تاريخ جامعه ايران؛ نمادي از تركيب مناسب كنشگر و ساختار
به نظر ميرسد كه تركيب دو عنصر ساختار و كنشگر موجب اين وضع شده است. كنشگر اصلي اين مركز، آقاي سيدمحمدكاظم موسوي بجنوردي است. كسي كه از جواني وارد سياست شد، هنوز جوان بود كه به زندان ابد محكوم شد (23 سالگي) . پس از انقلاب هم به چند دليل ميتوانست در سياست پيشرفت كند. هم سابقه مبارزاتي داشت و هم اعتبار خانوادگي و هم توان اجرايي ولي خيلي زود پس از يك دوره نمايندگي راه خود را انتخاب كرد. بدون آنكه مثل برخي اصرار به داشتن مدرك و برگه دكتر داشته باشد. رفت و با سعه صدر اين كار را آغاز كرد، كاري كه اگر براي كساني در آن زمان، تصوير امروز آن بيان ميشد، باور نكردني مينمود، و فارغ از مجادلات سياسي يك كار ريشهاي فرهنگي را پيش گرفت، هرچند موضع سياسي دارد، ولي حساب مركز را از سياست جدا كرده. ولي ساختار مركز نيز نبايد فراموش شود. ساختار غيردولتي و به نسبت مستقل است، چيزي مشابه تمام مراكز علمي و فرهنگي معتبر جهان كه از نوعي استقلال نسبي برخوردارند. در واقع در چنين ساختاري است كه ظرفيتهاي بالقوه آن كنشگر مجال ظهور و بروز پيدا ميكند. با اطمينان ميتوان گفت توان كم و بيش مشابه در امور ديگر در ميان افراد زيادي از جامعه ما وجود دارد ولي ظرف و ساختار مناسب براي ظهور و بروز آن وجود ندارد. ساختار مركز نيز به واسطه سرمايه سياسي و خانوادگي و شخصيتي آقاي بجنوردي شكل گرفته است و چه خوب بود كه ساختارهاي مشابه را در ساير حوزههاي فرهنگي ايجاد ميكرديم تا بتوانيم، ظرفيتهاي كنشگري شهروندان ايراني را به فعليت درآوريم. تا پيش از رسيدن به اين نقطه اجمالا بايد از آقاي سيدمحمدكاظم موسوي بجنوردي و همكارانشان در دايرهالمعارف بزرگ اسلامي تقدير و تشكر كرد كه نمونهاي مناسب را از اين امكان فعليت دادن به توان موجود در ميان ما را در اختيار جامعه ايراني قرار دادهاند. آخرين نكتهاي كه بايد متذكر شد نقش افراد متمكن در پيشبر علم و فرهنگ است. امروز بسياري از افراد ثروتمند سرمايههايي را براي كمك به نيازمندان و فقرا و بيماران اختصاص ميدهند ولي بايد دانست كه كمك به مراكز فرهنگي كمتر از كمكهاي ديگر نيست و چه خوب است كه برنامهاي براي تامين بودجه اين نوع مراكز كه استقلال اداري و علمي دارند انديشيده شود تا نهال نوپاي آنها دچار خشكسالي مالي نشود و همچنان به رشد خود ادامه دهد.