• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5141 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۴ بهمن

به بهانه حواشي اخير صحبت‌هاي مسعود كيميايي در جشنواره فيلم فجر

جماعتي كه به علي حاتمي هم رحم نكردند!

اميد جوانبخت

تقارن نمايش عمومي دو فيلم «قهرمان/فرهادي» و «بي‌همه‌چيز/قرايي» با مضموني مشابه كه به قضاوت‌هاي دايمي و گسترده اين «مردم نازنين» در مورد همه آدم‌ها و پديده‌ها آن هم با اطلاعاتي محدود و ناقص كه در اغلب موارد با نيت يا منفعتي همراه است و خواسته يا ناخواسته منجر به قهرمان شدن يا بي‌اعتبار شدن آدم‌ها مي‌شوند و بي‌آنكه گوش شنوايي براي شنيدن روايتِ فردِ سيبل واقع شده داشته باشند و به راحتي از كنار آنها مي‌گذرند، فرصت مناسبي است براي تاملي بر اين ويژگي كه حتي اگر اين نظرات همراه با سوء‌نيتي هم نباشد به دليل جامع نبودن اطلاعات هر فرد مي‌تواند به مصداق فيل در تاريكي مولانا منجر به نتيجه‌اي متفاوت با حقيقت واقعي شود. هر چند پيچيدگي‌هاي حقيقت و اصالت هر آدم يا پديده‌اي قابل مخدوش شدن نيست و با گذشت زمان به تدريج دوباره نمايان مي‌شود اما آسيب‌هايي كه اين قضاوت‌هاي فراگير شونده به مدد تكنولوژي در مقاطعي به اعتبار و آبروي آدم‌ها و حتي حضور اجتماعي‌شان وارد مي‌كند بعضا به هيچ‌وجه قابل جبران نيست. هر قضاوت غيرمنصفانه و متكثري همچون پرتاب سنگي كوچك ساده به نظر مي‌رسد اما ممكن است شيشه بزرگي را بشكند كه ديگر حتي پشيماني پرتاب‌كننده نيز نمي‌تواند آن را به شكل اول بازگرداند. قطعا نقطه مقابل اين رفتار مي‌تواند تحليل منصفانه با درنظر گرفتن همه جوانب و نقاط ضعف و قوتِ موضوع (كه همه دارند) باشد آن هم در مواردي كه به ما مربوط مي‌شود (چون اغلب اظهارنظرها فارغ از درست يا غلط بودن در مورد موضوعاتي است كه به ما ربطي ندارد). مصاديق اين رفتارهاي صفر يا صدي را هر روزه مي‌توانيم در اطراف‌مان به صورتي عيني يا در شبكه‌هاي مجازي ببينيم. قطعا برخوردها و نظراتي كه در سال‌هاي قبل با «آيدين آغداشلو» هنرمند برجسته هشتاد و يك ساله با كارنامه‌اي پر و پيمان به قدمت 6 دهه صورت گرفت يا برخوردهاي نامناسب با شأن فيلمسازاني چون «داريوش مهرجويي»، «بهرام بيضايي» و «ناصر تقوايي» با آن سوابق موثر و غيرقابل انكار در زمان نمايش آخرين فيلم‌هاي‌شان در جشنواره و... به ياد همگان هست و تبعات اين‌گونه برخوردهاي بي‌تحليل را چه روي هنرمندان (انزوا، دلزدگي از حضورهاي اجتماعي، مهاجرت، از بين رفتن انگيزه‌هاي كار و خلاقيت و...) و چه عامه مردم (مخدوش شدن موقعيتِ فرهنگي هنرمند در ذهن آنها) را شاهد بوده‌ايم. جديدترين مصداق اين رفتارها در مورد «مسعود كيميايي» و فيلم جديدش، «خائن‌كشي» است كه داستان آن در دوره ملي شدن صنعت نفت و دكتر مصدق مي‌گذرد (جالب آنكه مصدق هم در پايان دورانش به فاصله يك روز اين سير تبديل از صد به صفر را تجربه كرد و آن حضور مغموم و بي‌تفاوتش در دادگاه را مي‌توان نتيجه اين نوع برخوردها دانست). فيلمي كه در شرايط سخت كرونا ساخته شده و فارغ از نقاط قوت و ضعف احتمالي، نفس حضور داشتن، كار كردن و منفعل نبودن فيلمسازي با آن پشتوانه غني آن‌هم در سن هشتاد سالگي آن را بسيار ارزشمند مي‌كند و قطعا يكي از فيلم‌هاي كنجكاوي‌برانگيز و گرمابخش به جشنواره امسال است. حالا او طي نامه‌اي به هر دليلي (كه مي‌تواند شخصي باشد) ترجيحش به قضاوت نشدنِ فقط خودش در بخش مسابقه را با لحني هنرمندانه بيان داشته. اما جماعت بي‌رنگِ عاشق حاشيه با قرار دادن «شهاب حسيني» در برابر «كيميايي» دو قطبي جديدي تعريف كرده و هر يك به تاييد يكي و انكار ديگري مشغول شدند. البته اين رفتارها در اغلب دوره‌ها جريان داشته است: در اوايل دهه هفتاد «كيميايي-مهرجويي»، اواسط همان دهه همكاري «كيميايي-امامي» در دوره‌اي ديگر «كيميايي-لشكري قوچاني» و سپس «كيميايي-پرستويي» كه تقريبا همه خود را موظف مي‌دانند كه قضاوتي بر له يا عليه فيلمساز داشته باشند. صحبت‌هاي دو سال پيش «شهاب حسيني» در جلسه‌اي كه ربطي به فيلم كيميايي نداشت هر چند با لحني تند و به دور از رعايت شأن فيلمساز بيان شد اما مي‌تواند نظر شخصي وي باشد اما هنرمندان مستعد و ارزشمندي چون «حسيني» بايد بدانند كه به خاطر شهرت‌شان انعكاس گسترده حتي نظري شخصي مي‌تواند ابعاد ديگري در ذهن مخاطب عام پيدا كند و جاي بيان اين‌گونه نظرات در تريبون‌هاي عمومي نيست و روا نيست كه درباره كسي از هم‌صنفانش آن‌هم با اين سابقه و قدمت و پشتوانه فرهنگي به فرض اينكه حتي تصميم شخصي يا فيلم جديدش را هم نپسندد اين‌گونه سخن براند. از سويي ديگر انصراف شخص «كيميايي» از قضاوت شدن در جشنواره نيز تصميمي شخصي است و ديگران نيز موظف نيستند كه درست يا غلط بودن آن تصميم را مدام قضاوت كنند.  ياد جشنواره دهم (70) مي‌افتم كه زنده‌ياد «علي حاتمي» با آخرين فيلمش «دلشدگان» در آن حضور داشت و برخوردهاي غالبا نامناسب اهالي مطبوعات و حاضرين خستگي زحمات ساخت اثر را بر تن او باقي گذاشت (تازه در آن زمان خبري از اين همه مجله و سايت و شبكه‌هاي مجازي و... نبود) و جالب آنكه حدود سه دهه است كه اغلب همان معترضين و منتقدين با حسرت ديدن فيلمي جديد از او، تبديل به ثناگويان سينماي «حاتمي» شده‌اند. همين حسرت ظاهرا تا اطلاع ثانوي در مورد ديدن فيلمي از بزرگاني چون «بيضايي»، «تقوايي» و «مهرجويي» نيز همرا‌ه‌مان است.  «كيميايي» ديرپاترين فيلمساز حاضر در جشنواره فجر است كه صاحب چند«ترين» ديگر هم در اين جشنواره هست: «كم‌اقبال‌ترين» فيلمساز به جهت توجه مسوولان و داورانِ هر دوره و دريافت جايزه، «مهم‌ترين و كنجكاوي‌برانگيزترين» فيلمساز از جهت عطشي كه مردم و منتقدين جهت ديدن فيلم جديدش دارند و «ضد و نقيض‌ترين نظرات» از جانب مردم و منتقدين همواره در مورد فيلم‌هايش شنيده مي‌شود. اميد كه بتوانيم با تحليل بر عطش قضاوت‌هاي‌مان غلبه كنيم و قدرِ حضور هنرمندان و سينماگران ارزشمندي همچون كيميايي را كه آثارش (حتي اگر آثار جديدش همپاي دوران اوجش نباشد) همواره گرمابخش دوره‌هاي مختلف جشنواره بوده است را بيشتر بدانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون