• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5131 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳ بهمن

درباره فيلم «بالا را نگاه نكن» ساخته آدام مك‌كي

بالا را خوب نگاه كن

پويا عاقلي‌زاده

آدام مك‌كي، نويسنده و كارگردان تجربه‌گراي امريكايي، در قياس با فيلمنامه‌نويسان بزرگ دهه اخير سينماي امريكا، هم نگاهي جامع و واقع‌بينانه به محتوايي دارد كه از زندگي روزمره انسان معاصر به جهان فيلم‌ها راه مي‌يابد، هم تخصصي كم‌نظير در به تصوير كشيدن آنچه روي كاغذ مي‌آورد.

آدام مك‌كي 53 ساله در سال 2015 با فيلم The Big Short (ركود بزرگ) برنده اسكار بهترين فيلمنامه شد. فيلم، روايتگر كشف اتفاقي فساد مالي در سيستم املاك در امريكاست و آغازگر به تصوير كشيده شدن نگاه منحصربه‌فرد و خارق‌العاده مك كي در به تصوير كشيدن مسائلي است كه مردم امريكا در زندگي روزمره خود تجربه مي‌كنند و آن را به عنوان بلاياي طبيعي پذيرفته‌اند. 
مك‌كي با فيلم Vice (معاون رييس‌جمهور) در سال 2018، به شكلي غيرمتعارف و در عين حال باورپذيرتر از هر بيوگرافي ديگري، زندگي سياسي و خصوصي «ديك چِني» معاون بوشِ پسر و مرد مهم 50 سال سياست امريكا را به تصوير مي‌كشد. مك‌كي در اين فيلم كه نقش‌آفريني كريستين بيل در نقش چني، ايمي آدامز در نقش همسرش و سام راكول در نقش بوش پسر را به همراه دارد، فرم نويي از روايت زندگي‌نامه‌اي را پايه‌گذاري مي‌كند؛ او با استفاده از فيلم‌ها و عكس‌هاي آرشيوي و كات‌هاي سريع و ابهام‌ساز، ايجاد آلودگي‌هاي صوتي و حتي قرار دادن تيتراژ دروغين در نقطه‌اي از فيلم كه گويا زندگي سياسي چني به پايان مي‌يابد، تجربه تماشاي فيلم را به تجربه هرروزه مخاطب امروز با بمباران اطلاعاتي شلخته در فضاهاي مجازي تبديل مي‌كند.
«بالا را نگاه نكن» فيلم تازه روي پرده رفته مك‌كي، فرم فيلم «معاون» را تشديد مي‌بخشد و تجربه زندگي مجازي در دوران كرونا را با بي‌كفايتي سيستم‌هاي قدرت (مريل استريپ در نقش رييس‌جمهور امريكا و در واقع، تصوير هيلاري كلينتون اگر رييس‌جمهور مي‌شد) و تسخير مجراهاي اطلاعاتي توسط سيستم‌هاي خبرگزاري و شو‌هاي تلويزيوني در هم مي‌آميزد و مصداق «كمدي سياه» را با روند روايتي باورنكردني و فوق تريلر (هيجان‌آور) به مخاطبش ارايه مي‌دهد.
در پوستر فيلم آمده: «براساس رويدادهاي محتمل واقعي». اين شوخي هم اشاره‌اي به كمدي سياه مهم تاريخ سينما، يعني «دكتر استرنج لاو» كوبريك دارد و هم اشاره به واقعيتي مهم در جهان امروز ما: هر چيزي ممكن است و هيچ ناجي‌اي در سيستم قدرت امريكا وجود ندارد؛ مك‌كي با اين اشارات مي‌خواهد خيال امريكايي‌ها و حتي جهانيان را از وابستگي به رفتار سيستم رياست‌جمهوري امريكا رها كند و با سكانس پاياني همبستگي دانشمندان و نسل جديد در فضايي به دور از شبكه‌هاي مجازي و در خانه‌اي مسقف و ساده، راهكار را توجه به ساده‌ترين مسائل انساني معرفي كند.
هشتگ «بالا رو نگاه نكن» و هشتگ «بالا رو نگاه كن» جنگي واقعي را مي‌سازد. جنگي كه رييس‌جمهور هم بايد تمام توانش را براي مقابله با آن بگذارد و حتي خواننده نسل جوان و دوست پسر رپِرش كنسرتي با حضور دانشمندان عرصه هوا- فضا برگزار مي‌كند تا از هشتگ خود حمايت و حفاظت كنند.
سيل لحظات خنده‌دار فيلم در شرايط وحشتناك جاري و عدم امكان اطلاع‌رساني سالم به انسان‌ها كه موقعيت‌هاي حقيقي كمدي را ايجاد مي‌كند، با بازي متفاوت ديكاپريو در نقش دانشمندي استرسي و خوشتيپ (به گفته صفحات اينستاگرام) و درك درست سطحي بودن نقش‌ها توسط تك‌تك بازيگران سرشناس فيلم همراه شده است.
«بالا را نگاه نكن» فيلمي است كه به شيوه ويديو‌هاي هر ساله گوگل از جست‌وجوهاي پرطرفدار سال، ما را به تماشاي آنچه در حال رقم خوردن در طبقه قدرت امريكاست و مواجهات و برخوردهاي «ديگران» وا مي‌دارد (در جايي از فيلم، جونا هيل كه پسر رييس‌جمهور است، مردم را به سه دسته تقسيم مي‌كند: قشر كارگر، قشر مرفه قدرتمند و ديگران.) فيلم، هر جا و هر گونه كه تمام مي‌شد، مشكلي در مضمون فيلم ايجاد نمي‌كرد؛ چون فيلم آنقدر زنده است و ما را با رفتارهاي تكراري روزمره خودمان مواجه مي‌كند كه حتي پايان دنيا و مرگ هم مضحكه‌ايست كه همچون كرونا آنقدرها هم جدي گرفته نمي‌شود و راهي جز از دست رفتن انسان‌ها را پيشنهاد نمي‌كند مگر با توجه به پايه‌هاي انسانيت و صميمت ساده‌اي كه گويا از زمان‌هاي دور به يادگار مانده است. پس به قول جنيفر لارنس در فيلم، «ما همه مي‌ميريم» اما مهم است كه در همان لحظات آخر كه به مرگ‌مان آگاه شده‌ايم، چگونه زندگي مي‌كنيم!
از نكات قابل توجه «بالا را نگاه نكن» براي فيلمنامه‌نويسان، يكي توجه به ادغام ژانرهاست: ژانر كمدي و مصيبت (Comedy, Disaster) كه موقعيتي متناقض را رقم مي‌زند. در بستر يك مصيبت محتمل، امكان بررسي موقعيت‌هاي روزمره مردم فراهم مي‌شود؛ رفتارهايي كه عموما از فرط پيش‌پاافتادگي، خنده‌دار است و اين نكته ظريف كمدي در آثار چاپلين هم بوده است. همچنين وجود شخصيت اصلي براي فيلم كه براي رسيدن به هدفي تلاش مي‌كند، ضروري به نظر مي‌رسد كه در اين فيلم، مك‌كي در واقع يك تيم شخصيت قهرمان را برمي‌گزيند: يكي پروفسور (ديكاپريو) و ديگري دانشجوي دكتراي مكتشف (جنيفر لارنس) است كه هريك با توجه به ويژگي‌هاي متفاوت شخصيت‌شان، در رسيدن به هدف‌شان كه نجات انسان از بلا است، مسير متفاوتي را طي مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون