• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5074 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۵ آبان

راز و رمز مقبوليت علامه محمدتقي جعفري(ره)

سيديحيي يثربي

ياد و خاطره مردي را گرامي داشته و به تجزيه و تحليل گوشه‌اي از شخصيت شگفت‌انگيزش مي‌پردازيم كه بيش از نيم قرن، در قله خطابه مي‌درخشيد. او براي مردم جامعه ما، همانند ديوان حافظ شيرازي بود كه با هر كس از هر طبقه و نسلي مي‌توانست ارتباط برقرار كند. او از دوران جواني تا آخرين روزهاي زندگي خود مورد علاقه و احترام پير و جوان و عارف و عامي بود. از آنجا كه در اين نوشته، تنها به گوشه‌اي از شگفتي‌هاي زندگي او مي‌توان پرداخت، من «مقبوليت»  استاد جعفري را كه صفت برجسته او بود، مورد بررسي قرار مي‌دهم.
 برگزار‌كنندگان مجالس و همايش‌ها، هميشه نگران استقبال مردمkد، اما برگزار‌كنندگان محل سخنراني استاد جعفري، نه‌ تنها نگران استقبال مردم نبودند، بلكه هميشه نگران آن بودند كه سالن سخنراني گنجايش مردم را نداشته و در اثر هجوم آنها، به در و پنجره و امكانات سالن آسيب برسد! به راستي چنين مقبوليتي «خداداد» بود، زيرا كه ايشان از هيچ‌گونه زمينه و عامل تبليغاتي بهره‌مند نبودند و تا آخر عمرشان نيز جز مقبوليت خدادادي خودشان به هيچ عامل ديگر فكر نكردند. او با بيان شيرين خود، بيش از نيم قرن در دل و درون پير و جوان و خاص و عام شور و نور ايمان دميده و تخم فضيلت و اخلاق مي‌كاشت، محفلي نبود كه شنوندگان از سخنراني او اظهار خستگي كنند. حتي اگر كساني به هر دليل چيزي از بحث اصلي استاد دستگيرشان نمي‌شد، از حواشي لطيف و ساده و دلنشين بحث او، لذت مي‌بردند. بيش از اين درباره مقبوليت هميشگي اين بزرگوار بحث نمي‌كنم كه چيز عيان، نيازي به بيان ندارد.

راز مقبوليت استاد
مقبوليت محصول مجموعه‌اي از جاذبه‌ها است. اين جاذبه‌ها گاهي به سادگي قابل تشخيص نبوده و تبيين و تفسير نمي‌پذيرند. اين مجموعه جاذبه‌ها كه از آن با عنوان «آن» تعبير كرده و معمولا آن را در كنار «حسن» قرار داده و چيزي غير از «حسن» مي‌دانند، همان چيزي است كه اگرچه و در تاثير بر مخاطب نقش اصلي را دارد، اما برخلاف «حسن» به سادگي قابل تجزيه و تحليل نيست. راز مقبوليت استاد و عناصر اصلي «آن» اثربخشي شخصيت او، به آساني قابل تعريف و تشخيص نيستند، اما در اين ميان از يك عامل بسيار مهم نبايد غفلت كرد؛ اين عامل مهم چيزي جز زندگي ساده و صميمي استاد نبود. سادگي و صميميت در سراپاي وجود او موج مي‌زد و هيچ آرايه و پيرايه ديگري نمي‌توانست بر اين سادگي و صداقت چيزي بيفزايد. رفتار صميمانه او كه با فروتني وصف ناپذيري همراه بود، هر بيننده‌اي را تحت تاثير قرار مي‌داد. او خود گويي از اين راز آگاه بود و از اين سادگي و صداقت پاسداري مي‌كرد. او عزت تعليم و تربيت را با ذلت مال‌دوستي و جاه‌پرستي آلوده نمي‌كرد. در اينجا لازم مي‌دانم تا خاطره‌اي را گزارش كنم: ما هر دو به كنگره بزرگداشت علامه طباطبايي كه در شهر كازرون برگزار مي‌شد، دعوت بوديم. در آن زمان من مديرگروه فلسفه دانشگاه تبريز بودم. استاد به من گفتند: «راستي چه معنا دارد كه اين كنگره در كازرون باشد نه در دانشگاه تبريز؟! تبريز زادگاه علامه طباطبايي است و هزاران دانشجو و استاد در آن شهر هستند كه مشتاق بحث و گفت‌وگو درباره علامه‌اند. من همان‌جا قول دادم كه همه ساله كنگره‌اي در دانشگاه تبريز براي بزرگداشت علامه طباطبايي برگزار كنم و استاد چنان‌كه وعده داده بودند همه ساله در اين كنگره شركت مي‌كردند و سخنراني اختتاميه كنگره{هم} به عهده ايشان بود. سال دوم يا سوم برگزاري كنگره بود كه من به اين فكر افتادم حق‌الزحمه‌اي به استاد تقديم كنيم، از بيم آنكه مبادا ناراحت شوند، اين مطلب را خصوصي با ايشان در ميان نهادم. ايشان با لبخندي گفتند: آقاجان! فروشي نيست! الحق ايشان معرفت را نمي‌فروختند و برخلاف ديگران براي سخنراني‌هاي‌شان نرخ تعيين شده نداشتند. در موردي ديگر در حالي كه مجلس از فشار جمعيت در خطر آشفتگي و آسيب بود، به دنبال استاد فرستاده بودم كه هر چه زودتر تشريف بياورند و سخنراني خود را آغاز كنند. راننده برگشت و به من گفت استاد نيامدند؛ من با عجله به سراغ او رفتم ديدم كه استاد در راه است و پياده به طرف سالن مي‌آيد. وقتي مرا ديد گفت ببخشيد اين آقايان كه به دنبال من آمده بودند ماشين‌شان آرم داشت و من سوار نشدم! بگذاريد من آرم نداشته باشم و بگذاريد احساسات تعدادي از مردم كه به سراغ من مي‌آيند، آسيب نبيند! استاد را به سالن سخنراني آورديم. من پرسيدم كه با كدام ماشين به دنبال او رفته بوديد؟ گفتند با پيكان فلان نهاد دولتي! در پايان اين نكته را عرض مي‌رسانم كه اكنون ما با آثار گرانقدر او روبه‌رو هستيم.
 درباره آثار او كه مانند خودش از مقبوليت عام برخوردارند دو نكته را يادآور مي‌شوم: 
الف- كميت آثار استاد جالب توجه است. ايشان حدود صد جلد كتاب و رساله در موضوعات گوناگون از فلسفه تا شرح مثنوي و شرح نهج‌البلاغه و از فقه تا هنر دارند. 
ب- از لحاظ كيفيت مي‌توان آنها را مورد بررسي دقيق قرار داد كه متاسفانه جامعه ما به اين كار بزرگ يعني نقد و بررسي آثار بزرگان نمي‌پردازد. بدون شك بررسي آثار بزرگان و نقد و ارزيابي كارشان نه‌تنها به شخصيت آنان آسيب نمي‌زند، بلكه با برجسته كردن تلاش آنان و نشان دادن راه و روش كار آنان، بر تاثير و اهميت آنها مي‌افزايد. 
استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبايي(ره) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون