• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5127 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۸ دي

بابي فيشر، نابغه‌اي كه از حملات تروريستي عليه امريكا دفاع مي‌كرد

مرز در عقل و جنون...

گروه ورزش

 

خيلي‌ها او را بزرگ‌ترين شطرنج‌باز تاريخ مي‌دانند. مي‌گويند بهره هوشي‌اش از اينشتين هم بيشتر بوده و مي‌توانست به دريايي از ثروت و قدرت دست پيدا كند. اين پيش‌بيني به وقوع نپيوست و بابي فيشر تك و تنها و در بستر بيماري هزاران كيلومتر دور از زادگاهش در جزيره ايسلند درگذشت. به مناسبت سالروز درگذشت او نگاهي گذرا داريم به برخي جزييات زندگي اين نابغه شطرنج.

احتمالا مهم‌ترين مسابقه تاريخ شطرنج، رقابت بابي فيشر و بوريس اسپاسكي در اوج جنگ سرد شوروي و ايالات متحده بوده است. فيشر در آن زمان مورد توجه بسيار زيادي قرار گرفت اما اطلاعات باقي‌مانده از آن دوران توسط رسانه‌ها به نوعي فيلتر شده است. آن روزها داستان در مورد يك بچه نامنظم از بروكلين بود كه با امپراتوري اتحاد جماهير شوروي و ورزش ملي آنها مقابله مي‌كند. اين يك رونوشت خوب براي خبرنگاراني بود كه اهميت آن مسابقه را درك مي‌كردند.  اين رقابت به مدت دو ماه عناوين صفحه اول روزنامه‌هاي مهم در سراسر جهان را به خود اختصاص داد و مفسران هر روز تا پنج ساعت تجزيه و تحليل حركت به حركت مسابقه را به صورت زنده ارايه كردند. 
در آن زمان تنها چند كانال تلويزيوني وجود داشت. هيچ دستگاه پخش دي‌وي‌دي يا خدمات پرداخت به ازاي مشاهده وجود نداشت. با اين حال اين تنها دليلي نبود كه مردم براي تماشاي مسابقه به صورت زنده به تلويزيون خود چسبيده بودند. محيط سورئال، صفحات شگفت‌انگيز شطرنج و پس‌زمينه جنگ سرد فيشر را به يكي از مشهورترين افراد جهان در آن تابستان تبديل كرد. اين شوخي نبود. واقعا تحليل‌هاي شطرنج توجه مردم را به خود جلب كرده بود. 
براي قهرمان امريكا اين مسابقه پايان دو دهه آرزوي رسيدن به عنوان برترين شطرنج‌باز بود كه از كودكي شروع مي‌شد. فيشر پس از يك عمر زندگي در فقر نسبي به عنوان يك سوپراستار، با وجود آنكه اغلب روي جلد مجلات بزرگ ظاهر مي‌شد، سرانجام فهميد كه با پيروزي در يك مسابقه مي‌تواند چمدان حاوي ۲۵۰ هزار دلار با خود به خانه ببرد. البته اين در مقايسه با ۲.۵ ميليون دلاري كه همان زمان در مسابقه بوكس ميان محمد علي و فريزر به عنوان جايزه تعيين شده بود رقم ناچيزي به حساب مي‌آمد. اما فيشر متوجه شد كه فرهنگ ايالات متحده هر كاري كه پول كلان توليد نكند را به حاشيه مي‌برد. بنابراين جايزه نقدي شش رقمي را نماد نهايي پيشرفت در ورزش خود مي‌دانست.  براي شوروي مساله پول نبود. اين در قلب و ذهن مردم بود. شطرنج مدت‌ها ميدان نبرد عالي براي اثبات برتري نظام كمونيستي به حساب مي‌آمد. اگرچه اكثر غربي‌ها امروز وانمود مي‌كنند كه ما هميشه مي‌دانستيم كمونيسم به سبك روسي شكست خواهد خورد اما اين در آن زمان چندان آشكار نبود. كتاب درسي اقتصادي برجسته آن زمان نوشته پل ساموئلسون برنده جايزه نوبل پيش‌بيني‌ مي‌كرد شوروي ممكن است از ايالات متحده به عنوان بزرگ‌ترين اقتصاد جهان پيشي بگيرد.  اگر منصف باشيم روس‌ها براي شطرنج ارزش زيادي قائل بودند. حتي اگر درآمد زيادي نداشت. از بسياري جهات شطرنج ورزش ملي آنها بود. جاي تعجب نيست كه تلاش فيشر براي قهرماني، مغز متفكر سياست امريكا يعني هنري كيسينجر را بر آن داشت تا با فيشر تماس بگيرد و از او بخواهد به هيچ‌وجه پا پس نكشد. 
فيشر هر قدر در ايالات متحده طرفدار داشت اما محبوب‌ترين امريكايي روسيه بود. عظمت بازي او فراتر از تبليغات در كشوري بود كه مردم عادي‌اش مي‌توانستند زيبايي ذاتي شطرنج را درك كنند. در آستانه مسابقه قهرماني، فيشر دو حريف بسيار بزرگ خود را با امتيازهاي باورنكردني ۶ بر صفر شكست داد. يك نتيجه شگفت‌انگيز در زماني كه بسياري از بازي‌هاي اساتيد بزرگ با تساوي به پايان مي‌رسيد. هواداران روسي از دستاورد بي‌سابقه فيشر به قدري هيجان زده بودند كه بنابر گزارش‌ها تمام مبادلات تلفني مسكو را براي دريافت اطلاعاتي از او مشغول كردند. 
پس از مدتي اپراتورها گوشي را برمي‌داشتند، خيلي ساده مي‌گفتند 6-صفر و قطع مي‌كردند. در پايان مسابقه فيشر اسپاسكي، شطرنج‌باز روس به نبوغ فيشر اداي احترام كرد و پس از پيروزي الهام‌بخش فيشر در بازي ششم همراه با تماشاگران براي او دست زد.  اين امريكايي‌ در آن زمان به عنوان شطرنج‌باز نابغه شناخته مي‌شد و شطرنج‌باز روس به عنوان استادكار كلاسيك.
فيشر در سال ۱۹۹۲ تصميم گرفت يك مسابقه دوستانه با اسپاسكي در بلگراد برگزار كند. يوگسلاوي در آن زمان مشمول تحريم‌هاي امريكا بود و دولت امريكا به او اعلام كرد حق حضور در اين كشور و مسابقه دادن را ندارد. فيشر كه گوشش به اين حرف‌ها بدهكار نبود راهي بلگراد شد و بعد از آن ديگر به امريكا برنگشت. در همان دوران فيشر تبديل به يكي از منتقدين بزرگ سياست‌هاي امريكا و اسراييل شد. او در مورد حوادث يازده سپتامر جملاتي بر زبان آورد كه خشم مقامات و مردم كشورش را برانگيخت. فيشر بعد از انتشار خبر حمله تروريستي ضمن ابراز خوشحالي از وقوع اين حملات ضمن بيان ديدگاه‌هاي خود در مورد ايالات متحده و اسراييل گفت: «من اين اقدام را تحسين مي‌كنم.» او افزود: «امريكا و اسراييل رفتار وحشتناكي با كشورهاي سراسر جهان از جمله فلسطين انجام مي‌دهند. اين فقط به شما نشان مي‌دهد كه آنچه در جريان است براي امريكا هم اتفاق مي‌افتد.» او ابراز اميدواري كرد يك كودتاي نظامي در امريكا رخ بدهد و كشور تسخير بشود! اين اظهارات باعث شد حق عضويت فيشر در فيده لغو شود. اين حق عضويت سال ۲۰۰۷ بازگردانده شد. او در مورد ساير شطرنج‌بازان هم نظرات خاص خودش را داشت. به عنوان مثال او در مورد ‌گري كاسپاروف كه در سال‌هاي پاياني زندگي فيشر بر دنياي شطرنج سلطه داشت، گفت: «من با اينكه نابغه شطرنج ناميده شوم مخالفم. من خودم را نابغه‌اي مي‌دانم كه خيلي اتفاقي وارد شطرنج شدم. اين متفاوت است. زباله‌اي مثل كاسپاروف را مي‌توان نابغه شطرنج ناميد. اما او مثل يك دانشمند احمق است. او در خارج از شطرنج هيچ چيز نمي‌داند.» البته كاسپاروف همواره با احترام از بابي فيشر ياد مي‌كرد و در جايي گفت يكي از حسرت‌هاي زندگي‌اش اين است كه فيشر را از نزديك نديده است.  مثل هر نابغه ديگري شياطين فيشر را هم گرفتار كردند. او نگران بود جاسوس‌هاي شوروي بخواهند جلوي قهرماني مجدد او را بگيرند. همان‌طور كه مي‌ترسيد در امريكا يهوديان او رادر دام بيندازند. نگراني‌هاي منطقي فيشر در اواخر عمر تبديل به پارانويا شد و فيشر از نزديك‌ترين دوستان و معتمدانش هم دست كشيد. نقل است زمان مرگ تنها ۴ نفر در مراسم تدفينش شركت كردند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون