اطلاعات صوتي و بصري فرصت فكر كردن را از بيننده سلب مي‌كنند. شخصيت اصلي فيلم «يانوش» كه مي‌تواند تعبيري از روح بي‌قرار و محبوس بشر در جهان ماده باشد، دايما در حال حركت است؛ حركتي حاكي از بي‌تابي مدام و البته عموي موسيقيدانش «گئورگي» كه در خانه بزرگي به تنهايي و با كمك‌هاي گاه‌گاه «يانوش» به‌سر مي‌برد؛ گويي نماينده جسم خسته و فرسوده اوست. «عمو گئورگي» از همسر ناخوشايندش «تونده» كه مدام با سياست و مكر او را مي‌آزارد دوري مي‌كند و چرا «تونده» مصداقي براي ذهن وراج و مزاحم انسان نباشد؟! تاكيد «بلاتار» در مقام يك كارگردان در بسياري از صحنه‌ها مشهود است از جمله مونولوگ مهم «عمو گئورگي» در اعتراض به اثر نامطلوب تئوري وركمايستر بر زيبايي‌شناسي موسيقي از دوران باروك تاكنون. «تار» در اين صحنه با حركت به‌يادماندني دوربينش با صراحت از يكسان‌سازي در تمام سطوح از هنر گرفته تا جامعه كمونيستي آن روزگار گلايه مي‌كند.
پيدا شدن سيرك مرموز و جنازه وال عظيم‌الجثه در مركز شهر يك تاثير بحراني در روايت اثر دارد؛ مردم شهر از رويارويي با وال كه نمادي از حقيقت است، سر باز مي‌زنند و اما تنها بازديدكننده مشتاق، همان روح سرگردان قصه ما يعني «يانوش» است. «يانوش» به شكلي مطرود يا حتي مورد تنفر عموم جامعه است؛ جامعه‌اي تشكيل‌شده از اعضاي عصيانگر و خشمگيني كه حتي نمي‌دانند از چه عصباني هستند و اين نادانستگي در صحنه حمله به آسايشگاه سالمندان كاملا مشهود است. يكي از درخشان‌ترين بخش‌هاي فيلم موسيقي بي‌نظير و هوشمندانه «ميهاي ويگ» آهنگساز است كه بي‌شك در زمره مهم‌ترين آثار موسيقي متن در سينماي جهان قرار دارد.
نكته قابل توجه اين است كه در واقع موسيقي و طراحي صدا در اين فيلم درهم تنيده‌اند به‌طوري‌كه گاهي به يكديگر تبديل مي‌شوند به عنوان مثال در صحنه قدم‌زدن طولاني «گئورگي» و «يانوش» صداي قدم‌ها به‌طور واضحي كار موسيقي متن را انجام مي‌دهد و اين اقدام در آثار مشترك اين دو بسيار ديده مي‌شود. توجه و تسلط آهنگساز تا حدي به متن زياد است كه در تصنيف موسيقي‌اش از سازهايي بهره مي‌گيرد كه با شكل استاندارد يكسان‌شده كوك نشده‌اند! يكي ديگر از صحنه‌هاي به‌يادماندني «هارموني وركمايستر» رفتار دراماتيك هلي‌كوپتر! در پايان فيلم است كه «تار» را به كارگرداني با مهارت‌هايي غيرعادي بدل مي‌كند و اما در پايان مواجهه عمو «گئورگي» با حقيقت وال صحنه‌اي شگفت خلق مي‌كند.
اگر مشتاق هنر سينما هستيد و روش معمول برخوردتان با فيلم انحراف از طريق سرگرمي نيست ديدن اين اثر تجربه‌اي فراموش‌نشدني براي‌تان محسوب مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون