• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5069 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۹ آبان

تخريب ديوار برلين

مرتضي ميرحسيني

روزنامه بيلد با تيتر «سلام، آلمان» به استقبالش رفت. ماجرا را هم يكپارچگي دوباره يك ملت، بعد از حدود چهار دهه ديدند و هم عقب‌نشيني و شكست آشكار كمونيسم در اروپاي شرقي. ديوار برلين - كه عمري كوتاه‌تر از تقسيم آلمان به دو ناحيه شرقي و غربي داشت- سال 1899 در چنين روزهايي برچيده شد، يكي از چند نماد جنگ سرد بود. صحنه‌هاي مشهوري از آن روز تاريخي وجود دارد كه با نمايش سيم‌هاي خاردار بريده‌ شده و آجرهاي شكسته ديوار شروع مي‌شود و به مردمي مي‌رسد كه اشك شوق مي‌ريزند و يكديگر را محكم در آغوش مي‌گيرند. چند هزار شمع روشن نيز اين درام را نوراني‌تر و شاعرانه‌تر مي‌كردند. مي‌گويند آلماني‌ها، آن روز يكي از بزرگ‌ترين تجمعات خياباني تاريخ را برپا كردند و پايان دوره‌اي را - كه براي‌شان از خودكشي هيتلر شروع بود - جشن گرفتند. بسياري مي‌گفتند «البته شرور واقعي هيتلر بود» اما به همان اندازه از استالين هم متنفر بودند. روي گوشه‌اي از بقاياي ديوار اين جمله را نوشته بودند كه «استالين مرده، اما اروپا زنده است.» 
مورخ مشهور، تيموتي گارتن‌اش آن روزها آنجا در برلين بود. مردي حدودا چهل‌ساله را ديد كه مي‌گفت «بيست‌وهشت سال و نود و يك روز»، عمر آن ديوار. زماني كه ديوار را مي‌ساختند پسري يازده‌ساله بود و آن روز و نيز صداي تانك‌ها را خوب به ياد داشت. دربان هتلي كه گارتن‌اش در آن اقامت داشت نيز مي‌گفت «حالا همه كمر صاف كرده‌اند و هرچه در دل‌شان مي‌گذرد به زبان مي‌آورند. حتي كار هم مفرح شده است. فكر مي‌كنم حتي مريض‌ها هم توي بيمارستان از تخت‌شان بلند مي‌شوند.» همان مرد حدودا چهل‌ساله اين را هم به حرف‌هايش اضافه كرده بود كه «آنچه بيشتر از همه تكانش داده و به هيجانش آورده است، پوستري في‌البداهه بوده كه روي آن نوشته شده بود: تازه امروز است كه جنگ  واقعا تمام شده.» 
بعد از شكست آلمان در جنگ دوم جهاني، متفقين اين كشور را اشغال كردند. شوروي به بخش‌هايي از شرق آن چنگ انداخت و امريكا به همدستي انگليس و فرانسه به غرب آن. دو دولت مجزا در اين دو ناحيه شكل گرفت، با سياست‌هايي متفاوت و حتي متضاد با ديگري و بعد هم دولت شرقي - به اشاره شوروي - ديواري بلند با برج‌هاي نگهباني در دل شهر برلين ساخت تا اين جدايي را تثبيت كند و مانع رفت‌وآمد اتباعش به ناحيه غربي شود. از اين‌رو تخريب ديوار برلين، جشن سرنگوني نظامي بود كه آن را ساخته بود. دولت آلمان شرقي از همان بدو تاسيس به شوروي تكيه داشت و سال‌هاي طولاني در گوش جوانان آنجا خوانده مي‌شد كه «يادگيري از اتحاد شوروي، يادگيري چگونه پيروز شدن است.»
 با سركوب و ايجاد اختناق، نزديك به چهار دهه مردم را مطيع نگه داشتند، اما زماني كه گورباچف در شوروي به قدرت رسيد - و سياست استفاده از زور را كنار گذاشت - همه‌چيز تغيير كرد. «جام زهر بالاخره لبريز شد. سال‌هاي بيماري ديوار، دروغ‌ها، ركود، نمونه‌هاي شوروي و مجارستان، انتخابات پر از تكلف، خشونت پليس - همه در پر شدن جام زهر و زهرآگين‌تر شدن زهر نقش داشتند. به محض اينكه سركوب برداشته شد، جام زهر هم فروريخت.» كسي كه خودش را صنعتگري ساده معرفي مي‌كرد چكيده تاريخ آلمان شرقي را در يك جمله به گارتن‌اش گفت، «سوسياليسم آنچه را وعده كرده  بود  به ارمغان نياورد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون