• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5109 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۶ دي

طراحي مزون‌هاي فرهنگي در اجتماع، هنرهاي نمايشي و اجرايي

لباس به‌مثابه كنش

مسلم خراساني

سال‌هاي بسيار دور، من، شلوار خاصي كه مدلي كم و بيش قديمي و تعدادي چين داشت را با ذوق و سختي بسيار تهيه و آن را به‌پا كردم و براي ملاقات يكي از دوستانم راهي شدم. اما به محض رويارويي با اين دوست، با اعتراض قابل تامل و عجيبي از سمت او مواجه شدم. او با ناراحتي بسيار گفت: اگر قرار مهم كاري نبود، شايد به خاطر پوشيدن اين شلوار هيچ‌ وقت با من هم‌قدم نمي‌شد و در تمام مدتي كه در كنار هم راه مي‌رفتيم تا به كافه‌اي براي نشستن برسيم، چنان مضطرب و نگران به اطراف نگاه مي‌كرد طوري كه انگار نگران بود، مبادا كسي او را با من و اين شلوار نافرم ببيند و احتمالا آبرويش خدشه‌دار شده، بريزد يا برود. قرار آن روز با هر شكلي كه بود به پايان رسيد. اما چند سال بعد، با كمال ناباوري متوجه شدم كه همين دوست، شلواري شبيه به آنچه من آن شب به‌پا داشتم، پوشيده است. وقتي به شوخي و طعنه دليلش را جويا شدم، خيلي ساده گفت: اين درست است كه اين مدل قديمي است، اما اكنون مد است. او سپر دفاعي‌اش را انداخته بود، چراكه اين پوشش در جريان مرسوم اجتماع در قالب مد پذيرفته شده بود يا به بيان بهتر چون حالا افراد بسياري آن را به تن داشتند و از آن استفاده مي‌كردند، لباس ديگر به چشم نمي‌آمد و ديده نمي‌شد يا به بياني بهتر، به چشم مي‌آمد اما خنثي بود و به عنوان موضوعي خاص و متمايز جلب‌ توجه نمي‌كرد.مساله‌اي كه مي‌خواهم در اينجا مطرح كنم، سبك و شيوه طراحي و انتخاب پوشاك است. به گونه‌اي كه لباس را به امري نامتعارف بدل مي‌كند. من از اين نامتعارف بودن با عنوان «كنشگري در لباس» ياد مي‌كنم، چراكه در نگاه من، هنگامي كه لباس اين قابليت را از دست مي‌دهد، تبديل به يك پوشش روزمره، منفعل يا خنثي خواهد شد.در ادامه بعد از پرداختن به معاني و كاركردهاي مرسوم لباس، به مفاهيم كنشگري و شعر در لباس و طراحي آن خواهم پرداخت. 

دلايل و انگيزه‌هاي طراحي لباس: ايمني، راحتي، تناسب، زيبايي 
شايد عرياني و برهنگي نزديك‌ترين وضعيت به طبيعت وجودي انسان باشد، اما انسان اغلب به چند دليل و انگيزه عمده دست به طراحي لباس مي‌زند. اول، عنصري محافظ، جهت مصون نگه داشتن بدن و محافظت از آن در برابر عوامل بيروني چون سرما يا آسيب‌ها و جراحات ناشي از نبرد، جنگ يا مسابقات ورزشي چون اتومبيلراني يا محيط‌هاي كاري پرخطر، آنچنانكه آتش‌نشان‌ها يا كارگران كارخانه‌هاي صنعتي و كاركنان محيط‌هاي آزمايشگاهي تجربه مي‌كنند. دوم، پوشاندن يا در برگرفتن عرياني و لختي كه بيشتر با منع‌ها، محدوديت‌ها و هنجارهاي مذهبي، اجتماعي و فرهنگي در ارتباط است. سوم، عنصري تزييني كه مي‌تواند علاوه بر زيبايي‌هاي منحصر‌به‌فرد خود لباس، توجه و كشش را به فردي كه آن را به تن مي‌كند نيز جلب كند.
در طراحي لباس به دو مشخصه راحتي و تناسب نيز توجه قابل ملاحظه‌اي مي‌شود. براي نمونه، بسياري از لباس‌هاي كار و لباس‌هاي ورزشي طوري طراحي مي‌شوند كه افراد در عين انجام فعاليت موردنظر، علاوه بر ايمني، با سهولت و راحتي بيشتري فعاليت موردنظر را به انجام رسانند. تصور كنيد كه لباس كار يك كارگر معدن يا شاليكار به شق و رقي يك كت و شلوار رسمي مردانه باشد. همچنين، داشتن احساس راحتي و حس مطلوب درون لباس سبب مي‌شود، موادي كه براي بدن و پوست مضر و آسيب‌رسان هستند، در انتخاب ماده سازنده لباس تاثير قابل ملاحظه‌اي داشته باشد.تناسب، داراي سه بار معنايي مهم است؛ اول، تناسب با محيط، آب و هوا، كار يا فعاليتي كه فرد انجام مي‌دهد. دوم، تناسب فيزيكي اندازه‌ها و بزرگي لباس با اندام فردي كه لباس را به تن مي‌كند. سوم، تناسب و هماهنگي ميان طراحي لباس و ساير مشخصه‌هاي آن با روحيات، باورها، خلق و خو، درونيات، طبقه اجتماعي، هنجارهاي اجتماعي- فرهنگي و ساير وجوه انديشگاني فرد.هر چند زيبايي مي‌تواند برآيند نهايي هر لباسي باشد، اما در پاره‌اي لباس‌ها مي‌تواند محور طراحي قرار گيرد. براي نمونه، در فشن‌شو‌ها، سعي مي‌شود تا حركات بدني و حالات چهره به گونه‌اي انتخاب شود كه بيشترين تاكيد بر خود لباس قرار گيرد و مشخصه‌هاي زيبايي‌شناسي آن در مركز توجه قرار گيرد. اما در مقابل، در طراحي يك لياس براي محيط كاري پر خطر، از زرق و برق و عناصر تزييني كاسته شده و استحكام و مقاومت آن در برابر خطرات مورد توجه قرار مي‌گيرد.
در پاره‌اي لباس‌ها و پوشش‌ها مشخصه‌هاي ايمني و حفاظتي لباس سبب مي‌شود كه فعاليت و جابه‌جايي با آن دشوار باشد هر چند كه اغلب تلاش مي‌شود ماده‌اي انتخاب شود كه در عين سبكي، داراي مقاومت كافي در برابر آسيب‌ها و صدمات نيز باشد. در عين حال، بسياري پوشش‌ها همچون لباس‌هاي دنباله‌دار عروس، لباس‌هايي زيبا به شمار مي‌آيند هر چند حركت و جابه‌جايي به واسطه وزن و سنگيني و حجم آنها در پاره‌اي موارد بسيار سخت و دشوار است و فرد بعد از پوشيدن آن، نيازمند كمك و همراهي ديگر افراد است.

معاني لباس 
لباس‌ها در كنار پنهان داشتن بدن، جنبه آشكارگري نيز دارند و مي‌توانند اطلاعاتي پيرامون فرد، درونيات او، باورها يا ويژگي‌ها و شرايط محيطي او دراختيار ما قرار دهند. 

لباس و دوره تاريخي
هر دوره يا عصر تاريخي، با توجه به باورها، زيبايي‌شناسي، جبرها و هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي عصر خود و همچنين شرايط اقليمي و آب و هوايي، علاوه بر شكل و شيوه خاص تفكر و زيستن، پوشش خاصي نيز بر مي‌گزيند. 
مشخصه‌هاي لباس در ادوار مختلف تاريخي مي‌تواند قرابت‌هاي بسياري با يكديگر داشته باشند به گونه‌اي كه نتوان آنها را از يكديگر تشخيص داد و حتي آنها را يكي دانست. براي نمونه پوشش هخامنشيان، ماد‌ها يا ساسانيان در عين شباهت‌ها و عناصر مشابه مي‌توانند از يكديگر متمايز نيز باشند. اما پوشش اعراب، مغول‌ها در قياس با اين ادوار تاريخي مي‌توانند نزديكي كمتر داشته يا حتي بسيار دور باشند. اين تشابه‌ها و تمايز‌ها را مي‌توان، در فرهنگ پوشاك شرق آسيا، در ميان كشورهايي چون ژاپن، چين يا كره نيز مشاهده كرد.
زمان، مكان، فصل و آب و هوا
از پوشش خاص يك فرد مي‌توان به زمان، مكان و مشخصه‌هاي فصلي و آب و هوايي نيز پي برد. لباس مي‌تواند به مكان جغرافيايي (كشور، زادگاه، مليت) يا محل انجام فعاليتي به خصوص چون رستوران، مدرسه يا آشپزخانه اشاره كند. به تن داشتن پوششي ضخيم چون اسكيموها يا پوشش كم و بيش عريان بومي‌هاي آفريقايي يا كيمونو يا ساري مي‌تواند به بهترين نحو نمايشگر اين مشخصه‌ها باشد. هر چند كه مي‌توان با توجه به جهان مورد نظر گروه اجرايي، فردي را با پوششي نازك، در كوره راهي زمستاني تصوير كرد يا در دل اروپا كيمونويي ژاپني را بر تن فردي سياهپوست نشاند.لباس‌ها مي‌توانند به سه زمان اشاره كنند. يكي زمان تاريخي، ديگري اوقات شبانه‌روز كه صبح و ظهر و شام را شامل مي‌شود و سوم، زمان فصلي كه به شرايط آب و هوايي خاصي اشاره دارد. پوشاك خواب، اغلب راحت‌تر، رهاتر، گشادتر و نرم‌تر و لباس‌هاي روز به ويژه آنجا كه در تعاملات اجتماعي و كاري مورد استفاده قرار مي‌گيرند، رسمي‌تر و ايستاده‌تر و شق و رق‌تر به نظر مي‌رسند. البته نبايد فراموش كرد كه طراحان هميشه مي‌توانند با توجه به دلايل محتوايي و زيبايي‌شناسي اين مشخصه‌ها را به چالش بكشند.

خصوصيات شخصيتي و رواني
از هماهنگ كردن لباس‌ها با يكديگر و همچنين عناصر ساختاري آنها چون انتخاب رنگ، جنس، طرح‌ها و نقوش حك شده بر آنها مي‌توان به آشفتگي، بي‌نظمي، آراستگي، وسواس، خوش‌سليقگي، خوش‌پوشي، بي‌سليقگي، سنگيني، با وقاري يا به باور عمومي، سبك يا جلف بودن افراد پي برد. در واقع صفت‌هايي كه پيرامون يك لباس به كار مي‌بريم به صورت مستقيم يا غيرمستقيم ويژگي‌هاي شخصيتي فرد را مدنظر دارد.
حال و هوا، ايده، تم و درونمايه 
لباس‌ها به عنوان يك عنصر بصري، نقش قابل تاملي در تصوير كردن، تم و درونمايه يك اثر به خصوص ايفا مي‌كنند. لباس‌هاي تيره با رنگ‌هاي سرد اجراگران و بازيگران مي‌تواند تداعي‌كننده مرگ، غم يا نوعي خفقان باشد. پوشش سرخ مي‌تواند تداعي‌گر عشق يا خشونتي پنهان باشد. لباس‌هايي با رنگ‌هاي روشن مي‌توانند تداعي‌كننده اميد، شادي يا زندگي باشند. طرح‌هاي راه‌راه لباس، مي‌تواند فرد را در بند نوعي اسارت تصوير كند، يا پوشش مردانه يك زن يا بالعكس مي‌تواند روحيه مردانه يا زنانه را در آنها برجسته ساخته و مورد توجه قرار دهد. در عين حال، لباس‌هاي آزاد و رها مي‌توانند نوعي رهايي را تصوير كنند و لباس‌هاي بسته و تنگ، نوعي نظم، خشكي و پايبندي به مقررات را به ذهن متبادر سازند.

باور، انديشه و ايدئولوژي
يكي از كاركردهاي مهم لباس؛ بازتاب افكار، انديشه‌ها و ايدئولوژي خاصي است كه افراد به آن تعلق دارند. پوشش خاص يك كشيش يا فرد مذهبي چه در رنگ، نوع برش و عناصر تزييني مي‌تواند نسبت به يك پيشواي بودايي، مسلمان يا يهودي متفاوت و متمايز باشد. هر چند كه انسان به عنوان يك موجود پيچيده، مي‌تواند پوشاك خاصي به تن كند، اما عملكردي داشته باشد كه به هيچ‌وجه با ايدئولوژي موردنظر و جهان‌بيني كه در كلام يا در نوع پوشش از آن مي‌گويد، هماهنگي نداشته باشد.

شغل، حرفه
روپوش سفيد يك پزشك، لباس حجيم فضانوردان، اونيفورم يك‌دست نيروهاي پليس و نظامي، پوشش پاكبانان و مكانيك‌ها در عين اينكه مي‌توانند از عناصر مشتركي بهره ببرند در عين حال مي‌توانند از يكديگر متمايز  باشند. 
لباس- طبقه اجتماعي و تمول
اگر تفاوت پوشش كشيش‌ها، اسقف‌ها، اسقف اعظم، كاردينال و پاپ‌ها را بر اساس سلسه مراتب كليساي كاتوليك، يا نظامي‌ها را در ارتش مورد توجه قرار دهيم متوجه خواهيم شد كه پوشاك آنها تفاوت و تمايز قابل ملاحظه‌اي با يكديگر دارد. در عين حال، در جوامع مختلف نيز بر اساس معيار‌ها و قوانين خاص آن جامعه، افراد به طبقات مختلفي چون ثروتمندان، فقرا، دانشمندان و افراد تحصيلكرده يا كارگران تقسيم مي‌شوند و هر طبقه علاوه بر حقوق منحصربه‌فرد، داراي لباس خاص خود نيز هست. در برخي جوامع چون نظام‌هاي كمونيستي براساس جهان‌بيني موردنظرشان، نوعي اتحاد، يكدستي و يكپارچگي در پوشش به چشم مي‌آيد. 

لباس و سن و سال
اغلب، رسم بر اين است كه لباس و عناصر آن ارتباط و تناسب قابل تاملي با سن و سال فرد داشته باشد. در طراحي لباس كودكان از رنگ‌هاي شاد و روشن و پوشاك افرادي كه پا به سن مي‌گذارند يا به سمت پيري پيش مي‌روند رنگ‌هاي به اصطلاح سنگين مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ارتباط لباس با سن و سال مي‌تواند يك مقوله فرهنگي نيز باشد. 

جنسيت و گرايش‌هاي متفاوت
تفاوت‌هاي جنسيتي علاوه بر تفاوت‌هاي ذهني و رواني، فرم بدني و جسماني نيز شامل طراحي لباس مي‌تواند متفاوت باشد و تفاوت‌هاي رواني نيز مي‌تواند در مشخصه‌ها و طراحي عناصر لباس موثر باشد. به عنوان نمونه، بسته به فرهنگ و سن و سال، زنان استفاده بيشتري از رنگ‌هاي شاد دارند و دامنه تنوع رنگ‌هاي مردانه مي‌تواند محدود‌تر باشد. از اين منظر لباس‌ها در دو جنسيت مرسوم زنانه و مردانه طراحي و ساخته مي‌شوند كه شايد بتوان حالت ميانه كه به يوني‌سكس معروف است نيز نام برد كه در آن مدل، حالتي خنثي دارد كه براي هر جنسيتي قابل استفاده است. 

موقعيت، نژاد، مليت و آداب و رسوم فرهنگي 
از لباس يك فرد مي‌توان علاوه بر نژاد و قوميت او، پي برد كه او در عزاداري، عروسي يا در حال انجام يك فعاليت يا مراسم آييني خاص است. 

لباس و كنشگري
داستان لباس پرنسس دايانا، نمونه بسيار مناسبي براي درك مفهوم كنشگري در طراحي و انتخاب پوشاك است. وقتي پرنسس از خيانت همسرش شاهزاده چارلز باخبر مي‌شود، در اولين حضور علني خود در جشني خيريه، پوششي انتخاب مي‌كند كه با پوشش‌هاي پيشين او متفاوت بود. اين لباس كه بخش‌هاي عريان قابل ملاحظه‌اي داشت، به لباس انتقام شهرت يافت. پوشش خاص ليدي گاگا، خواننده زن امريكايي كه در مراسم اهداي جوايز موسيقي، پوششي از گوشت به تن كرد تا به واسطه ظاهر مشمئز‌كننده و بوي نامطبوع، اعتراض خود به كشتار و آزار حيوانات را نشان دهد نيز، نمونه‌اي از كنشگري در طراحي و انتخاب لباس است. يك لباس مي‌تواند در يك فرهنگ، طبقه اجتماعي، براي يك سن و سال يا جنسيت خاص، طبيعي و پذيرفته باشد اما همان لباس در يك موقعيت به خصوص ديگر و براي يك فرد خاص ديگر، نمي‌تواند نقش كنشگري چشمگيري داشته باشد. 
بنابراين، در كنشگري لباس، پوشش مرسوم مي‌تواند در فضاي فرهنگي و فروشگاه‌هاي لباس موجود باشد و مورد استفاده قرار گيرد. اما هر فردي آن را مورد استفاده قرار ندهد يا براي هر موقعيت و مكاني آن را به كار نبرد. به بياني، كنشگري، از غير مرسوم پوشيدن، يا زير پا گذاشتن هنجارها، انتظارات يا تابو‌هاي فرهنگي- اجتماعي- فردي صورت مي‌پذيرد يا آنها را به چالش مي‌كشد.
چه بسا لباس پرنسس دايانا در مزون‌ها و رگال‌هاي فرهنگي آن دوره باب و مرسوم بوده و چه بسا افراد بسياري آن را در آن دوره مورد استفاده قرار مي‌داده‌اند يا حتي براي خود پرنسس لباسي عادي بوده باشد. اما پوشيدن آن لباس توسط يك فرد به خصوص، در ارتباط با يك موقعيت و شرايط به خصوص و همچنين آگاهي ما از آنچه بين او و شاهزاده رخ داده، براي لباس، معنا يا نيروي كنشگري قابل تاملي فراهم آورده است. 
در اينجا، ميزان آگاهي ما، نقش قابل تاملي در نيروي كنشگري لباس دارد. براي نمونه، مواجهه شاهزاده چارلز با پوشش پرنسس و مواجهه ساير مهمان‌ها يا مواجهه دوست ما با يك لباس با مواجهه پدر، مادر يا مدير مدرسه ما با همان لباس مي‌تواند به كلي متمايز يا متفاوت باشد، چراكه آنها علاوه بر سن و سال، داراي تجربيات، جهان‌بيني و افق‌هاي فكري متفاوتي هستند. بنابراين، با آگاهي و شناخت قابل تامل از اين تفاوت‌ها، مي‌توان به لباس‌هاي هر چند عادي، روزمره، ساده يا خنثي، چنان نيروي كنشگري بخشيد كه كلمات و واژه‌ها نيز از خلق آن ناتوانند.
نيروي كنشگري كه ممكن است سبب شود لباس، بسياري از معيارهاي فرهنگي، اخلاقي و زيبايي‌شناسانه ما را به چالش كشيده، از آنها عبور كند يا شايد به كلي ويران سازد و در عين حال در تضاد و ناهماهنگي كامل با آنها قرار گيرد.

شعر در لباس و پوشاك
اما گاهي لباس هم از نظر ساختار و عناصر بصري و هم كاركرد معنايي و هماهنگي با موقعيت و شرايط چنان تازه است كه نمي‌توان الگو، نمونه يا صفتي آشنا براي توصيف زيبايي يا زشتي آن در فرهنگ پوشاك يك جامعه به خصوص يا حتي جوامع ديگر يافت. به بياني، لباس آنچنان بكر است كه نه تنها عناصر ساختاري پيشين در طراحي لباس را به چالش كشيده، بلكه ساختارهاي معنايي و زيبايي‌شناسانه پيشين را نيز در هم شكسته است. در اينجا، ما علاوه بر كنشگري، با شعر نيز مواجه هستيم. شعر قلمرويي است كه علاوه بر كنشگري، معيارهاي زيبايي و خوشايندي نيز درنورديده مي‌شود. طراح، با به‌كارگيري عناصر لباس به گونه‌اي تجربه نشده يا حتي در موقعيت و شرايط خاص، زبان مرسوم و آشنايي كه از لباس‌ها داشته‌ايم را ويران كرده و ساختار معنايي تازه‌اي بنا مي‌نهد.البته، همان‌گونه كه پيش‌تر نيز اشاره شد، لباسي كه براي من و در فرهنگ من و با افق‌هاي ذهني من و در يك موقعيت خاص، جنبه كنشگري دارد در فرهنگي ديگر و براي فردي ديگر و در موقعيتي ديگر مي‌تواند فاقد اين نقش باشد. بنابراين، كنشگري و شعر در پوشاك، علاوه بر شرايط و بافت موقعيتي، ارتباط قابل تاملي با ادراك‌گر يا فردي كه با لباس مواجه مي‌شود نيز دارد.اغلب افراد در پي آن هستند تا لباسي متناسب با اندام خود به تن كنند و رنگ آن را با پوست صورت و مدلش را با حجم اندام خود هماهنگ يا ست كنند. اما در پاره‌اي مراسم از جمله چون جشن‌هاي بالماسكه، فرد سعي مي‌كند، آگاهانه و عامدانه چيدمان و طراحي را برگزيند كه زشت و بد منظر باشد يا نوعي مضحكه و تمسخر را در خود نهفته داشته باشد. بنابراين، در اينجا به‌ جاي زيبايي، زشتي است كه معيار سنجش قرار مي‌گيرد و معيارهاي مرسوم زيبايي در نگاه ما رنگ مي‌بازند. طراح يا كارگردان يك نمايش مي‌تواند با انتخاب و طراحي نوع پوشش بازيگران و اجراگران هم نسبت به جريان پوشاك معاصر و جريان حاكم هنري يك عمل يا كنش انجام ‌دهد. اين عمل به ويژه در فضاي فرهنگي تئاتر ما كه امكان بهره‌گيري از پوشش‌هاي باز و نمايش عرياني فراهم نيست و قواعدي كم و بيش سفت و سخت بر آن حاكم است، مي‌تواند بسيار چالش‌بر‌انگيز باشد.همان‌گونه كه گفته شد لباس ارتباط قابل تاملي با عرياني دارد، از اين‌رو همان‌گونه كه پوشيدن و به تن كردن آن مي‌تواند چالش‌بر‌انگيز باشد، در آوردنش نيز مي‌تواند داراي نيروي كنشگري باشد. همچنين بايد اذعان كرد، لباسي مي‌تواند عناصر مرسوم پوشاك را به چالش بكشد اما الزاما هنجارهاي فرهنگي- اخلاقي-زيبايي‌شناسي را جابه‌جا نكند. از اين منظر، پيرامون يك لباس به خصوص، مي‌توان تنها از شعر يا فقط از كنشگري يا از هر دو سخن گفت. هر چند كه به ندرت اتفاق مي‌افتد كه لباسي، مرزهاي زيبايي‌شناسي، طراحي و متعاقبا معنايي را جابه‌جا كند يعني به قلمرو شعر پا بگذارد، اما هنجار‌هاي فرهنگي و اجتماعي را پشت سر نگذارد و از آنها فراتر نرود.


از پوشش خاص یک فرد می توان به زمان، مکان و مشخصه های فصلی و آب و هوایی نیز پی برد. لباس می تواند به مکان جغرافیایی (کشور، زادگاه،ملیت) یا محل انجام فعالیتی به خصوص چون رستوران، مدرسه یا آشپزخانه اشاره کند. به تن داشتن پوششی ضخیم چون اسکیموها، یا پوشش کم و بیش عریان بومی های آفریقایی یا کیمونو یا ساری می تواند به بهترین نحو نمایشگر این مشخصه‌ها باشد. هر چند که می‌توان با توجه به جهان موردنظر گروه اجرایی، فردی را با پوششی نازک، در کوره راهی زمستانی تصویر کرد و یا در دل اروپا کیمونویی ژاپنی را بر تن فردی سیاهپوست نشاند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون