• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5086 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۹ آذر

مرور كتاب «گنجشك كتابفروش»

روايتي بر بستر فرهنگ مازني

فرزانه توني

«گنجشك كتابفروش» سومين اثر از نويسنده جوان، حسام حيدري است و اولين داستاني‌ كه به‌طور اختصاصي به يكي از شهرهاي مازندران اشاره مي‌كند. شهري كه داستان در آن شكل گرفته است. داستان روايتگر ماجراي دختر يازده ساله‌اي به‌ نام هنگامه است كه با مادرش زندگي مي‌كند. هنگامه، پدرش را به تازگي از دست داده و مادرش براي وصول چك‌هاي پدر، به ناچار، دنبال پيدا كردن كاري براي خود مي‌گردد.
داستان با گلايه‌ها و غرغرهاي هنگامه آغاز مي‌شود؛ آنجا كه روي يك صندلي گرد ِچرخ‌دار در يك كتاب‌فروشي نشسته و منتظر است هر چه زودتر ساعت كاري مادر به پايان برسد و به خانه برگردند.
«گنجشك كتابفروش» روايتي زنده و واقعي از شهر و مردمان آن دارد و حضور ضرب‌المثل‌‌ها در قصه و گويش ِمازني ِبرخي جملات، نه تنها سبب شده كه داستان، مخاطباني از اين زبان داشته باشد، بلكه براي مخاطبان ناآشنا به اين زبان، نيز ملموس‌تر و جذاب‌تر به‌ چشم بيايد. قطعا اين يكي از ويژ‌گي‌هاي مثبت ِداستان براي علاقه‌مند كردن مخاطبان كودك به آشنايي با زبان بومي و اصطلاحات رايج همان منطقه است.
حسام حيدري، نويسنده طنزپردازي است كه نوشتن را با طنزنويسي در مجله گل‌آقا شروع كرده و بعد از نوشتن دو رمان براي بزرگسالان، اين اولين كتاب او براي بچه‌هاست.
«وقتي كسي را خيلي خوب بشناسي، همه احساس‌هايش را از چشم‌هايش مي‌فهمي.»
مشكل داستان از آنجايي شروع مي‌شود كه هنگامه و مادرش به سبب شغل جديد، برخلاف سال‌هاي گذشته ديگر نمي‌توانند به ييلاق هميشگي‌شان بروند و به ناچار بايد در شهر بمانند. في‌الواقع اين داستان براي مخاطبان كودك و نوجوان خود بازگوكننده اين موضوع است كه چطور مي‌توان خود را با شرايط جديد سازگار كرد؛ اين پذيرش و درك اتفاقات جديد زندگي، مرحله جديدي از مسير رشد كودكان است كه سازگاري را بازگو مي‌كند. گاهي قبل از آنكه كودك با شرايط جديد رودررو شود، بايد آمادگي لازم و همچنين فرصت گذر زمان را به آنها داد تا بهتر خود را وفق دهند.
هنگامه در ادامه داستان متوجه مي‌شود كه بايد براي چيزهاي مهم‌تري از آنچه فكر مي‌كند، بجنگد و اين همان موضوعي‌ است كه ذهن مخاطب كودك را تا انتهاي قصه درگير خود مي‌كند. يكي از گفت‌وگوهاي زيباي داستان را در صفحات پاياني كتاب مي‌خوانيم: 
«آدِمِ كه دل خِش بوئه، خِنِه كلي پِشت بوئه.»
اين گفته كنايه از آن دارد كه وقتي حال و هواي دل آدم خوش باشد، تحمل اتفاقات سخت زندگي هم آسان‌تر مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون