تيمملي، كيروش، عاشقي و چند چيز ديگر
آغاز دوباره يك راه طولاني
رامتين جباري/ همهچيز از پارسال همين موقعها شروع شد. سال گذشته چنين روزي به مصاف نيجريه رفتيم تا با نخستين شروع امتيازي تيمملي در جامهاي جهاني زاويه نگاهها به «تيم كيروش» تغيير كند. اتفاق اصلي ولي با سوت پايان «ايران ـ آرژانتين» افتاد؛ لحظهاي كه نسبت «كيروش» و تيمش را با افكار عمومي به قبل و بعد از خودش تقسيم كرد. تيمملي برگشت به جايي در دو دهه قبل و يك مدل محبوبيت نوستالژيك و كيروش را هم برد جايي در قلب مردم و يك محبوبيت اسطورهاي كه عكسهاي قدياش را چسباند به سينه ديوار. حالا نگاهها به كنار زمين بود لب خط محدوده فني جايي كه كيروش با تمام وجود تيم يك ملت 80 ميليوني را فرمانروايي ميكرد.
احياي عشق قديمي كه ميرفت تا به دست فراموشي سپرده شود براي كيروش يك پروژه سه ساله بود كه مقابل ساقهاي مسي و يارانش جواب داد. آن نمايش غيرقابل انتظار از پسران ايران، جداي از لذت و حس غرور مثل چالش سطل يخ بود كه روي سر هواداران تيمملي خالي شد؛ شوكآور اما پرهيجان. مثل دقيقه ۵۲ وقتي پژمان منتظري توپ ارسالي حريف را قطع ميكند و به شجاعي ميرساند مسعود با يك دريبل سرپا و به تعبير عادل ناز بازيكن مقابل را برميدارد تا كانال ومياني را باز كند بازيكن دوم هم با يك پا دو پاي مسعود محو ميشود تا توپ دوباره به پژمان كه از راست نفوذ كرده برگردد، توپي كه با يك سانتر مهندسي شده بين سه مدافع آبي و آسمانيها به گوچي ميرسد و گوچي كه با ضربه سر شيرجهاي در آستانه كندن ۸۰ ميليون ايراني از روي زمين روي زمين دراز كشيد.
صحنههايي مثل اين روي دروازه آرژانتين كم نبود و شانسهاي گلي كه يكي پس از ديگري حسرت شد، مثل حس خالي و سرد بعد از يك خواب شيرين. آن روز پنالتي ما هم ديده نشد تا در كنار سيوهاي بينقص حقيقي و نمايش سيستماتيك و بدون خطاي دفاع تيمي تيمملي بغض سه ساله پروژه كيروش را يك شبه ببارد.
حالا انگار حرفها اصرارها پافشاريها، نقها و غرهاي كيروش براي تداركات و آمادگي اين تيم از نو تفسير و فهميده ميشد؛ تيمي كه بعد از اولسان و صعود به جامجهاني رها شد و برنامههاي سرمربي تيمملي را فدراسيون با بيتوجهي ناديده گرفت. آنروزها كيروش از اختلاف ما با سطح بازيها در جامجهاني ميگفت و از اينكه تيمهاي سطح اول دنيا با چهار جلسه تمريني آماده يك مسابقه بينالمللي هستند و ما براي جبران كمبودها و فاصلهمان تا حريفان جهاني به ۴۰ جلسه تمرين نياز داريم و 10 برابر كار بيشتر 10 برابر زمان بيشتر ميخواهد. زماني كه از تيمملي با هر بهانهاي دريغ شد تا ميهمانهاي يك برنامه زنده كه به اسم حامي تيمملي روي آنتن بودند از جشنواره گل آرژانتين مقابل ايران بگويند و بخندند كه حالا مسي رو گرفتيم با آگرو و هيگواين چه كنيم.
اردوهاي تداركاتي تيمملي پشت هم لغو ميشد تا جايي كه كيروش باور كرد خواست رسمي چيزي بالاتر از رسيدن به جامجهاني و همين سه بازي مرحله گروهي نيست. عكس نگاه سرمربي كه ميگفت سهبار جامجهاني را تجربه كرديد و درجا زديد براي برزيل ۲۰۱۴ بايد يك قدم به سمت جلو حركت كنيد. گامي كه اگرچه سيستم ورزش ايران وزنههاي سنگيني را به پايش بسته بود، به جلو برداشته شد و در همان بازي نخست نخستين كلينشيت ايران در جامجهاني را رقم زد و برابر آرژانتين كهكشاني، پيروزمندانه باخت طوري كه مردم را براي جشن شبانه به خيابانها كشاند.
حالا براي مردم كيروش يك پكيج كامل بود؛ موقعيت ممتاز فني رزومه عالي كاريزما چهره فتوژنيك و انگيزه. كيروش شبيه هيچكس نبود او كسي بود كه تن به روند غالب و جاري در فوتبال ايران نداده بود و به هدفهايش حرفهاش و خودش متعهد مانده بود. «يك تيم يك هدف يك رويا» همان شعاري كه در نخستين كنفرانس مطبوعاتياش با طنيني پر از انگيزه گفت و حالا مردم لمسش ميكردند.
مردم و هواداراني كه فوتبال ايران را دنبال ميكنند، تفاوتهاي فوتبال بدنه و تيمملي را درك كردند و اين تفاوتها به كيروش و عملكردش اعتبار ويژهاي بخشيد و روز به روز به محبوبيت او اضافه كرد. همين پايگاه اجتماعي تثبيت شده، امروز يك پشتوانه قوي براي تغيير نسل فوتبال ملي است كه دستهاي كيروش با ظرافت يك مينياتوركار خبره جزيياتش را به دقت رقم ميزند تا در كليت يك قاب چشمها را خيره كند. «ايران-ازبكستان» طرح اوليه اين مينياتور دلفريب بود؛ جايي كه جوانترين تيم تاريخ فوتبال ملي ايران به مصاف ازبكها رفت اما «تيمملي» از «سيستم تيمي» بيرون نرفت. در دقايقي از بازي حتي تا 70درصد تيمملي نسبت به آخرين ديدار رسمي تغيير كرده بود ولي كماكان تابع الگوهاي رفتاري تيم كيروش باقي ماند تا ثابت كند آنچه در تمرينها و اردوهاي تيمملي در جريان است، دقيق، علمي و بيش از اندازه جدي است؛ دقت، دانش و جديتي كه الزام حمايت از «تيمملي» را به رخ ميكشد. حمايت مردمي اگرچه مهمترين دستاورد اين تيم است ولي براي «تيمملي» اردو، حريف تداركاتي و زمين تمرين نميشود.