• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5080 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲ آذر

صفر قهرمانيان 32 سال مقاومت در زندان شاه

محمود فاضلي

صفر قهرمانيان (صفرخان) تاريخ دردها، تاريخ زندان‌ها و شكنجه‌گاه‌هاي، اعدام‌ها و سركوب‌هاي اين سرزمين در دوره ستمشاهي بود. سخن گفتن از 32 سال تحمل شرايط سخت، غيرانساني و طاقت‌فرساي زندان آسان نيست. او در اوج جواني از اعضاي فرقه دموكرات آذربايجان بود. پس از شكست اين فرقه دستگير و به جرم قتل محاكمه و به حبس ابد محكوم شد. او در رژيم پهلوي طولاني‌ترين دوره حبس را گذرانيد و در ميان زندانيان سياسي به عنوان زنداني قديمي شناخته مي‌شد. او در طول سال‌ها حبس، آرزوها، تمايلات و خواسته‌هاي جواني را ناديده گرفت و در برابر قدرت مطلقه زمانه خويش ايستاد و «نه» گفت. همزمان با شهريور 1320، ورود متفقين به ايران و تبعيد رضاشاه از كشور، صفرخان 20 ساله با اوج‌گيري مبارزه دهقانان عليه خوانين و دولت كه ديگر از قدرت چنداني برخوردار نبود، بسياري از روستاييان منطقه براي كوتاه كردن دست اربابان، مسلح شده بودند. در اين ايام صفرخان كه عضو حزب توده بود، همراه عده‌اي از همرزمان به فرقه دموكرات آذربايجان پيوستند و به‌ عضويت آن درآمدند. در سال 1324 ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دختري بود كه صفرخان در تولد و نامگذاري او حضور نداشت. نام او را مهين گذاشتند، زني كه در سال‌هاي زندان تنها ملاقاتي صفرخان بود. پي تهاجم خونين ارتش شاه به ‌منطقه و خلع‌يد فرقه دموكرات از حكومت محلي و شكست فرقه و سركوب جنبش، دوره دربه‌دري و اسارت صفر قهرمانيان آغاز مي‌شود. مدتي در منطقه آذربايجان و سپس در مناطق مرزي ايران و عراق به سر ‌برد و در عراق گرفتار و به زندان اربيل فرستاده مي‌شود، موقعي كه از بده‌بستان‌هاي دولت‌هاي ايران و عراق در تعويض پناهندگان و زندانيان دو سوي مرز باخبر مي‌شود، از زندان اربيل فرار و به طرف مرز رفته، وارد خاك ايران مي‌شود. صفرخان پس از مدتي زندگي مخفي در ايران توسط مامورين و جاسوس‌هاي حكومت شناسايي و 18 اسفند 1327 در اروميه دستگير و پرونده‌اش به دادگاه نظامي فرستاده مي‌شود.  دادگاه نظامي دوبار راي به ‌عدم صلاحيت خود مي‌دهد و پيگيري پرونده به دادگستري احاله مي‌شود ولي با اعمال نفوذ مالكين و فئودال‌ها به چيزي جز حكم اعدام او راضي نبودند، پرونده مجددا به دادگاه نظامي عودت داده شد. در آذرماه 1329 در دادگاه نظامي به اتهام قيام مسلحانه عليه امنيت كشور و براندازي نظام به اعدام محكوم شد. در 18 مرداد 1333 در دادگاه تجديد نظر لشكر 4 رضاييه به حبس ابد محكوم شد. به ادعاي دادگاه، مهم‌ترين اتهامات او «معاونت در قتل سرهنگ «معين آزاد» در سال 1324 در مراغه، شركت در عمليات خلع سلاح ژاندارمري، همكاري با فرقه دموكرات آذربايجان، مقاومت و حمله به قواي دولتي، همكاري با بارزاني‌ها، غارت اموال مردم به عنف و برداشت وجه از صندوق دارايي عجب‌شير» بود. پس از 5 سال بلاتكليفي و انتظار و دلهره اعدام، سرانجام در سال 1333 حكم اعدام او به حبس ابد تقليل يافت. تا سال 1337 در زندان‌هاي آذربايجان به سر مي‌برد و در اين سال به زندان مخوف برازجان فرستاده مي‌شود. تا سال 1347 در زندان برازجان زندگي پر مشقتي را از سر گذراند و در آبان 1347 به زندان قصر تهران منتقل مي‌شود. او سال‌هاي زندگي در زندان برازجان را سال‌هاي مرگ تدريجي مي‌دانست. در سال 1346 در برازجان بود كه پس از 20 سال اسارت براي اولين‌بار، دخترش همراه كودك شيرخواره‌اش به ديدار پدر مي‌رود. نه پدر دختر را تاكنون به چهره ديده و مي‌شناسد و نه دختر پدر را. آنها همديگر را در آغوش مي‌كشند. دوره ده‌ساله سوم زندان را صفرخان بيشتر در زندان‌هاي تهران، قصر و اوين گذراند. او بارها به‌ دليل خوش‌رفتاري در زندان، به كميسيون عفو معرفي شد و هر بار كميسيون و روساي ساواك با آزادي او مخالفت كردند. زندان‌ها انباشته از جواناني بود كه شور مبارزه داشتند. افراد جديدي كه راه و روش مبارزاتي متفاوتي را دنبال مي‌كردند، وارد زندان شده بودند و به‌ همان ميزان مناسبات درون زندان را تحت‌الشعاع قرار مي‌دادند. دوره آرامش زندان‌ها به ‌پايان رسيده بود. او اين دوره را چنين توصيف مي‌كند: «در اين دوره گروه‌هاي مختلفي مثل چريك‌هاي فدايي، مجاهدين خلق، آرمان خلق، گروه فلسطين، ستاره سرخ، توفان، ساكا، گروه اباذر، حزب ملل اسلامي، هيات موتلفه و خيلي از گروه‌هاي ديگر در زندان بودند. من به همه جنبش‌هاي مبارز چه مذهبي و چه غير مذهبي احترام مي‌گذاشتم.» سرانجام صفرخان در 4 آبان1357 پس از تحمل 32 سال زندان و در 57 سالگي و تحمل 32 سال حبس از زندان شاه رهايي يافت. گريه شادي و چشم‌هاي پراشك صفرخان در لحظه آزادي از زندان، تماشايي بود. محل سكونت صفرخان با هجوم بي‌سابقه مردم روبه‌رو بود. خانه‌اش ميعادگاه دوستداران و همبندان او شده بود. صفرخان در برابر اين همه احساسات محبت‌آميز آن‌قدر تواضع به خرج مي‌دهد كه باعث حيرت مي‌شود. به خواهش او شعارهايي كه بر در و ديوار خانه‌اش آويخته بودند، جمع‌آوري مي‌شود. صفرخان در سال‌هاي بعد از انقلاب روابط دوره زندان را حفظ و محترم داشت ولي نخواست و نگذاشت مورد بهره‌برداري گروه‌ها قرار گيرد.  پس از پيروزي انقلاب اسلامي حزب توده از سوابق او به عنوان قديمي‌ترين زنداني سياسي بهره‌برداري كرد و او را در پلنوم شانزدهم به عضويت كميته مركزي انتخاب كرد كه البته اين انتخاب جنبه تشريفاتي داشت، اما در پلنوم هفدهم اين عضو كميته مركزي را حتي دعوت نكرد. صفر قهرمانيان مظهر مقاومت مردم ايران عليه ستم و بيداد، پس از تحمل دردها و بيماري‌هاي ناشي از دوران 32 ساله حبس، 19 آبان در سن 81 سالگي به ‌علت بيماري سرطان ريه در بيمارستان ايرانمهر تهران درگذشت و پيكرش از مقابل بيمارستان در تهران تشييع و سپس در امامزاده طاهر كرج، به خاك سپرده شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون