• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5165 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۵ اسفند

ادامه از صفحه اول

عذر بدتر از گناه 

اين بمباران به‌طور قطع بايد به شوراي امنيت كشيده مي‌شد و عامل آن از همان زمان محكوم مي‌شد. ولي غرب در برابر اين جنايت به‌طور كامل سكوت كرد كه اتفاقا در اين مورد سكوت به منزله همراهي نيز تلقي مي‌شد. بنابراين گزاره مذكور نادرست است. حتي رفتارهايي كه با سياه‌پوستان يا به تعبير ديگري غيرسفيدپوستان در امريكا يا اروپا مي‌شود، نشان‌دهنده آن است كه گزاره التزام بي‌قيد و شرط غربي‌ها به حقوق بشر نه فقط در سطح جهاني، بلكه در سطح ملي اين كشورها نيز كمابيش مخدوش است. 
آيا بايد انتظاري جز اين از آنان داشت؟ شخصا معتقدم، خير. نه فقط براي غربي‌ها براي همه ما غيرممكن است كه بتوانيم احساسات انساني خود را فراتر از تعلقات ملي يا جغرافيايي يا سياسي و تمدني بروز دهيم. اين با موضوع نژادپرستي فرق مي‌كند. انسان‌ها نمي‌توانند نسبت به دردها و خوشحالي‌هاي همه آحاد بشر واكنش يكساني نشان دهند، حتي اگر نژادپرست هم نباشند. دولت‌ها نيز به طريق اولي قادر به انجام اين كار نيستند، ولي آيا اين به معناي آن است كه هر رفتاري را مي‌توانند انجام داد؟ پاسخ خير است. اگر همدردي نمي‌توان كرد حداقل بي‌طرفي را بايد رعايت كرد و مي‌توان ظلم نكرد. براي مثال نمي‌توان به عروسي افغانستاني‌ها حمله كرد و زن و مرد و كودك بي‌گناه را كشت و از كنارش به راحتي عبور كرد، ولي اقدام كم‌اهميت‌تر از آن را در كشوري ديگر برجسته كرد. يا حمله به عراق را كه مبتني بر يك دروغ بود مشروع جلوه داد ولي درباره اوكراين نظري متفاوت ابراز كرد. شخصا انتظار ندارم كه اروپا با آوارگان جنگي خاورميانه همان‌گونه برخورد كند كه با آوارگان اوكراين برخورد مي‌كند. ولي اين تفاوت‌ها بايد متعارف و قابل درك باشد. نه آنكه كلا مفهومي سياسي پيدا كند.  مساله مهم‌تر اينكه آيا اين واقعيات به معناي محكوميت غرب و تبرئه ماست؟ آيا محكوميت غربي‌ها مجوزي براي رفتار ماست؟ آيا هيچ تفاوتي ميان دو طرف نيست؟ به نظرم در اين مورد بايد احتياط كرد. ما خودمان بر خلاف ادعاهاي‌مان در مساله چچن روسيه يا سين‌كيانگ چين يا كشتار دهه ۶۰ در حماه سوريه چه رفتاري داشتيم؟ سكوت مترادف حمايت. مساله مهم‌تر اين است كه در مواجهه با مردم خودمان نيز به اين ارزش‌ها پايبندي نداريم. يا بسيار كم پايبند هستيم. براي اثبات اين ادعا شواهد فراوان وجود دارد. متاسفانه كساني مسوول اين رفتار هستند كه به جاي اصلاح رفتار خود فوري اقدامات متناقض و حتي غيرانساني غربي‌ها را به رخ مي‌كشند. در افغانستان، در فلسطين، در يمن، در فلان جا و بهمان جا و خيلي جاهاي ديگر و حتي از تاريخ قرن اخير از بمب اتم، تا جنگ ويتنام و ده‌ها كودتا و... سكوت يا حمايت نسبي از بمباران شيميايي و... مي‌توان نام برد، ولي آنها در سطح داخلي خود حد زيادي از حاكميت قانون را دارند، چيزي كه ما بيش از آنان به اين امر و رعايت حرمت و حقوق مردم خود نيازمنديم. بنابراين هر نقدي كه به غربي‌ها در خصوص تناقضات رفتاري آنان وارد كنيم كمابيش موجه است و البته بخشي از آنها نيز غيرمنتظره نيست، ولي اگر هدف تبرئه كردن خودمان از اقدامات خلاف ارزش‌هاي انساني است، اين رويكردي ضد انساني است، زيرا رفتارهاي خلاف آنان مجوزي براي انجام خلاف ديگران آن هم در رابطه با مردم خودشان نمي‌شود. اين عذري بدتر از گناه است.


بحران اوكراين و روياي شيرين گازي ايران

چرا؟ چون از يك طرف مصرف داخلي ما، هم به دليل سياست‌گذاري نادرست در گازرساني به همه نقاط كشور، حتي به نقاطي كه مي‌توان در آنها از انرژي‌هاي تجديدپذير استفاده كرد و عدم رعايت الگوي صحيح مصرف به دليل ضعف در تجهيزات و ساختمان‌سازي و البته ضعف فرهنگ مصرف، روزبه‌روز افزايش يافته و از طرف ديگر به دليل تحريم، سرمايه‌گذاري و توسعه ميادين گازي كشورمان به ميزان موردنياز انجام نشده و فازهاي اوليه ميدان گازي پارس جنوبي دچار افت فشار شده‌اند.   حالا در چنين شرايطي، صحبت از جايگزين شدن با روسيه براي صادرات گاز به اروپا، حكايت معروف «با حلواحلوا گفتن دهان شيرين نمي‌شود» را به ذهن متبادر مي‌كند! همين امروز هم تحريم ايران لغو شود، چند مشكل اساسي داريم: 
1- مصرف داخلي به حدي بالاست كه توليد گاز در كشور، به سختي كفاف مصرف داخلي و حتي صادرات توافق‌شده به عراق و تركيه را مي‌دهد؛ صادرات به مقاصد جديد كه جاي خود را دارد!
2- همين امروز هم سرمايه‌گذاري در ميادين گازي براي كاهش افت فشار و توسعه ميادين جديد انجام شود، حداقل چهار سال طول مي‌كشد تا توليد ما از مصرف پيشي بگيرد و امكان صادرات به مقاصد جديد را داشته باشيم؛ آن‌هم به شرطي كه در اين مدت، برنامه‌هاي بهينه‌سازي مصرف با جديت اجرا شود و باز هم شاهد افزايش مصرف داخلي نباشيم!
3- اگر از همين امروز سرمايه‌گذاري كنيم و ميزان توليد گاز را افزايش دهيم و مصرف داخلي را هم كنترل كنيم، تازه به موضوع انتقال مي‌رسيم كه به دو شيوه امكان‌پذير است. در صادرات در قالب ال‌ان‌جي يا مايع‌سازي، تجربه‌اي نداريم و با وجود وعده‌هاي فراوان، هيچگاه تكميل تاسيسات ال‌ان‌جي در كشور ما جدي گرفته نشده؛ درحالي‌كه قطر در اين حوزه بسيار پيشرفت كرده است. صادرات با خط لوله هم نيازمند انعقاد قراردادهاي جديدي است. مي‌توان از خط انتقال گاز ايران به تركيه استفاده كرد اما ادامه خط لوله از تركيه به اروپا نيازمند انعقاد قراردادهاي جديد است كه آن‌هم همانند سرمايه‌گذاري در توسعه ال‌ان‌جي صرفا در شرايط پايدار ديپلماتيك امكان‌پذير است. آيا مي‌توان مطمئن بود كه تا چند سال آينده، در صورت لغو تحريم، شاهد شرايط باثبات سياسي باشيم كه سرمايه‌گذاران و شركت‌هاي خارجي، براي مشاركت گازي با ايران ترغيب شوند؟ 
خلاصه اينكه صادرات گاز به اروپا امكان‌پذير است، اما نيازمند تامين شرايطي است كه اگر تامين شود هم حداقل پنج سال طول مي‌كشد تا بتوان جايگزين گاز روسيه شد. ضمن اينكه شايد سرمايه‌گذاري براي توسعه صادرات گاز به كشورهاي منطقه، از جمله عراق و تركيه و پاكستان و... بازدهي بيشتري براي ما داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون